اسلایدشوامنیت و حوادثتحلیلترجمهجنگجهانسیاست

طالبان و ترامپ ۲٫۰

مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید

خبرگزاری دید: ترامپ ۲٫۰ چندان برای طالبان اهمیت نخواهد داشت چرا که ایالات متحده در حال حاضر مانند کشتی در حال غرق شدن است. نه می‌تواند از پس تهاجم پرهزینه دیگری به افغانستان برآید و نه دستوراتش آن وزن ۲۰ سال پیش را دارد.

به نظر می‌رسد انتخاب مجدد دونالد ترامپ، رییس‌جمهور سابق ایالات متحده، روزنه‌‌ امید را برای تغییر در میان برخی در افغانستان برانگیخته است. به‌عنوان مثال، زلمی خلیلزاد، سفیر سابق ایالات متحده در افغانستان و معمار توافق‌نامه ۲۰۲۰ دوحه با طالبان، در بازگشت ترامپ به کاخ سفید فرصتی را برای “اجرای کامل توافق‌نامه دوحه” می‌بیند. او همچنین نظراتش را در مورد این‌که چگونه ممکن است اوضاع در افغانستان تحت برنامه ترامپ ۲٫۰ پیش برود، ابراز کرد.

خلیلزاد احتمالا بهتر از هر کس دیگری می‌داند که چرا طالبان با امریکایی‌ها مذاکره کرد: بیرون راندن آن‌ها از افغانستان، اولین و آخرین هدف طالبان. برای حفظ وجهه و همچنین ایجاد این تصور که ایالات متحده در جنگ شکست نخورده یا همکارانش در افغانستان رها نکرده است، امریکایی‌ها بندهایی مانند مبارزه با تروریزم و ​​مذاکرات بین‌الافغانی را در توافق‌نامه دوحه گنجاندند. اگر تعهدات توخالی روی یک تکه کاغذ می‌توانست به خروج کامل ایالات متحده منجر شود، این‌که «چرا همه چیز را امضا نکنیم» شبیه رویکرد کلی طالبان نسبت به توافق دوحه به نظر می‌رسید.

آیا در آن زمان طالبان به دنیا دروغ گفتند و چهره واقعی خود را پنهان کردند؟ صداقت از دیرباز عامل کمیاب در مسایل حکومت‌داری بوده است. با توجه به آن، ممکن برخی مذاکره‌کنندگان طالبان (حداقل تا حدی) منظورشان همان چیزی بود که اعلام می‌شد. با این حال، به نظر می‌رسد که رهبری ارشد حول محور رهبر طالبان متمرکز شده‌اند، علاقه‌ای به حمایت از مداخله ایالات متحده در امور داخلی افغانستان ندارند.

با خروج امریکایی‌ها از افغانستان و نبود روابط دیپلماتیک بین دو کشور، از دیدگاه طالبان این که چه کسی در کاخ سفید ساکن است، اهمیت چندانی ندارد. بنابراین، درخواست از ایالات متحده برای اعمال فشار بر طالبان برای تغییر نگرش و سیاست آن‌ها کارساز نخواهد بود. اگر فشار بر طالبان کارساز می‌بود، امروز آن‌ها وجود نمی‌داشت. اما حتی اگر امریکا بخواهد بر طالبان فشار بیاورد، گزینه‌هایش محدود خواهد بود. به‌عنوان مثال، هیچ کشوری حکومت طالبان را به‌رسمیت نمی‌شناسد و سیستم بانکی افغانستان با سایر نقاط جهان قطع شده است.

جهان پس از انتخاب ترامپ
شاید برخی به کمک هفتگی ۴۰ میلیون دالری اشاره کند که سازمان ملل به افغانستان می‌آورد و این‌که ایالات متحده می‌تواند به‌عنوان اهرم فشار علیه طالبان استفاده کند. اما مشکل این است که این پول به دست طالبان نمی‌رود. حتی اگر پول متوقف شود، طالبان همچنان دوام می‌آورند. با این حال، نمی‌توان این احتمال را که ایالات متحده تلاش کند این پول را علیه افغانستانی‌های معمولی به سلاح تبدیل کند، رد کرد. ایالات متحده سابقه طولانی در استفاده از دالر و تحریم‌ها به‌عنوان ابزاری برای گرسنگی دادن میلیون‌ها نفر در سراسر جهان دارد. کوبا از دهه ۱۹۶۰ و عراق در دهه ۱۹۹۰ نمونه‌های خوبی هستند.

