آخرین اخبارآزادی بیاناسلایدشوافغانستانامنیت و حوادثتحلیلترجمهجنگجهانحقوق بشرسیاستمنطقه

افغانستان؛ از بحران تا ثبات

مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید

خبرگزاری دید: مسیر پیشروی افغانستان مملو از چالش‌هایی است که به توجه فوری بازیگران منطقه‌ای و جامعه بین‌المللی نیاز دارد. ثبات در افغانستان با انزوا یا نادیده گرفتن حاصل نمی‌شود. در عوض، به تلاش هماهنگ برای تعامل سازنده و در عین حال رسیدگی به نارضایتی‌های مشروع مردم افغانستان نیاز دارد. بدون این تعهد، افغانستان در معرض خطر نزول به چرخه عمیق‌تر از بی‌ثباتی و خشونت، با پیامدهای گسترده‌ای قرار دارد که در سراسر آسیای جنوبی و فراتر از آن احساس خواهد شد.

افغانستان؛ از بحران تا ثبات

افغانستان بر سر چهارراه نامطمئن و نامشخصی قرار گرفته که با مجموعه‌ای از چالش‌ها محاصره‌ شده است. این موضوع نه تنها آینده، بلکه ثبات کل منطقه جنوب آسیا را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد.
برای شروع، باید گفت وضعیت اقتصادی در افغانستان وخیم است. کشوری که زمانی به کمک‌های بین‌المللی متکی بود، قطع این راه نجات را شاهد است و میلیون‌ها نفر را در فقر و ناامیدی فرو برده است. گزارش‌های اخیر نشان می‌دهد که بیش از ۲۴ میلیون افغانستانی – تقریباً دو سوم جمعیت – به کمک‌های بشردوستانه نیاز فوری دارند.

این پویایی پیچیده منعکس‌کننده یک اصل اساسی در روابط بین‌الملل است؛ پارادوکس وابستگی که در آن کمک‌ها برای کاهش رنج در نظر گرفته می‌شود، ممکن به‌طور ناخواسته به حکومتی قدرت دهد که حقوق بشر را تضعیف می‌کند.
علاوه بر آشفتگی اقتصادی، بحران انسانی در حال عمیق‌تر شدن است، زیرا میلیون‌ها نفر با گرسنگی و کمبود منابع اولیه روبرو هستند. بی‌میلی جامعه جهانی به تعامل با طالبان رسماً تلاش‌ها برای رسیدگی به این مسایل مبرم را پیچیده می‌سازد. در حالی که برخی ممکن استدلال کنند که منزوی کردن طالبان گامی ضروری برای تحت فشار قرار دادن آن‌ها برای پایبندی به موازین حقوق‌بشری است، اما این امر عملاً افغانستان را به یک کشور منزوی تبدیل کرده است. در نتیجه، ظهور مجدد گروه‌های افراطی مانند داعش-خراسان، تهدیدات مهمی برای امنیت داخلی و ثبات منطقه‌ای به‌وجود می‌آورد و مشروعیت طالبان و ظرفیت آن‌ها را برای حکومت‌داری موثر به چالش می‌کشد.
علاوه بر این، روابط نامطمئن افغانستان با پاکستان لایه دیگری از پیچیدگی را به این وضعیت اضافه می‌کند. افغانستان به عنوان یک کشور محصور در خشکه، برای تجارت، انرژی، مراقبت‌های صحی و کمک‌های بشردوستانه به‌شدت به پاکستان متکی است. این وابستگی یک پویایی چالش‌برانگیز به پاکستان ایجاد می‌کند، کشوری که باید ضمن رسیدگی به میزبانی میلیون‌ها پناهجوی افغانستانی و مدیریت قاچاق کالا و سلاح، از منافع راهبردی‌اش حفاظت کند. پیوندهای تاریخی و فرهنگی بین دو ملت – که اغلب از دریچه هویت قومی شکل می‌گیرد – این تعاملات را پیچیده کرده و تشخیص این‌که منافع ملی به کجا ختم می‌شود، دشوار ساخته است.
علاوه بر این، افزایش احساسات ناسیونالیستی در میان برخی گروه‌های پشتون در داخل پاکستان، به‌ویژه جنبش تحفظ پشتون‌ها (PTM)، پرسش‌هایی را در مورد پتانسیل بی‌ثباتی مطرح می‌کند. در حالی که رهبران تحفط پشتون‌ تاکید می‌کنند که این جنبش بر رسیدگی به نارضایتی‌های جامعه پشتون در پاکستان متمرکز است، اما تنش‌های اساسی در امتداد مرز افغانستان و پاکستان ممکن است از سوی  نیروهای خارجی جهت پیشبرد برنامه‌های‌شان سوء‌استفاده شود. چنانچه پاکستان با این پویایی‌های داخلی دست و پنجه نرم می‌کند، تشخیص تعادل حساس بین حمایت از حقوق جمعیت پشتون و حفظ ثبات ملی بسیار مهم است.
مفهوم «لار و بر افغانستان»، فراخوانی برای اتحاد پشتون‌ها در آن سوی مرز، در میان برخی از گروه‌های ملی‌گرا مورد توجه قرار گرفته است. با آن‌که این فراخوان از پیوندهای فرهنگی صحبت می‌کند، اما خطر قابل توجهی در تشدید تنش‌های قومی و تضعیف چشم‌انداز سیاسی شکننده در هر دو کشور دارد. بیشتر پشتون‌ها در پاکستان به جریان اصلی ملت ادغام شده‌اند و هرگونه فشار برای اتحاد را نه تنها غیرواقعی، بلکه بی‌ثبات‌کننده می‌دانند.

