مالیزیا به زنان افغانستان چگونه کمک میکند؟
مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: فضلینه، وزیر معارف مالیزیا یا بسیار خوشبین است یا بهشدت سادهلوح. او امیدوار است طالبان را متقاعد کند که آموزش زنان مغایر با اسلام نیست، بلکه مطابق با ارزشهای اسلامی است.
در اوایل ماه جاری، فضلینه صدیق، وزیر معارف مالیزیا، ممکن با افتخار از یک هیئت طالبان میزبانی کرده باشد.
با این حال، این که چگونه او قصد دارد “چشمهای” حاکمان طالبان را باز کند و آنها را در مورد احیای حقوق زنان برای تحصیل آموزش دهد، بسیار جالب است.
زنان در افغانستان نه حق دارند، نه صدا، نه حضور و نه قدرتی، حتی در خانههایشان.
طالبان زنان را برابر خود نمیدانند. در سومین سالگرد تسلط بر افغانستان، هیچ خبرنگار زن اجازه حضور در جشن پیروزی را نداشت. حتی سازمانهای غیردولتی حقوق بشر مجبور بودند زنان را از توزیع کمک در افغانستان بازدارند.
بنابراین، آیا باید باور کنیم که فضلینه واقعاً با هیئت طالبان به رهبری شهابالدین ثاقب، مدیر کل وزارت معارف حکومت طالبان دیدار کرده و با آنها دست داده است؟ اگر فضلینه بهعنوان یک رهبر زن شناخته و پذیرفته میشد، زنان افغانستان در مورد این ریاکاری مردانشان چه فکری میکردند؟
زنان در افغانستان اگر میخواهند خانههایشان را ترک کنند، باید توسط یکی از اعضای مذکر خانواده تحت نظارت باشند. پرندگان ممکن است در افغانستان آواز بخوانند، اما زنان اجازه ندارند این کار را انجام دهند، بهویژه در ملاءعام.
ممکن است صدای زنان حتی توسط زنان دیگر شنیده نشود. درست به همین دلیل اگر طالبان به سخنان یک وزیر زن غیربرقع پوش از مالیزیا گوش دهند و پیشنهادهای او را در مورد آموزش زنان افغانستان در نظر گرفته و بررسی کنند، معجزه خواهد بود.
تهاجم امریکا به افغانستان در ۲۰۰۱ و حکومت حامد کرزی باعث پیشرفتهایی در زمینه حقوق زنان طی دو دهه شد. با این حال، خروج غیرمنتظره نیروهای امریکایی از کابل در ماه آگست ۲۰۲۱ تمام دستاوردهایی را که زنان بهدست آورده بودند، به عقب برد.
طی چند روز پس از تسلط بر کشور، طالبان تمام زنان را از زندگی عمومی حذف کردند. آنها از تحصیل محروم و مجبور شدند کار را رها کنند. ورود زنان به پارکهای شهر ممنوع شد. قاضیهای زن مجبور شدند از این کشور فرار کنند یا مخفی شوند زیرا از سوی مردانی که قبلاً آنها را بهخاطر جنایاتشان زندانی کرده بودند، شکار و کشته شدند. باقی رهبران زن از سمتشان در اداره کشور اخراج شدند.
فضلینه یا بسیار خوشبین است یا بهشدت سادهلوح. او امیدوار است طالبان را متقاعد کند که “آموزش زنان مغایر با اسلام نیست، بلکه مطابق با ارزشهای اسلامی است”.
آیا او میداند اسلامی که طالبان آن را میپذیرند، اسلامی نیست که مالیزیاییهای میانهرو به آن اعتقاد دارند؟ علاوه بر این، اسلام ممکن است دلیل اصلی سرکوب زنان در افغانستان نباشد.
جمعیت این کشور تقریباً ۸۰ درصد روستایی و ۲۰ درصد شهری است. در روستاهای دورافتاده، فرهنگ قبیلهای جایگزین آموزههای دینی میشود. چگونه فضلینه با آداب و رسوم قبیلهای آنها مذاکره و آنها را متقاعد خواهد کرد که زنان مستحق تحصیل و حقوق هستند؟
آنچه مالیزیا در چنته دارد
کاش فضلینه دست از دمیدن تعریف خودش بردارد. او گفت که میخواهد “جهان از مالیزیا بیاموزد، جایی که ما تجربه زیادی در حمایت از آموزش داریم”. باز هم فضلینه سردرگم است.
تجربه ما در سه چیز نهفته است – نژاد، مذهب و رشوت – و جهان هم اکنون میداند که ما بزرگترین دزدسالار در جهان هستیم. ما از آموزش دفاع نمیکنیم، اما از برتری مالیزیاییها حمایت میکنیم.
در برخی نقاط کشورمان، ما معیار آموزشی به گل نشسته داریم. شاید، رهبران طالبان، مانند بسیاری از ما، فرزندانشان را به خارج از کشور میفرستند تا از آموزش کامل برخوردار شوند.
در رابطه با این دیدار از سوی طالبان پرسشهای بیپاسخ زیادی وجود دارد.
فضلینه ممکن است میزبان طالبان بوده باشد، اما آیا به این دلیل بود که رئیساش در اطراف نبود؟ آیا او از طالبان برای سفر به مالیزیا دعوت کرد؟ یا طالبان ابراز تمایل کرده بودند که برای دیدار با مقامات وزارت معارف به مالیزیا سفر کنند؟ آیا از وزارتخانههای دیگر هم بازدید کردند؟
وزیر معارف شاید میخواست از “هر فرصتی برای آموزش افغانستانیها استفاده کند”، اما اولویتهای او چیست؟ آیا او نباید به نیازهای دانشآموزان خودمان توجه کند؟
اگر فضلینه در این راستا به کمک نیاز داشته باشد، میتواند از مناطق روستایی شرق مالیزیا بازدید کند و به صحبتهای دانشآموزان و معلمان آنجا گوش دهد.
اما او نیازی به رفتن به بورنئو ندارد. او میتوانست به دانشآموزان غیرمالیزیایی و اورنگ در شبهجزیره گوش دهد که از نادیده گرفته شدن و محروم شدن از فرصتها به دلیل سهمیههای نژادی، ناامید شدهاند.
برخی از ما متقاعد نشدهایم که مالیزیا میخواهد طالبان را در مورد آموزش “درس” بدهد.
در ایالتهای محافظهکار شبهجزیره مالیزیا، قوانین لباس پوشیدن و زنانی که بهعنوان شهروندان درجه دوم با آنها رفتار میشود، قبلا اثر خود را گذاشته است. فیلم، تئاتر، موسیقی و ورزش بهشدت توسط دولت کنترل میشود.
سیاستمداری که میخواهد دوباره انتخاب شود، جرأت ممنوعیت ازدواج کودکان را ندارد و در آینده شلاقزدنها در ملاءعام «جاذبه» جدیدی خواهد بود.
با گذشت زمان، ممکن ما زنانی را که مرتکب زنا میشوند، شلاق بزنیم و سنگسار کنیم؟
برای توجیه دیدار با طالبان، داستان فضلینه در مورد مالیزیاییها این بود که «به طالبان آموزش میدهند زنانشان را آموزش دهند».
شاید دلیل واقعی این بود که طالبان سرکوب را به ما یاد میدادند.
نویسنده: مریم مختار
منبع: مالیزیاکینی – Malasiakini