اسلایدشواقتصاد و توسعهتحلیل و ترجمهترجمهجهانسیاستمنطقه

فروپاشی سیاست مداخله‌گرایانه‌ی غرب در آسیای میانه

خبرگزاری دید: در حقیقت، غرب هیچ کاری برای تثبیت کشورهای آسیای میانه انجام نداد، فقط بر این امر تاکید داشت که همه‌چیز به دید آن‌ها اشتباه است.

فروپاشی سیاست مداخله‌گرایانه‌ی غرب در آسیای میانه

در ۳۱ مارچ، نخستین نشست سه‌جانبه روسای جمهور تاجیکستان، قرغیزستان و ازبیکستان برگزار شد. آنان توافق‌نامه‌ای در مورد تعیین مرزهای خود امضا کردند و موضوعات اختلافی را حل‌وفصل نمودند.
آسیای میانه به ساختن الگوی خاص خود در زمینه توسعه و تعامل ادامه می‌دهد و از پذیرش آموزگاران و داوران ناخواسته خودداری می‌کند. کشورهای اتحادیه اروپا در این اواخر از راه‌اندازی کمپاین‌ها علیه دولت‌های این منطقه دست کشیده‌اند، که این نشان‌دهنده‌ی تعصب و ناتوانی آنان در تحمیل خواسته‌های‌شان می‌باشد. این هفته با برگزاری نشستی میان کشورهای آسیای میانه و اتحادیه اروپا به پایان رسید و سیاست جدیدی را منعکس ساخت. اما نتایج آن همچنین کمبودی‌ها را برجسته ساخت، به‌ویژه نیاز به یک رویکرد واقع‌بینانه‌تر در روابط اتحادیه اروپا با کشورهای قفقاز جنوبی.