سیاست خارجی پاکستان در قبال افغانستان باید با دقت پیش برود. تعامل با طالبان در حالی که از حقوق جمعیت پشتون حمایت می‌کند، به یک رویکرد حساس نیاز دارد. هرگونه اقدام نادرست می‌تواند جامعه پشتون‌ها را بیگانه ساخته یا تنش‌ها را در امتداد مرز به‌وجود آورد و وضعیت امنیتی پیچیده پاکستان را پیچیده‌تر کند.
در سطح بین‌المللی، آینده افغانستان در تعادل است، زیرا جهان درگیر بهترین راه برای تعامل با حکومتی است که از قوانین تثبیت‌شده سرپیچی می‌کند. تعهد طالبان به تلاش‌های مبارزه با تروریزم، به‌ویژه با توجه به تهدید فزاینده داعش-خراسان، مورد تردید قرار گرفته و نگرانی‌هایی را در مورد توانایی آن‌ها در زمینه حکومت‌داری موثر به میان آورده است.

بنابراین، جامعه بین‌المللی باید یک راهبرد منسجم تدوین کند، کمک‌های بشردوستانه را در اولویت قرار دهد و در عین حال طالبان را در قبال اقدامات‌شان مسئول قرار دهد.
مسیر پیشروی افغانستان مملو از چالش‌هایی است که به توجه فوری بازیگران منطقه‌ای و جامعه بین‌المللی نیاز دارد. ثبات در افغانستان با انزوا یا نادیده گرفتن حاصل نمی‌شود. در عوض، به تلاش هماهنگ برای تعامل سازنده و در عین حال رسیدگی به نارضایتی‌های مشروع مردم افغانستان نیاز دارد. بدون این تعهد، افغانستان در معرض خطر نزول به چرخه عمیق‌تر از بی‌ثباتی و خشونت، با پیامدهای گسترده‌ای قرار دارد که در سراسر آسیای جنوبی و فراتر از آن احساس خواهد شد.
چنانچه جهان نظاره‌گر است، فوریت تدوین یک رویکرد مشترک که صلح، ثبات و توسعه را در افغانستان تقویت کند، هرگز این قدر ضرورت مبرم نبوده است. اکنون زمان اقدام قاطع فرا رسیده است تا مبادا تاریخ تکرار شود و افغانستان بار دیگر به بستری برای رشد افراط‌گرایی تبدیل شود که امنیت و ثبات کل منطقه را تهدید خواهد کرد.

نویسنده: سحر روشمین
منبع: اوراسیا ریویو – Eursia Review

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا