اسلایدشوافغانستانامنیت و حوادثتحلیلترجمهجهانسیاست

فرصت بازتعریف تعاملات بین‌المللی با افغانستان

مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید

خبرگزاری دید: تعامل دقیق و سنجیده بین ذینفعان افغانستان در صحنه و جامعه بین‌المللی برای بازتعریف و حمایت از تعامل بسیار ضروری است. با گذشت زمان، همان روش برای چارچوب‌سازی تعامل می‌تواند به پایداری اقدامات جمعی مناسب که به نفع افغانستان و منافع گسترده‌تر باشد، کمک کند.

افغانستان تا حد زیادی تشویش بین‌المللی فراموش شده است که تحت تاثیر تشدید تنش‌ها در خاورمیانه و درگیری طولانی روسیه-اوکراین قرار گرفته است. به نظر می‌رسد تغییر اخیر در تعامل سطح بلند امریکا با افغانستان، این کشور را بیشتر به پس‌زمینه سوق دهد.
توماس ویست، نماینده ویژه ایالات متحده برای افغانستان از ۲۰۲۱، از سمتش کنار رفت و این پست خالی ماند. این مهم است، نه تنها به دلیل نقش رهبری امریکا در شرطی کردن واکنش جهان به بازگشت طالبان به قدرت، بلکه به این دلیل که ایالات متحده هیچ برنامه فوری برای جایگزینی او ندارد.

بعید است که دولت ترامپ با افغانستان به‌عنوان یک اولویت رفتار کند.
این امر خطراتی در پی دارد. سیاست بین‌المللی در مورد افغانستان نسبت به رویکرد کنونی، یعنی امتناع از تعامل با طالبان – دست‌کم به‌طور رسمی – همچنان در حال تغییر است. در همین حال، طالبان از زمان تسلط بر کابل، حکومتش را مطابق با ترجیحات خود تثبیت کردند و توجهات را به دستاوردها در درآمدزایی، کاهش کشت تریاک، محدود کردن فساد و مقابله با تهدیدات امنیتی جلب کردند.

گزارش‌ها درباره افغانستان و طالبان اکنون دقیق‌تر و پیچیده‌تر شده‌اند و بر آنچه به نظر می‌رسد پذیرش تدریجی و ناخوشایند بین‌المللی واقعیتی باشد که افغانستانی‌ها در داخل این کشور روزانه با آن مواجه‌اند و با آن کنار می‌آیند، تاکید دارند.
این لحظه فرصت حیاتی برای بازتعریف نحوه تعامل با افغانستان را فراهم می‌آورد.

از مشروعیت تا اعتبار، از دیکته تا کشف
شیوه‌های سنتی تعامل مبتنی بر مفاهیم:
مشروعیت اعطاشده با نظم بین‌المللی به‌شدت ناکافی هستند. با توجه به اعتباری که طالبان در برخی جنبه‌های حیاتی اداره افغانستان نشان داده‌اند، چارچوب‌بندی مجدد رویکرد بین‌المللی که  نه بر مشروعیت، بلکه بر اعتبار استوار است، ضروری است.
مهم‌تر از همه، ساختن اعتبار نیاز به بازتنظیم انتظارات متقابل دارد، بدون این‌که به مصالحه میان ارزش‌های جامعه بین‌المللی و طالبان نیاز باشد – برایندی که تلاش برای آن با شکست مواجه شده و احتمالاً در کوتاه‌مدت همچنان دست‌نیافتنی خواهد بود.

برای پیشرفت در بازتعریف تعاملات بین‌المللی، همچنین نیاز است که از تحمیل لحظات و شرایط تعامل – توسط جامعه بین‌المللی – به شناسایی لحظه‌های فرصت جمعی جهت رسیدگی به نیازهای بشردوستانه تغییر مسیر داده شود. درک مشترک از آسیب‌پذیری گام حیاتی در جهت تعیین انتظارات و فراهم کردن دستورکار حداقلی مشترک برای اقدام بشردوستانه معتبر با حمایت بین‌المللی عمل می‌کند.

چارچوبندی مجدد تعامل؛ رهبری، مکان و آسیب‌پذیری توافقی
چارچوب‌بندی مجدد تعامل بین‌المللی در این لحظه حساس باید سه عنصر زیر را در نظر بگیرد.
نخست، عنصر رهبری و این‌که چه کسی آن را بر عهده می‌گیرد، مهم است. نبود نماینده ویژه ایالات متحده برای افغانستان فرصت برجسته‌ای برای تنظیم مجدد پویایی رهبری در معماری تعامل بین‌المللی است.