ممنوعیت تحصیل دختران توسط طالبان فاجعه‌ای است که طالبان باید هرچه زودتر آن را جبران کنند. اما تحت فشار خارجی‌ها این کار را نخواهند کرد. من همچنین می‌توانم شور و شوق افغانستانی‌هایی را که از اشغال افغانستان توسط ایالات متحده سود بردند، درک کنم که چرا می‌خواهند بار دیگر ایالات متحده را در افغانستان دخیل کنند.

در نهایت، مشکل اساسی که بسیاری از “متخصصان” در مورد طالبان از آن رنج می‌برند، عدم درک طالبان است. اگرچه در میان طالبان دیدگاه‌ها و نظریات گوناگونی وجود دارد، اما وقتی صحبت از تصمیم‌گیری‌های بزرگ می‌شود، این امیر آن‌هاست که مرجع نهایی است. حتی در طول جنگ علیه ایالات متحده، زمانی که طالبان رویکرد تصمیم‌گیری غیرمتمرکز در امور نظامی و درگیری‌های میدان جنگ داشتند، امیر آن‌ها همچنان سیاست کلی را تعیین می‌کرد.

مولوی هیبت‌الله آخوندزاده، امیر فعلی طالبان، آرام در قندهار زندگی می‌کند و معمولاً با افراد عادی ملاقات نمی‌کند. او طرفدار رسانه هم نیست. بنابراین، نسبت موضع رسانه‌ها علیه طالبان، به‌ویژه در خارج از افغانستان بی‌تفاوت است. او قبلاً در سخنرانی جون ۲۰۲۲ خود برای علمای دینی در کابل به صراحت گفته بود که اگر مشکلی وجود دارد، ترجیح می‌دهد به جای رسانه‌ها، در پشت صحنه با مشکل برخورد شود.

عملکرد رسانه‌ای طالبان در کابل و گفتن کلمات خوب آن‌ها به افغانستانی‌ها و خارجی‌ها ممکن امیدها و انتظارات را افزایش دهد. با این حال، طالبان مستقر در کابل در تصمیم‌گیری در مورد تعیین خط مشی کلی طالبان اختیارات اندکی دارند. به این ترتیب، آن‌ها معمولاً به اندازه یک دامدار در تگزاس از زمان بازگشایی مکاتب دخترانه بعد از صنف ششم بی‌اطلاع هستند.

پوپولیزم و ​​نئو انزواگرایی ترامپ در دنیای قطبی‌شده
من می‌توانم واقعیت تلخ زندگی دختران و زنان تحت طالبان در افغانستان و تمایل آن‌ها به یادگیری و کار در کشورشان را درک کنم. ممنوعیت تحصیل دختران توسط طالبان فاجعه است که طالبان باید هرچه زودتر آن را جبران کنند. اما تحت فشار خارجی‌ها این کار را نخواهند کرد. من همچنین می‌توانم شور و شوق آن افغانستانی‌هایی را که از اشغال افغانستان توسط ایالات متحده سود بردند، درک کنم که چرا می‌خواهند بار دیگر ایالات متحده را در افغانستان درگیر کنند.

اما هر تغییری در افغانستان باید از داخل افغانستان باشد. این تنها راه‌حل قابل دوام درازمدت است. هیچ کشوری به کشور دیگری حمله نمی‌کند تا زنانش را آزاد کند یا آن را در مسیر توسعه و شکوفایی قرار دهد. اگر تا به حال چنین چیزی در دنیا اتفاق افتاده است، پس من دوست دارم نمونه‌ای را ببینم. به علاوه، ایالات متحده در حال حاضر مانند کشتی در حال غرق شدن است. نه می‌تواند از پس تهاجم پرهزینه دیگری به افغانستان برآید و نه دستوراتش آن وزن ۲۰ سال پیش را دارد. بنابراین، ترامپ ۲٫۰ چندان برای طالبان اهمیت نخواهد داشت؛ چنانچه اوضاع حال حاضر همین است.

نویسنده: آروین راهی

منبع: فرایدی تایمز – Friday Times

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا