چالشهای منافع روبهرشد چین در افغانستان
خبرگزاری دید: افغانستان کشوری محصور در خشکی، کمآب و فاقد زیرساختهای لازم است. برای استفاده موثر از معادن استخراجشده از افغانستان، پکن باید بر چالشهای مهم حملونقل و لوجستیکی جهت انتقال این منابع به چین غلبه کند.

پس از تسلط طالبان بر کابل در تابستان ۲۰۲۱، ژائو هایهان، کاردار سفارت چین در افغانستان، از این تغییر استقبال کرد و گفت: «افغانستان وارد عصر جدیدی از توسعه مستقل شد و از هرجومرج به سوی نظم، گذار کرد. مردم افغانستان بهراستی ارباب سرنوشت سرزمین خود شدهاند.»
در چهار سال گذشته، نزدیکی میان پکن و طالبان افزایش یافته است، هرچند دولت چین هنوز طالبان را بهطور رسمی بهرسمیت نشناخته است. با وجود نداشتن جایگاه رسمی، حکومت سرپرست بهطور فعال در حال مذاکره درباره کمک، سرمایهگذاری و توافقنامههای تجاری با پکن است.
در واقع، طالبان این روابط نزدیک را زمانی که نخستین قرارداد سرمایهگذاری بزرگ خارجیاش را پس از بهدست گرفتن قدرت تأمین کرد، جشن گرفت. در جنوری ۲۰۲۳، شرکت چینایی «نفت و گاز آسیای مرکزی سینکیانگ» (CAPEIC) قراردادی را برای استخراج نفت و توسعه یک ذخیره نفتی در ولایت سرپل افغانستان با همکاری طالبان امضا کرد.
در سپتامبر ۲۰۲۳، پکن سفیرش را به کابل فرستاد. چند ماه بعد، چین یک گام دیپلماتیک دیگر برداشت و در جنوری ۲۰۲۴، رییسجمهور شی جینپینگ اعتبارنامه سفیر جدید طالبان در چین را در تالار بزرگ خلق پذیرفت که دستاورد مهم سیاست خارجی حکومت طالبان محسوب میشود. گزارش شده است که دو کشور از آن زمان تاکنون تقریباً هر هفته مذاکرات دیپلماتیک برگزار کردهاند.
علاوه بر نفت، گمانهزنیهایی درباره علاقه فزاینده چین به استخراج لیتیوم در افغانستان وجود دارد. چندین شرکت چینایی اواخر ۲۰۲۱ از سایتهای احتمالی استخراج لیتیوم در افغانستان بازدید کردند. پس از آن، دهها شرکت دولتی چین برای سرمایهگذاری در چنین پروژههایی ابراز علاقهمندی کردند.
در اواخر آگست ۲۰۲۳، حکومت طالبان در کابل اعلام کرد که هفت قرارداد معدنی به ارزش ۶.۵ میلیارد دالر را با شرکتهای داخلی امضا کرده است که بسیاری از آنها دارای شرکای خارجی از کشورهایی مانند ترکیه، ایران و چین هستند. این قراردادها شامل استخراج و فرآوری طلا، روی، سرب و سنگ آهن از ولایات تخار، لوگر، غور و هرات بود.
با وجود نزدیکی روزافزون چین با طالبان، اما سرمایهگذاریهای چین با چالشهای متعددی مواجه هستند.
افغانستان کشوری محصور در خشکی، کمآب و فاقد زیرساختهای لازم است. برای استفاده موثر از معادن استخراجشده از افغانستان، پکن باید بر چالشهای مهم حملونقل و لوجستیکی جهت انتقال این منابع به چین غلبه کند. هرچند چین و افغانستان در ۲۰۱۶ یادداشت تفاهمی برای گنجاندن افغانستان در طرح “یک کمربند، یک جاده” امضا کردند، اما پیشرفت چندانی در این زمینه حاصل نشده است.
کارشناسان عموماً توافق دارند که یکی از دلایل اصلی دخالت چین در افغانستان، حفظ نفوذ بر طالبان است. این رابطه بههدف اطمینان از این است که طالبان از استفاده جداییطلبان اویغور از خاک افغانستان بهعنوان پایگاهی برای فعالیتهایشان در سینکیانگ جلوگیری کنند. این موضوع برای چین بسیار حیاتی است.
علاوه بر این، چین میخواهد که طالبان جنگجویان اویغور وابسته به «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» (ETIM) را به چین تحویل دهند. با این حال، طالبان تمایل چندانی به این کار نشان نداده و در عوض این جنگجویان را به مناطق دورتری در داخل افغانستان، دور از مرز افغانستان و چین، منتقل کرده است. این اقدام میتواند ناشی از اتحاد راهبردی دیرینه طالبان با اعضای جنبش ترکستان ETIM باشد که به دهه ۱۹۸۰ بازمیگردد.
هنوز مشخص نیست که آیا چین میتواند از حمایت دیپلماتیک و سرمایهگذاریهای اقتصادیاش در افغانستان برای متقاعد کردن طالبان جهت برآورده ساختن خواستههایش و کنترل اعضای جنبس ترکستان ETIM مستقر در این کشور استفاده کند یا خیر.
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: محمد مراد
منبع: دیپلمات – Diplomat