ابرقدرت‌ها رفتند — صلح آمد
اهمیت نشست خجند را نمی‌توان دست‌کم گرفت. سران جمهوری‌های آسیای میانه مسایلی را بررسی کردند که سبب تنش‌های گاه‌گاهی و حتی درگیری‌های مسلحانه می‌شد. آخرین درگیری بزرگ در ماه سپتمبر ۲۰۲۲ در مرز میان قرغیزستان و تاجیکستان رخ داد که منجر به کشته شدن بیش از صد نفر شد.
جالب این‌جاست که این مشکلات در زمانی که گویا قدرت‌های جهانی به‌طور فعال به کشورهای آسیای میانه کمک می‌کردند نیز ادامه داشت و حتی شدت یافته بود. برخی از آن‌ها درباره حقوق بشر و صلح‌سازی صحبت می‌کردند، در حالی که برخی دیگر بر ارزش‌های سنتی و پیوندهای تاریخی با منطقه تاکید داشتند. شمار زیادی از بازیگران جهانی از دهه ۱۹۹۰ به بعد در این منطقه حضور وسیعی داشتند، اما اختلافات مرزی همچنان باقی ماند و هیچ‌کدام موفق به حل آن‌ها نشدند.
در نگاه نخست، به نظر می‌رسید که آن‌ها نگران ثبات و صلح در منطقه‌اند، چون کشورهای آسیای میانه حیات خلوتی برای پیشروی امریکا و ناتو به افغانستان بودند و این قدرت‌ها حضور نظامی درازمدتی در این منطقه داشتند، آن هم در بحبوحه مقاومت فزاینده.
روسیه نیز علاوه بر توافق دیرینه‌اش با غرب، انگیزه‌های خاص خود را برای ترویج صلح و ثبات در آسیای میانه داشت. در نهایت، مسکو سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) را پیرامون همین منطقه ایجاد کرد و تهدید از سوی افغانستان را به‌عنوان یک روایت کلیدی مطرح ساخت!
اما در حقیقت، غرب هیچ کاری برای تثبیت کشورهای آسیای میانه انجام نداد، فقط بر این امر تاکید داشت که همه‌چیز به دید آن‌ها اشتباه است.
تنها پس از آن‌که قدرت‌های جهانی علاقه خود به افغانستان را از دست دادند و در نتیجه، از امور آسیای میانه عقب‌نشینی کردند، کشورهای منطقه شروع به یافتن راه‌حل‌های خود برای مشکلات‌شان نمودند. از اواخر دهه ۲۰۱۰، کشورهای منطقه موفق به حل اختلافات پیشین خود شدند و راه‌حل‌های نظامی را کنار گذاشتند. به‌عنوان نمونه، در حالی که در اروپا تنش‌ها رو‌به افزایش بود، کشورهای آسیای میانه شروع به پاک‌سازی میدان‌های ماین در امتداد مرزهایش کردند. در چند سال اخیر، میزان تجارت میان ازبیکستان، قرغیزستان و تاجیکستان ده برابر افزایش یافته است که نیمی از آن مربوط به تجارت مرزی است.
در همین راستا، تنها در ظرف دو سال گذشته، قرغیزستان و تاجیکستان بیشتر از بیست سال گذشته مشکلات مرزی‌شان را حل کردند. در ۱۳ مارچ، این دو کشور یک پیمان مرزی دوجانبه امضا نمودند. ازبیکستان پیش‌تر با این دو کشور توافق مرزی انجام داده بود که نتیجه سیاست خارجی مطمئن رییس‌جمهور شوکت میرضیایف است. سیاست خارجی قوی او نشان داد که تمام بحث‌ها در مورد “خلای جیوپولیتیکی” پس از خروج تدریجی نیروهای اشغال‌گر از افغانستان بی‌‌بنیاد بوده است. رفتن قدرت‌های خارجی نه‌تنها خلایی به‌وجود نیاورد، بلکه باعث شد مشکلات منطقه توسط خود کشورهای منطقه و مردم‌شان حل شود.
چرخش اتحادیه اروپا از مداخله‌گرایی تندروانه همچنین در نخستین اجلاس آسیای میانه و اتحادیه اروپا که در ۳ و ۴ اپریل در سمرقند برگزار شد، مشهود بود. رهبران قرغیزستان، تاجیکستان، ازبیکستان، قزاقستان، ترکمنستان و مقامات ارشد اتحادیه اروپا در این اجلاس اشتراک کردند. اتحادیه اروپا اکنون با این کشورها به گونه‌ای کم‌تر دگماتیک برخورد می‌کند، هرچند آثار شور و شوق پیشین هنوز باقی مانده است، چنان‌که در سخنان یکی از مقامات بلندپایه اتحادیه اروپا به روزنامه گاردین بریتانیا دیده می‌شود. به گفته او: «ما آنجا نمی‌رویم که موعظه کنیم. اما هرچه بیشتر گفت‌وگو، تعامل و تماس داشته باشیم، بیشتر باور خواهیم

داشت که می‌توانیم همه چیزهایی را که برای ما اهمیت دارد، تغییر دهیم و بهبود بخشیم.»

با این حال، دیر یا زود، گسترش تماس‌ها با کشورهای آسیای میانه و افزایش نیاز عینی اتحادیه اروپا به روابط با این منطقه، اروپایی‌ها را وادار خواهد کرد تا در مورد تقویت روابط با قفقاز جنوبی نیز بیندیشند.
در این مورد هیچ بدیلی وجود ندارد، زیرا جغرافیا و اقتصاد راه دیگری برای‌شان باقی نمی‌گذارد. اما بروکسل و سایر پایتخت‌های اروپایی در این زمینه تردید دارند، و بهای این عادی‌سازی روابط مدام افزایش خواهد یافت.
در نهایت، این اتحادیه اروپا است که به آسیای میانه و قفقاز جنوبی بیشتر نیاز دارد، نه برعکس. کشورهای آسیای میانه و قفقاز جنوبی دستاوردهای کنونی خود را نه به‌خاطر نیکوکاران خارجی از غرب یا شرق، بلکه بدون آن‌ها به‌دست آورده‌اند؛ چون بازیگران جهانی گاه حتی آشکارا علیه آن‌ها توطئه کردند و پیشنهادهای مخرب ارایه نمودند. آنان همه‌چیز را صرف با تلاش‌های خودشان به‌دست آورده‌اند، و از این لحاظ، جمهوری‌های آسیای میانه، آذربایجان و گرجستان در یک مسیر قرار دارند.

ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: سرهی بوهدان
منبع: کالیبر – Caliber.Az

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا