مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: رونمایی از سربازان اسیر اسرائیلی در غزه، از پایداری مردمی سخن میگفت که همچنان علیه اشغال و سلب مالکیت مبارزه میکنند. نمایشی بود که هم قدرت و هم آسیبپذیری بازیگرانش را آشکار میکرد.

در رویدادی قدرتمند و با دقت طراحیشده که در میدان فلسطین در غزه برگزار شد، حماس چهار سرباز زن اسرائیلی را به نمایش گذاشت.
این فقط نمایش قدرت نبود، بلکه اجرای چندلایه با نمادپردازی عمیق بود که روایتهای غالب را به چالش میکشید و تفسیری صریح از نابرابری قدرت در جنگ جاری ارایه میداد. صحنهای که با ظرافت طراحی شده بود، معانی در خود داشت و به تحلیل دقیق نیاز داشت.
سربازان اسیر، نه بهعنوان زندانیان لرزان، بلکه با وقار آرام و استوار بر سکوی نمایش قدم گذاشتند. آنها در یونیفرم نظامی خود ظاهر شدند و حالتی غیرمنتظره از آرامش را به نمایش گذاشتند؛ سلامت و ظاهرشان کاملاً حفظ شده بود، مسئلهای که بعدها توسط مقامات اسرائیلی تأیید شد.
جزییاتی که در نگاه اول ممکن است بیاهمیت به نظر برسد، مانند موهای بافتهشدهی یکی از سربازان، معنای عمیقی داشت. این مدل مو به زمان و تلاش نیاز دارد و نشاندهنده توجه، تسلط بر خود و حس اختیار فردی بود. این جزییات ظریف، روایت قربانی بودن مطلق را به چالش میکشید و فرد اسیر را نه بهعنوان نمادی از ترحم، بلکه بهعنوان مهرهای در بازی جیوپولیتیک وسیعتر معرفی میکرد.
هنگامی که سربازان از خودروهای حماس پیاده شدند، به جمعیت سلام کردند و با لبخند دست تکان دادند. هزاران نفر حاضر در محل با تشویق، اشپلاق و خنده پاسخ دادند و فضای سورئال را بهوجود آوردند که از پویاییهای معمول دشمنی و ترس فراتر میرفت.
این تعامل عجیب—جمعیتی که اسیران را تشویق میکرد – اسیرانی که با آرامش واکنش نشان میدادند – روایتهای سنتی تبلیغات جنگ را به چالش میکشید.
هیچ نشانی از وحشت در چشمان آنها دیده نمیشد، هیچ واکنشی نسبت به امکان شلیک گلولهای سرگردان یا اقدامی از روی انتقام نداشت؛ بلکه، خندههای بیپرده و تکان دادنهای مکرر دستهایشان حسی از امنیت غیرعادی را منتقل میکرد، گویی در نمایشی حضور داشتند که قوانین جنگ بهطور موقت به حالت تعلیق درآمده بود.
تشویقهای جمعیت نهتنها به معنای حمایت از حماس بود، بلکه بازتابی از پیوندی عمیقتر و احساسیتر با نمادها و پیامهای منتقلشده در این رویداد بود.
هر سرباز هدیهای را حمل میکرد که ظاهراً توسط حماس به او داده شده بود. بر گردن آنها کارتهای شناسایی آویخته شده بود که بند آنها با نقش سنتی چفیه فلسطین تزئین شده بود.
اینها فقط لوازم جانبی نبودند؛ بلکه یادآور مبارزه پایدار فلسطین بودند. چفیه، نماد پایداری و ایستادگی، بار دههها مقاومت را به دوش میکشید.
بر گردن اسیران، آرام زمزمه میکرد، گویی تاکیدی خاموش بر مشروعیت و مبارزه فلسطین بود. گویی حماس میگفت: «حتی در اسارت، شما شاهدی بر آرمان ما هستید.»
در صحنه، پشت سرشان، پردهای عظیم از پرچم فلسطین و نشان عملیات «طوفان الاقصی» خودنمایی میکرد. این نمادها سرشار از معنا بودند، مفاهیمی از پیروزی و استقامت را تقویت کرده و لنگرگاهی بصری برای روایت فلسطینیها فراهم میساختند.
این رویداد در میدان فلسطین، انعکاسی از درگیری گستردهتر بود—صحنهای که در آن قدرت، هویت و بقا در نمایشی پررنگ از نمادها بههم میرسیدند.
هر حرکت، هر جزییات، از پایداری مردمی سخن میگفت که همچنان علیه اشغال و سلب مالکیت مبارزه میکنند. نمایشی بود که هم قدرت و هم آسیبپذیری بازیگرانش را آشکار میکرد و روایتی ضد جریان غالب از این درگیری ارایه میداد.
جهان نظارهگر است و یک چیز روشن باقی میماند: مبارزه برای عدالت و آزادی در فلسطین، به همان اندازه که درباره واقعیتهای ملموس روی زمین است، درباره بازپسگیری روایت نیز هست. این صحنه جنگ، درباره آن چیزی است که دیده میشود و آنچه پنهان میماند، ماسکهایی که به چهره داریم و چهرههایی که در پس آنها نهفته است.
نویسنده: حسام معروف
منبع: تیارتی – TRT