مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: واضح است که در محیط جئوپولیتیک کنونی، افغانستان بیشتر برای همسایگانش اهمیت دارد و برای اروپاییها و امریکاییها، این بعد نسبتاً جزئی از سیاست خارجی آنهاست.
در نوامبر ۲۰۲۴، هیئتی از جنبش طالبان برای اولین بار در رویداد بزرگ بینالمللی سازمان ملل یعنی اجلاس آب و هوایی کاپ-۲۹، حضور یافت. دولتهای بیشتری، بهویژه کشورهای همسایه، به تدریج با حکومت طالبان افغان ارتباط برقرار میکنند. افغانستان در حال توسعه روابط نزدیکتر با هند، چین و چندین کشور آسیای مرکزی است. روسیه همچنین متعهد به توسعه همکاریهای دوجانبه است؛ چنانچه سرگئی شویگو، دبیر شورای امنیت روسیه، پس از سفر هیئت روسی به کابل در ۲۵ نوامبر، آن را اعلام کرد. در ۲۶ نوامبر، پارلمان روسیه توجهاش را به لایحهای معطوف کرد که طالبان را از فهرست سیاه مسکو حذف میکند. با این حال، بهرسمیت شناسی گستردهتر بینالمللی طالبان بهدلیل اختلافات درونی این جنبش با مشکل مواجه شده است.
بدون رسمیت، اما نه کاملاً منزوی
در ۱۰ نوامبر، طالبان توانستند هیئتی را به نشست بینالمللی سازمان ملل اعزام کنند. نمایندگان آنها به رهبری مطیعالحق خالص، رییس اداره ملی حفاظت از محیط زیست، در کنفرانس تغییرات آب و هوایی در باکو شرکت کردند، البته فقط به عنوان ناظر.
حکومت طالبان هنوز توسط هیچ کشوری بهرسمیت شناخته نشده است و بنابراین دعوتنامه رسمی برای نشستهای بینالمللی دریافت نمیکند. مانع اصلی جلوگیری از بهرسمیت شناخته شدن، مجموعهای از احکام هیبتالله آخوندزاده، مقام رهبری، منع زنان از تحصیلات عالی، محدود کردن توانایی آنها برای کاریابی و تحمیل قوانین بسیار سختگیرانه پوشش و رفتار بر آنها است. حکومت طالبان همچنین بهدلیل عدم شمولیت قومی و فرقهای مورد انتقاد قرار میگیرد، زیرا تعداد بسیار اندک از شیعیان و غیرپشتونها بخشی از کابینه هستند و بیشتر آنها نقشهای پایینتر دارند.
با وجود این واقعیت که تاکنون هیچ دولت خارجی برای بهرسمیت شناختن طالبان جرأت نکرده است، اما اکثر کشورهای منطقه در واقع پیوندهایی برقرار کردهاند و در جهت شناسایی گام برمیدارند. این در تضاد با موضع دولتهای اروپایی و امریکای شمالی است که عمدتاً از هرگونه اقدامی که میتواند بهعنوان تحکیم حاکمیت طالبان بر افغانستان تعبیر شود، دوری کردهاند.
تحت کمربند چین
هیچ کشوری به اندازه چین که سفرا را با افغانستان مبادله و سرمایهگذاری در این کشور را آغاز کرده است، در مسیر بهرسمیت شناختن دیپلماتیک پیش نرفته است. دولت چین آشکارا به نفع طالبان عمل کرده است. در ۲۴ اکتوبر، ژائو شینگ، سفیر چین در افغانستان، اظهار داشت که کشورش به افغانستان دسترسی بدون تعرفه به بخشهای ساختمانی، انرژی و مصرفی را ارایه میدهد – وضعیتی که برای کشورهای کمدرآمدی که دولتهای آنها رسماً توسط پکن به رسمیت شناخته شدهاند، محفوظ بود.