با آن‌که این خلاء می‌تواند برای تعامل غرب ناآشنا و موقتاً بی‌ثبات‌کننده باشد، اما باید به‌عنوان لحظه حساس برای عبور از اینرسی رویکرد ایالات متحده‌محور، که اغلب واکنش‌های غیرمفید طالبان را برانگیخته است، نگاه کرد.
در این راستا، تشویق رهبری بازیگران منطقه‌ای، مانند اندونزیا و مالزیا در آسیای جنوب شرقی، می‌تواند برای فعال کردن تعامل دیپلماتیک با بازیگران میدانی جهت هدایت پیچیدگی‌های حکومت طالبان، همان‌طور که قبلاً در مورد آن بحث کردیم، مفید باشد.

دوم، به همین ترتیب، عنصر میزبانی از گفت‌وگوهای دور اول مهم است، و تغییر مکان برای گفت‌وگوها می‌تواند تلاش‌های تعامل را تقویت کند. گفت‌وگوی افغانستان با جامعه بین‌المللی باید از اینرسی رویارویی‌های کنونی مستقر در دوحه و وزارت‌خانه‌های کشورهای سراسر خلیج فارس، رها شود.
بیش از هر زمان دیگر، به یک چارچوب جدید با رهبری نو نیاز است. با حواس‌پرتی قدرت‌های غربی، دیگران وارد عمل شده‌اند. پیشنهادهای آنان، هرچند که از نظر دامنه و منافع برای افغانستانی‌ها در میدان محدودتر است، اما برای طالبان جذاب است.

سومین نکته این است که در قلب این بازتعریف، عنصر آسیب‌پذیری مشترک نهفته است که زمینه‌ای برای تعریف مشترک از آسیب‌پذیری است که هم طالبان و هم جامعه بین‌المللی می‌توانند در مورد آن بحث و توافق کنند.
سازمان ملل در فراخوان خود تخمین زده است که ۲۳.۷ میلیون افغانستانی به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند؛ یعنی نیازهای آن‌ها در سراسر جمعیت و جغرافیا گسترده است.

از سوی دیگر، هنوز مشخص نیست که آیا طالبان آسیب‌پذیری بشردوستانه را به شیوه‌ای مشابه می‌بینند یا نه، زیرا به نظر می‌رسد که اولویت آنان افراد دارای اعتیاد به مواد مخدر، بیماری‌های روانی و ناتوانی جسمی، بیوه‌های جنگی، آوارگان ناشی از بلایای طبیعی و غیره باشد.
باید فرض کنیم که تعریف و تخمین طالبان از آسیب‌پذیری با جامعه بین‌المللی اختلاف قابل توجهی دارد، مگر این‌که تایید شود.

همان‌طور که در تحلیل‌های قبلی اشاره کرده‌ایم، این دستورکار باید بر اهداف دست‌یافتنی و سودمند متقابل متمرکز باشد. در حال حاضر، این یک دستورکار بشردوستانه است که تا حدی با تفسیرهای طالبان از نیازهای عمومی افغانستانی‌ها هم‌خوانی دارد.
در مجموع، تمرکز باید از هم‌گرایی ارزش‌ها به مسایل مشترک و موردعلاقه معطوف شود. در افغانستان، بازیگران جامعه مدنی، واسطه‌های طالبان و اعضای فنی مقامات محلی هستند که خاموشانه در حال کار روی توسعه و بحث در مورد چنین دستورکاری هستند، که شامل شرایط بازگشت دختران نوجوان به مکتب و شرایط بازگشت زنان به کار می‌شود. توسعه و تلاش‌های قابل توجه این دستورکار باید گنجانده و ارتقا یابد تا بخشی از این بازتعریف باشد.

فرصت را غنیمت شماریم
تعامل دقیق و سنجیده بین ذینفعان افغانستان در صحنه و جامعه بین‌المللی برای بازتعریف و حمایت از تعامل بسیار ضروری است. بار مسئولیت این لحظه باید تقسیم شود و فرصت‌هایی برای گفت‌وگو با طالبان در این راستا باید با گشودگی بازبینی و با حمایت سخاوت‌مندانه پشتیبانی شود.

پذیرش موقعیت تشخیص امکان استقبال از فرصت‌ها و اقدامات را در درک مشترک و در حال تحول از آسیب‌پذیری فراهم می‌کند، حتی وقتی که ارزش‌ها همچنان به‌طور بنیادین متفاوت باشند.

با گذشت زمان، همان روش برای چارچوب‌سازی تعامل می‌تواند به پایداری اقدامات جمعی مناسب که به نفع افغانستان و منافع گسترده‌تر باشد، کمک کند. با تسهیل دقیق و تمرکز بر اقدامات معتبر، هرچند که این اقدامات کامل نیستند، اما فرصتی برای انجام گام‌هایی وجود دارد که می‌تواند به خروج افغانستان از انزوا و ترک و طرد بیشتر کمک کند.

نویسنده: جورج واروگیز و آیین پین

منبع: The Interpreter – انترپرتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا