مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: در هفتهها و ماههای آینده، دولت ترامپ ناگزیر است دریابد که افغانستان دیگر جنگی نیست که حل شود، قطعاً نه با تهدید و ارعاب، بلکه چالشی است که به رویکرد ظریف و حساس از طریق اجماع و همکاری گسترده بین قدرتهای جهانی و منطقهای نیاز دارد.
با رویکار آمدن دوباره دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده، بیشتر توجهات به سیاست خارجی حول محور چین، اوکراین و بحران خاورمیانه میچرخد. به نظر میرسد که افغانستان دوباره از اولویت خارج شده است، و معاملات پشتپرده تا حد زیادی مورد توجه قرار نگرفت.
در ۲۱ جنوری، یک روز پس از آنکه یک افغانستانی محکوم به قاچاق مواد مخدر و اتهامات افراطگرایی از کالیفرنیا به کابل رسید، دو امریکایی که توسط طالبان آزاد شده بودند در خاک ایالات متحده فرود آمدند. این مبادله با میانجیگری دولت بایدن در آخرین روزهای ریاستش انجام شده بود، اما طالبان این مبادله را تا زمانی که دونالد ترامپ به قدرت برسد بهتعویق انداختند. هدف ظاهری زمینهسازی برای «عادیسازی» روابط بین ایالات متحده و افغانستان بود. امارت اسلامی دریافت که نه تنها این کار دشواری است، بلکه متوجه شد دیدگاه دولت جدید ترامپ بهطرز چشمگیری متفاوت است.
مارکو روبیو، وزیر امور خارجه جدید ایالات متحده، تهدید کرد که “جایزه بزرگی” برای رهبران ارشد طالبان در نظر میگیرد، مگر اینکه “امریکاییهای بیشتری” که ظاهراً توسط طالبان گروگان گرفته شدهاند، آزاد شوند. او با اشاره به رهبر سابق القاعده، افزود: این جایزه “شاید حتی بیشتر از آنچه باشد که بر سر بن لادن گذاشتیم.”
اگرچه ممکن است این اقدام با اعلامیههای سیاست خارجی «اول امریکا»ی دولت جدید هماهنگ باشد، اما اولین تعامل غیرمستقیم بین دولت جدید ترامپ و امارت اسلامی طالبان به خوبی پیش نرفت. طالبان بهتازگی درخواست رییس جمهور ایالات متحده در ۲۰ جنوری برای بازگرداندن ۷ میلیارد دالر تجهیزات نظامی امریکا از افغانستان را رد کردند. ترامپ پیش از این تهدید کرده بود که کمکهای مالیاش را قطع خواهد کرد مگر اینکه تجهیزات بهشمول هواپیماها، مهمات و تجهیزات پیشرفته بازگردانده شود.
در حالی که طالبان هنوز بهطور رسمی به این درخواست پاسخ نداده اند، اما مقامات ناشناس طالبان معتقدند که این تجهیزات برای مبارزه با داعش خراسان (ISKP) نیاز است، و این نشان میدهد که درخواست ترامپ با پاسخ سخت امارت اسلامی مواجه خواهد شد. سیاست خارجی نامتعارف ترامپ در سالهای آینده احتمالاً در افغانستان تحت کنترل طالبان همخوانی پیدا خواهد کرد.
در حالی که ترامپ میتواند برای تدوین توافقنامه ۲۰۲۰ دوحه که در نهایت هزاران سرباز امریکایی را از افغانستان به خانه بازگرداند، به خود ببالد، اما او از اجرای آن توافق توسط دولت بایدن انتقاد کرده است. اگرچه دولت بایدن خروج ایالات متحده را چند ماه به تعویق انداخت. اما در معامله دوحه، فروپاشی سریع جمهوری افغانستان تسلط برقآسا و بدون خونریزی طالبان انتقادات زیادی را برانگیخته است. با این حال، این ادعاها در گذشته مطرح شده است. بسیاری در منطقه هستند که مسئولیت امضای توافقنامه با طالبان را بر عهده دولت ترامپ میگذارند که میتوانست تنها یک پایان داشته باشد: خروج نیروهای امریکایی و در نتیجه بازگشت طالبان به کرسی قدرت.
جدای از چنین بازیهای سرزنش، هنوز روزهای اول دولت ترامپ است، که هم اکنون موضع مبارزات انتخاباتیاش را در مورد تعرفههای محصولات چینایی تجدید نظر کرده است. بهزودی متوجه میشوید که افغانستان و منطقهای که ترامپ در ۲۰۲۱ ترک کرد و واقعیتهایی که او اکنون با آن در تعامل است، بهطور چشمگیری متفاوت است.
طالبان بدون هیچ چالش وجودی، محکم بر چوکی قدرت تکیه زدهاند. چیناییها با رضایت طالبان برای عضویت در ابتکار کمربند جاده (BRI) خود را در اعماق افغانستان گره زدهاند. برای امارت اسلامی، پاکستان اکنون دشمن و هند دوست است. تسلط چین، روسیه و ایران بر طالبان بیش از هر زمانی قویتر شده است. بدون بهرسمیت شناختن بینالمللی، فهرست کشورهایی که مایل به تعامل با طالبان هستند همچنان در حال افزایش است و شامل برخی متحدان و دوستان ایالات متحده نیز میشود. خلا راهبردی ایجادشده در توافق دوحه ترامپ بهدرستی پر شده است.
در حالی که هیچکس انتظار نداشت دولت ترامپ در مورد حقوق زنان، دختران و اقلیتها در افغانستان زیاد خود را به زحمت بیاندازد، اما سیاست تحریم پناهجویان و تصمیم به توقف روند روادید هزاران افغانستانی که در انتظار اسکان مجدد در ایالات متحده هستند، افغانستانیها را در بلاتکلیفی قرار داده است. افغانستانیهای عادی – بهویژه آنهایی که از سوی حکومت طالبان در خطر اند – احساس میکنند دو بار به آنها خیانت شده است.
به نظر میرسد ترامپ معتقد است پول کمکهای بشردوستانهای که ایالات متحده از طریق سازمان ملل و سایر سازمانها به افغانستان میدهد، نقطه اهرم فشار است که باید از آن بهرهبرداری شود. با این حال، منافعی که در ازای ادامه جریان کمکها از طالبان دریافت میشود، آشکارا محدود و امریکا-محور است. در نتیجه، اگر روبیو و مایکل والتز، مشاور امنیت ملی – که دومی کهنهسرباز جنگ افغانستان است – به کابل سفر کنند، بهطور حتم خود را بدون دوست یا خیرخواه خواهند دید. علاوه بر این، هر گونه تلاش برای بازگشایی و اجرای توافق دوحه بهعنوان تاکتیک فشار میتواند منجر به شکست شود.
در هفتهها و ماههای آینده، دولت ترامپ ناگزیر است دریابد که افغانستان دیگر جنگی نیست که حل شود، قطعاً نه با تهدید و ارعاب، بلکه چالشی است که به رویکرد ظریف و حساس از طریق اجماع و همکاری گسترده بین قدرتهای جهانی و منطقهای نیاز دارد. در حال حاضر، داشتن این انتظار از حکومت فعلی ایالات متحده شاید کمی بیش از حد باشد؛ حکومتی که یکجانبهگرا، معاملهمحور و از آنچه که در منطقه میگذرد، بهنظر میرسد بیخبر است.
نویسنده: شنتی ماریت دسوزا، موسس و رییس موسسه مطالعات استراتژیک MISS.
منبع: دیپلمات – Diplomat