پیش از این، چین موافقت کرده بود که افغانستان را در طرح «کمربند و جاده» چین بگنجاند، زیرا چیناییها به فرصتهای استخراج معادن در افغانستان، بهویژه در ذخایر وسیع لیتیوم علاقهمند هستند. طالبان تاکنون حقوق استخراج معادن را برای این ذخایر به مناقصه نگذاشتهاند، تا حدی به این دلیل که آمادهسازی مناقصه به پیچیدگیهای فنی واقعی نیاز دارد، اما به احتمال زیاد همچنین به این دلیل که آنها سعی میکنند اعطای حقوق معادن را با شناسایی رسمی مرتبط کنند. دولت چین آشکارا میگوید که شرکتهایش را تشویق میکند تا در افغانستان سرمایهگذاری کنند، جایی که شرکتهای چینایی از قبل در استخراج طلا و مس و استخراج نفت فعال هستند.
وقتی صحبت از مسایل تجاری و اقتصادی به میان میآید، طالبان انزواطلب نیستند. آنها از سرمایهگذاران خارجی استقبال میکنند، زیرا میدانند که افغانستان فاقد مهارتها و منابع فنی برای شروع استخراج معادن در مقیاس بزرگ است. انگیزه اصلی طالبان، حداقل در کوتاهمدت، افزایش درآمد است.
مهماننوازی روسیه
دیدگاههای متفاوت همچنین شکلگیری سیاست بلندمدت مسکو نسبت به افغانستان را دستوپاگیر کرده است. دیپلماتهای کرملین – بهویژه ضمیر کابلوف، نماینده ویژه روسیه برای افغانستان که بهتازگی بازنشسته شده است – مدتهاست طرفدار تعامل نزدیک با طالبان است تا آنها را به جدایی از گروههای جهادی فراملی تشویق کنند.
مکتب فکری دیگر که در میان پرسونل سرویسهای امنیتی قوی است، این استدلال است که نمیتوان به طالبان اعتماد کرد و اینکه بعید است آنها ارتباطشان را با گروههای جهادی بینالمللی بهطور کامل قطع کنند. به نظر میرسد که رییس جمهور پوتین مدت طولانی در حال مذاکره روی این دو موضوع بوده است. روسیه در اوایل مارچ ۲۰۲۲ یک دیپلمات طالبان را در مسکو تایید کرد، اما از ۲۰۲۳، دیپلماسی روسیه در تلاش بود تا موقعیتی را بین طالبان و نیروهای مقاومت ملی (NRF)، گروه شمال ضد طالبان که روسیه از سال ۱۹۹۴-۲۰۰۱ حمایت میکرد، حفظ کند.
اکنون به نظر میرسد روسیه از مذاکرات میان طالبان و دولت تاجیکستان حمایت میکند که هدف آن عادیسازی روابط بین دو کشور است. اگر توافقی حاصل شود، جبهه مقاومت ملی به احتمال زیاد تواناییاش را برای عملیات از خاک تاجیکستان از دست خواهد داد.
مسکو بهتازگی سیگنالهایی مبنی بر گرم شدن روابط با کابل ارسال کرده است. در ماه می، یک هیئت طالبان به یک مجمع اقتصادی در کازان دعوت شد و سپس در جون به مجمع دیگر در سن پترزبورگ. در مجموع، روسها کاملاً راضی هستند که طالبان برای غیرفعال کردن گروههای جهادی ازبیک و تاجیک مستقر در افغانستان کار میکنند. جنبش اسلامی ازبیکستان در ۲۰۲۳ خنثی شد و در ۲۰۲۴ نوبت به جماعت انصارالله تاجیکستان رسیده است. به نظر میرسد روسها نیز از رویکرد سازنده طالبان در گفتوگو با دولت تاجیکستان قدردانی میکند. دوشنبه پس از ۲۰۲۱ فعالانه از مخالفان مسلح طالبان در شمال شرق افغانستان حمایت کرده است. یکی دیگر از تحولات ۲۰۲۴ که احتمالاً مسکو را به روابط نزدیکتر با حکومت طالبان سوق داده است، حمله اپریل ۲۰۲۴ به سالن کروکوس در خارج از پایتخت روسیه بود. پس از تلاش برای مقصر دانستن اوکراین، دادستانهای روسیه در نهایت اذعان کردند که این حمله در واقع کار داعش بوده است. این تصمیم ممکن است تحت تأثیر ملاحظات سیاسی قرار گرفته باشد: یعنی اگر مسکو میخواهد با طالبان علیه داعش همکاری کند، اذعان به نقش آن در حمله تالار کروکوس به توجیه این سیاست کمک میکند.
