جدایی در هرجومرج؛ مداخلهگری غرب و خانوادههای فروپاشیده افغانستان
مترجم: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: «یک انفجار رخ داد. در آن هرج و مرج چه اتفاقی افتاد، پدر بیرون از حصار ماند و بچهها داخل بودند. هیچکس واقعاً نمیدانست چه اتفاقی افتاده است، اما آنها با جمعیت هل داده شده و وارد هواپیما شدند.»
این تصاویر اکنون در تاریخ جا افتاده است؛ انبوهی از مردم که در تعقیب هواپیما هستند و سعی میکنند از افغانستان فرار کنند. در بحبوحهی آن صحنه پر هرج و مرج، زندگی دو پسر کوچک که از هیچ چیز آگاهی نداشتند، برای همیشه در شرف تغییر بود.
آنها برای وداع با پدرشان در باند هوایی کابل منتظر ماندند. او، مانند بسیاری که در آن روز روی آسفالت نشسته بودند، کارمند دولت قبلی بود و از آنجایی که طالبان بهسرعت بهقدرت بازگشتند، از جان خود میترسیدند.
اما پدر هرگز نتوانست سوار هواپیما شود. در عوض، فرزندانش گرفتار هرج و مرج شدند.
«یک انفجار رخ داد. در آن هرج و مرج چه اتفاقی افتاد، پدر بیرون از حصار ماند و بچهها داخل بودند. هیچکس واقعاً نمیدانست چه اتفاقی افتاده است، اما آنها با جمعیت هل داده شده و وارد هواپیما شدند.»
برادرها فقط ۸ و ۱۳ سال سن داشتند.
«این نخستین باری بود که آنها در هواپیما بودند. آنها نمیدانستند کجا میروند یا چه چیزی قرار است پیش بیاید.»
پسران در کلگری و تحت مراقبت خدمات کودک و خانواده قرار گرفتند. یکی از دوستان خانوادگی با مهدی ادرشی و همسرش نوشین قاسمپور که اصالتاً ایرانی هستند تماس گرفت تا ببیند آیا آنها میتوانند کمک کنند.
ادرشی گفت: «ما یکدیگر را درک میکنیم. آنها در آن زمان اصلا انگلیسی نمیدانستند – آنها از ای بی سی شروع کردند – اما ما میتوانستیم ارتباط برقرار کنیم.»
قاسم پور افزود: «خیلی خوشحالیم که به آنها کمک میکنیم، اما راستش اصلا برنامهریزی نشده بود.»
تنها شش ماه قبل از ملاقات با پسران، این زوج بهطور غیرمنتظره پسر ۱۹ سالهشان را از دست دادند.
قاسم پور گفت: «جهنم تمام بود.»
اما در بحبوحه غم و اندوه، عشق و محبت یافتند و انرژیشان را صرف حمایت از دو پسر افغانستانی جداشده از خانواده کردند.
قاسم پور گفت: «واقعاً سخت بود، مخصوصاً برای آن خردسال. او از همه چیز میترسید. الان راحتتر هستند، اما هر چه بزرگتر میشوند، میتوانند مشکلات را بیشتر و بیشتر درک کنند و از آینده میترسند.»
این زوج پسران را بخشی از خانواده خود کردهاند، آنها را به سفرهای اسکی و ماجراجوییهای کمپینگ بردهاند، آنها را در فوتبال ثبتنام کردهاند و به آنها کمک کردهاند تا در مکتب هدایت شوند و در دنیای کاملاً جدیدی حرکت کنند. این سه ماه با هم به سه سال تبدیل شد. اما همیشه آسان نبوده است.
ادرشی گفت: «ما هر کاری که بتوانیم انجام میدهیم، اما با این حال، آنها خیلی از خانواده دور هستند.»
قاسم پور میگوید: «برای سلامت روان آنها سخت است.»
این زوج بهطور منظم با والدین این دو پسر که اکنون در پاکستان به سر میبرند، در تماس هستند. اما آنها دایم در معرض خطر اخراج به افغانستان قرار دارند.
فروزان، مادر این پسرها، از طریق یک مترجم در چت تصویری گفت: «پولیس آمد و شوهر و پسرم را گرفت و ما را تهدید به اخراج کرد و من نمیدانستم دوباره آنها را خواهم دید یا نه.
دوری از فرزندانم خیلی سخت است. ما میخواهیم به آنجا برویم و فصل بهتری را با فرزندانمان شروع کنیم.»
او گفت که شوک آن روز آنها را رها نکرده است، اما آنها سپاسگزارند که پسرانشان خود را در آغوش چنین مردم دوستداشتنی یافتند.
کلگریها کمپین GoFundMe را برای کمک به پرداخت ویزای خانواده در پاکستان راهاندازی کردهاند. آنها امیدوارند که دولت کانادا بتواند به خانوادهای که نزدیک به چهار سال منتظر ماندهاند کمک کند.
با وجود ابهام شدیدی که هر روز بیشتر میشود، ادرشی و قاسمپور از پسران و والدینشان میخواهند که امیدشان را از دست ندهند.
او میگوید: «من میدانم که از دست دادن فرزندت چه معنایی دارد. احساس میکنم به زودی آنها را در فرودگاه خواهند دید.»
گلوبل نیوز با اداره مهاجرت و پناهندگی کانادا تماس گرفت، اما هنوز پاسخی دریافت نکرده است.
نویسنده: جیمی دال
منبع: گلوبل نیوز – Global News