مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: بازسازی زیرساختهای افغانستان و احیای اقتصاد این کشور به منابع قابل توجه و سرمایهگذاری بینالمللی نیاز دارد. طالبان باید مسیر حساسی را طی کند و سرمایهگذاری خارجی را جذب و همزمان نگرانیهای مربوط به فساد و سوءمدیریت را برطرف کنند.
افغانستان تقریبا از دهه ۱۹۸۰ به این طرف، از بیثباتی مزمن رنج میبرد. جنگها، تهاجم و تجاوز خارجیها، درگیریهای مسلحانه داخلی، وابستگی اقتصادی، مسایل استبدادی حقوق بشری، سیاسی و اجتماعی و بحران پناهجویان، دهههاست این کشور را به ستوه آورده است.
کارشناسانی از چین، جاپان و جنوب آسیا دیدگاهها و نظریاتشان را در قالب یک کتاب تحت عنوان “آینده نامشخص افغانستان: تروریزم، بازسازی و رقابت قدرتهای بزرگ” چنین بیان داشته اند:
در فصل سوم، منصور احمدخان و محمدطاهر خان تمرکزشان را به حکومت طا-لبان معطوف کرده و چالشهای بزرگی را که آنها در اداره افغانستان جنگزده و فقیر با آن روبرو هستند، بررسی کردهاند. از دید آنها، نگرانیهای امنیتی همچنان در اولویت قرار دارد. حضور گروههای تروریستی متعدد در داخل مرزهای افغانستان، تهدیدی جدی برای امنیت منطقه است. جامعه بینالمللی نسبت به توانایی یا تمایل طالبان برای از بین بردن این گروهها نگران است.
از سویی هم، طا-لبان خواهان مشروعیت و بازگشت به عرصه بینالمللی هستند. با این حال، نویسندگان استدلال میکنند که به دست آوردن رسمیت بینالمللی به توانایی آنها در اجرای تعهدشان در قبال حقوق بشر، بهویژه حقوق زنان و تشکیل حکومت فراگیرتر بستگی دارد.
علاوه بر این، بازسازی زیرساختهای افغانستان و احیای اقتصاد این کشور به منابع قابل توجه و سرمایهگذاری بینالمللی نیاز دارد. طالبان باید مسیر حساسی را طی کند و سرمایهگذاری خارجی را جذب و همزمان نگرانیهای مربوط به فساد و سوءمدیریت را برطرف کنند.
در فصل چارم، یو هونگ فو، موضوع حیاتی امنیت تحت حاکمیت طالبان را بررسی میکند؛ موضوعی که نگرانیهای جامعه بینالمللی را برمیانگیزد.
نویسنده مدعی است که افغانستان تحت کنترول طالبان میتواند به بستری برای رشد گروههای افراطی تبدیل شود و تهدیدی برای امنیت جهانی باشد.
با این حال، وی دیدگاه متفاوتتری را نیز ارایه میدهد. او میگوید که تأثیر تسلط طالبان بر فعالیتهای افراطگرایان در خارج از مرزهای افغانستان ممکن محدود باشد. در حالی که تبلیغات آنلاین و تلاشهای رادیکالسازی باعث نگرانی است، اما شواهد محدودی از افزایش قابل توجه حملات تروریستی فرامرزی در سایر کشورها بهویژه جهان غرب وجود دارد.
نویسنده استدلال میکند که روند چالشهای امنیتی پیچیده و بههم پیوستهای که منطقه را درگیر خود کرده است، بر لزوم همکاری منطقهای برای مقابله با این چالشها تاکید دارد.
معراج الحمید نصری در فصل پنجم این کتاب مداخله ایالات متحده در افغانستان پسا حملات ۱۱ سپتمبر را به گونه انتقادی بررسی کرده است.
وی جنگ ناموفق و اهداف چندوجهی مداخله ایالات متحده را تشریح کرده، و بین هدف اعلامشده امریکا برای تقویت دموکراسی در افغانستان و هدف پنهانیاش برای تأمین نفوذ منطقهای و کنترل دسترسی به منابع تمایز قایل شده است.
او با انتقاد از چارچوب سیاست امریکا نسبت به افغانستان، گفته که تحمیل دموکراسی مدل غربی بر جامعهای با سنتها و ساختارهای سیاسی متفاوت، نسخهای از شکست بود.
“شین یی کو” و “نیان پنگ” در فصل ششم با اشاره به طرح کمربند و جاده چین، استدلال میکنند که این پروزه روزنهای از امید برای افغانستان است و رشد اقتصادی و اتصال منطقهای را تقویت میکند.
نجیم الدین در فصل هفتم با بررسی تاریخ دخالت روسیه در افغانستان، استدلال میکند که روسیه یک افغانستان باثبات را برای امنیت خود ضروری میداند، بهویژه با توجه به پتانسیل بیثباتی منطقهای سرایت به آسیای مرکزی – منطقهای با منافع قابل توجه برای روسیه.
روسیه از تعامل با طالبان حمایت میکند و معتقد است که انزوا فقط وضعیت را تشدید خواهد کرد.
منیب یوسف و نذیر احمد میر، کارشناسان مقیم دهلی نو، در فصل هشتم با تحلیل و ارزیابی روابط چندوجهی هند و افغانستان، استدلال میکنند که هند نگران پشتیبانی افغانستان تحت کنترول طالبان از جداییطلبان در کشمیر است.
نویسندگان به نفوذ روبهرشد چین نیز پرداخته و یک رویکرد راهبردی را برای هند ضروری دانسته است.
از دید آنها، هند باید رابطه چندوجهی با افغانستان را حفظ و بین نگرانیهای امنیتی و مشارکت مداوم در مورد مسایل توسعهای توازن ایجاد کند.
فصل نهم نیز به روابط پیچیده و اغلب پرآشوب پاکستان و افغانستان، منطقه مرزی و پیوندهای تاریخی و فرهنگی دو کشور پرداخته است.
نویسنده سیاست خارجی تعریفشده را برای پاکستان حیاتی دانسته و استدلال میکند که اسلامآباد باید منافع ملیاش را در اولویت قرار دهد و در عین حال همکاری با افغانستان را در مورد موضوعات دوجانبه مانند مبارزه با تروریزم و مدیریت بحران پناهجویان تقویت کند.
در فصل اخیر، هیداکی شینودا، کارشناس ساکن توکیو، میگوید که جاپان بهرغم اینکه کمک کننده مالی بزرگی برای افغانستان است، اما تلاشهایش در افغانستان به دلیل موضع سنتی و وضعیت امنیتی ناپایدار این کشور با چالشهایی مواجه است.
شینودا استدلال میکند که نقش جاپان میانهرو خواهد بود و به جای هدایت پروژههای بزرگ، بر هماهنگی تلاشهای بینالمللی متمرکز خواهد بود.
نویسنده: دکتر اعجاز حسین
منبع: فرایدی تایمز – Friday Times