تا پاییز ۲۰۲۴، مسکو در حال بررسی حذف طالبان از فهرست سازمانهای تروریستی بود، اما به رسمیت شناختن رسمی آنها بهطور خودکار انجام نخواهد شد. مسکو با انتقادات علیه رفتار طالبان با زنان و عدم فراگیری حکومت همسو شده است. شاید مهمتر از آن، با بهرسمیت شناختن طالبان، مسکو بیشتر اهرمهای فشارش را در برابر کابل از دست بدهد. برخلاف چین، روسیه نمیتواند توجه طالبان را با پیشنهادهای سرمایهگذاری جذب کند.
همسایههای مهربان و بدجنس
دولتهای آسیای مرکزی بیشتر تلاش کردهاند تا با طالبان تعامل سازنده داشته باشند. این امر به ویژه در مورد ترکمنستان و ازبیکستان و همچنین قزاقستان که در دسمبر ۲۰۲۳ تصمیم گرفت طالبان را از فهرست سازمانهای تروریستی حذف کند، صادق است. تاجیکستان، تنها کشور منطقه که در ابتدا از تعامل با حکومت کابل امتناع کرد، اکنون در حال مذاکره با آنها بر سر نوعی عادیسازی است.
انگیزه تاجیکستان هم ناکامی مخالفان طالبان و هم چشمانداز سود مالی است. جبهه مقاومت ملی که دوشنبه از سال ۲۰۲۱ از آن حمایت کرده است، نتوانسته نفوذ قابل توجهی داشته باشد. در عوض، زیرساختهای کیبلکشی دادهها از طریق افغانستان تقریباً آماده راهاندازی است و تنها عدم همکاری بین دو دولت مانع تکمیل آن میشود. هم تاجیکستان و هم طالبان پس از عملیاتی شدن این ارتباط، مقادیر زیاد پول به دست خواهند آورد. گفتوگوهای کنونی در مورد ممنوعیت فعالیت گروههای مخالف یکدیگر در قلمرو دو کشور و یافتن راهی برای دسترسی حکومت طالبان به حق امتیازها است. بحثها حول یک صندوق امانی میچرخد، صندوقی که حق امتیازها تا زمانی که طالبان اجازه دسترسی به آنها را پیدا کنند، احتمالاً پس از رسمیتیابی دیپلماتیک، در آنجا واریز میشود.
به طرز متناقضی، کشوری که بدترین روابط را با طالبان دارد، اکنون پاکستان است که زمانی از حامیان شدید طالبان بود. حتی هند که به دولت قبلی افغانستان نزدیک بود، روابط نسبتاً صمیمانهای با امارت طالبان حفظ کرده است. اما با وجود تلاشهای رهبری طالبان برای جلوگیری از حملات طالبان پاکستانی علیه مقامات پاکستانی و میانجیگری بین اسلامآباد و طالبان پاکستانی، وضعیت بدتر شده است. اخراج گروههای غیرقانونی افغانستانی و پاکستانی توسط اسلامآباد به خاک افغانستان، پاکستان را به موضوع نفرت برای بسیاری افغانستانیها، بهویژه پشتونها تبدیل کرده است. در حال حاضر، هیچ یک از مقامات طالبان در حمایت از آرمان پاکستان، سودی نمیبرد.
بیتفاوتی غرب
در مورد کشورهای غربی تصویر متفاوت است. همه کشورهای منطقه در کابل سفارت دارند، اما بهرغم برخی صحبتهای غربیها در مورد بازگشایی نمایندگیهای دیپلماتیک در کابل، هیچ یک از سفارتهای اروپا یا امریکا باز نیست. در حال حاضر تنها اتحادیه اروپا در صحنه حضور دارد.
اروپاییها نگران خطر موج جدیدی از مهاجران افغانستان هستند که در صورت فروپاشی اقتصادی افغانستان ممکن رخ دهد. از سویی هم، تعداد پروژههای کمکرسانی در این کشور روبه افزایش است. برای مثال، بانک جهانی تصمیم گرفت در ماه فبروری قفل وجوه افغانستان را باز کند. اکثریت کابینه طالبان طرفدار روابط نزدیکتر با غرب بهمنظور دستیابی به کمکهای مورد نیاز، و همچنین برای خنثی کردن نفوذ روبهرشد همسایگانی مانند چین است.
تلاشها برای برقراری ارتباط با امریکاییها بهطور مرتب صورت گرفته است، اما همیشه توسط کسانی که با تقویت روابط با قدرتهای غربی دشمنی دارند – در درجه اول خود امیر – کارشکنی شده است.
آشفتگی داخلی
شکافهای داخلی طالبان در واقع یکی از جنبههای برجسته حکومت است که نتوانسته قانون اساسی یا سندی معادل برای توزیع قدرت در امارت ارایه کند. در حالی که اکثریت کابینه در کابل تنها مایل به تشخیص نقش امیر در نظارت بر اجرای احکام اسلامی هستند، امیر و حامیانش اصرار دارند که او همچنین باید کنترل قدرتهای اجرایی و نیز بر نیروهای امنیتی را در دستان خود متمرکز کند. در سال ۲۰۲۱-۲۰۲۲ موقعیت امیر بسیار ضعیف بود و او توانایی وادار کردن همکارانش را به تسلیم ارادهاش نداشت. در نتیجه، او برای تضعیف دسترسی رقبایش به کشورهای غربی، به استفاده از تصمیمات مربوط به اجرای قانون اسلامی – قدرتی که هیچکس در درون طالبان با آن مخالفت نمیکرد – متوسل شد. او تحصیل، اشتغال و آزادی حرکت زنان را هدف قرار داد، زیرا میدانست که این امر مانع هرگونه گفتوگوی جاری با دیپلماتهای غربی میشود. در طول سالهای ۲۰۲۳-۲۴، امیر توانست به تدریج قدرت را به دست آورد، اما هنوز گروه بزرگی از مخالفت با حکومت شخصی او وجود دارد.
اختلافات داخلی طالبان بر تلاشهای طالبان برای ایجاد ثبات در اقتصاد و بهدست آوردن عواید کافی برای ادامه کار دستگاه دولتی تاثیری نداشته است – و همه جناحها در کابل موافقند که این امر حیاتی است. درآمد به حدود ۲.۵ میلیارد دالر در سال افزایش یافته است، اما این رقم هنوز به سختی برای سرپا نگه داشتن کشور کافی است. خدمات ملکی تا حد زیادی به همان شکلی که بود حفظ شده است، تنها با اضافه شدن طالبان در راس. طالبان بازسازی نیروهای مسلح حکومت را در اولویت قرار داده اند که مملو از گارد ویژه است که بهطور مستقیم توسط امیر کنترل میشود. آنها پولیس اخلاقی را که آخرین بار در دوره اول امارت (۱۹۹۶-۲۰۰۱) بود، دوباره ایجاد کرده اند. در حالی که واضح است که حکومت، شریعت اسلام را تنها منبع مشروع قانونگذاری میداند، وضعیت قوانین، فرامین و مقررات صادره در گذشته همچنان نامشخص است.
پراگماتیستهایی که در اطراف کابینه جمع شدهاند، سلطنت را – که در سال ۱۹۷۳ ملغی شد – الگوی خود برای سیستم حکومتی جدید میدانند، در حالی که امیر و حامیانش آرزوی نوع جدید حکومت را دارند که الهامگرفته از جمهوری اسلامی ایران است – حتی اگر آنها هم این ایده را رد کنند، بازهم ممکن بهعنوان یک الگو به آن نگاه کنند.
این رویکردهای متفاوت، درک چگونگی رفتار با حکومت جدید را برای دولتهای غربی دشوار میکند، حتی اگر آنها آشکارا عملگرایان را بر امیر و جناحش ترجیح دهند. در عین حال، واضح است که در محیط جئوپولیتیک کنونی، افغانستان بیشتر برای همسایگانش اهمیت دارد و برای اروپاییها و امریکاییها، این بعد نسبتاً جزئی از سیاست خارجی آنهاست. با توجه به عدم محبوبیت هر گونه تعامل با طالبان در افکار عمومی غرب، واشنگتن و بروکسل بهطور جدی تلاشی انجام ندادهاند که کادر عملگرایان کابل را تقویت کند، در عوض، به چین و سایر کشورهای منطقه اجازه رهبری دادهاند.
نویسنده: آنتونیو جیوستوزی
منبع: اسایدر – The Insider