افغانستان در پویاییهای استراتژیک آسیا، همواره دارای جایگاه مرکزی بوده است.

رسانههای افغانستان در ۷ اپریل ۲۰۲۵ گزارش داد که چند هواپیمای نظامی سی-۱۷ امریکا در پایگاه بگرام فرود آمدند. این هواپیماها تجهیزات نظامی و مقامهای اطلاعاتی بلندرتبه، از جمله مایکل الیس معاون رییس سیآیای CIA را منتقل کردهاند. حضور او میتواند نشانگر گفتگو با طالبان یا ایجاد یک شبکه اطلاعاتی جدید باشد.
طبق گزارش منابعی مانند «ایندیپندنت» این هواپیماها از پایگاه العُدید در قطر از طریق پاکستان وارد بگرام شدهاند. با آنکه دادههای ردیابی پرواز حضور این هواپیماها را تأیید کرده، اما عدم واکنش رسمی از سوی امریکا یا طالبان، ماجرا را مبهم نگه داشته است. سخنگوی طالبان این موضوع را «تبلیغات» خواند. با این حال، این اقدام (هرچند که تایید نشد و انتظار آن نمیرفت) میتواند تغییرات در راهبرد نظامی امریکا و تحولات منطقهای را هویدا کند.
پایگاه بگرام اهمیت راهبردی بالایی دارد.
پس از خروج امریکا، خلأی بهوجود آمد که چین برای پر کردن آن تلاش کرد. با آن که چین هرگونه حضور نظامی را در افغانستان رد میکند، اما قراردادهایی را با حکومت طالبان امضا کرده است؛ از جمله استخراج نفت و مواد معدنی (بهویژه مواد نایاب مانند لیتیوم) پیوستن افغانستان به پروژه کمربند ـ جاده (BRI) و پذیرش سفیر طالبان در بیجینگ، بدون به رسمیت شناختن رسمی حکومت طالبان. چین در عوض از طالبان خواسته است تا با جداییطلبان اویغور همکاری نکنند و در پروژههای کمربند ـ جاده همکاری کنند.
در مقابل این نفوذ، هند تلاشهایی کرد؛ مثلاً حمله پاکستان به افغانستان را محکوم کرد و دیپلمات ارشد هند با وزیر خارجه طالبان در دبی دیدار کرد، اما این اقدامات نتوانستند بهطور مؤثر نفوذ چین را مهار کنند و همچنان برای ایالات متحده فرصت مداخله باقی گذاشتند.
از نظر نظامی، پایگاه بگرام مکان خوبی برای زیر نظر داشتن فعالیتهای هستهای چین در منطقه سینکیانگ است، چون کمتر از ۵۰۰ مایل با مرز افغانستان ـ سینکیانگ و حدود ۱۵۰۰ مایل از تأسیسات موشکی چین در هامی فاصله دارد.
در بُعد دیگر، روسیه از ۲۰۲۲ به اینسو، روابط دیپلماتیک با طالبان برقرار کرده است. حتی وزارتهای خارجه و عدلیه روسیه پیشنهاد کردند طالبان را از فهرست سازمانهای تروریستی حذف کنند. روسیه از ۲۰۱۵ ارتباطات غیررسمی با طالبان داشته و حتی متهم است که به آنها سلاح داده است. این نفوذ پنهانی روسیه با منافع امریکا در تضاد است.
عوامل داخلی افغانستان، طالبان را با رقبایی چون داعش خراسان، القاعده، و تحریک طالبان پاکستان مواجه میسازند. وزارت امنیت داخلی امریکا نیز نگران حملات مستقیم یا الهامگرفته از سوی این گروهها بر خاک امریکا است.
حضور امریکا در بگرام میتواند این کشور را قادر سازد فعالیتهای گروههای افراطی را زیر نظر داشته باشد. علاوه بر آن، طبق گزارش بانک جهانی، تولید ناخالص داخلی افغانستان از سال ۲۰۲۱ به اینسو حدود ۳۰ درصد کاهش یافته و این کشور بهشدت به کمکهای خارجی متکی شده است و پس از تسلط طالبان، این کمکها بیشتر قطع گردید. از این رو، اگر امریکا کمک مالی قابل توجهی فراهم کند و در برابر داعش خراسان موضع بگیرد، طالبان که با کمبود شدید منابع روبرو هستند، ممکن است امریکا، دشمن سابق، را بر داعش خراسان ترجیح دهد.
وجود پایگاه امریکا در بگرام ممکن است به طور غیرمستقیم طالبان را از سوی امریکا در مسیر دستیابی به رسمیت شناخت بینالمللی و دریافت کمکهای مالی ترغیب کند.
حضور راهبردی
ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم، سیاست استفاده از پایگاههای خارجی را برای واکنش سریع به وضعیتهای اضطراری نظامی حفظ کرده است. نزدیک شدن چین و روسیه باعث کاهش بیشتر نفوذ امریکا در منطقه شد؛ خصوصاً پس از خروج این کشور از افغانستان در ۲۰۲۱. حالا حضور دوباره در بگرام به امریکا اجازه میدهد تا نفوذش را بازسازی کرده و با نفوذ چین مقابله کند، فعالیتهای هستهای چین را زیر نظر بگیرد، نفوذ روسیه در افغانستان را محدود کند و همچنین جمهوریهای آسیای مرکزی را تحت نظر داشته باشد. این حضور در واقع میتواند مزاحم جدی برای چین و روسیه در حیات خلوت شان باشد. گسترش بیشتر حضور امریکا در افغانستان میتواند برای این دو رقیب بزرگ، مشکلساز شود.
پایگاه بگرام میتواند برای امریکا در برابر ایران نیز مزیت راهبردی فراهم کند. در صورت وقوع درگیری با ایران، استفاده از خاک افغانستان برای جمعآوری اطلاعات و عملیات نیروهای ویژه ممکن خواهد بود؛ هرچند که برای قناعتدادن طالبان به این همکاری، تلاش زیادی نیاز است. این حضور، پشتیبانی از پایگاههای امریکا در خاورمیانه را هم سادهتر میسازد و ایران را از دو طرف ـ از سمت پایگاههای خاورمیانه و از مرز افغانستان ـ زیر فشار قرار میدهد.
کنترول و فرماندهی سلاحهای هستهای پاکستان همواره یکی از نگرانیهای عمده امریکا بوده است. با بازگشت امریکا به افغانستان، امکان نظارت نزدیکتر بر داراییهای هستهای پاکستان فراهم میشود.
علاوه بر این، حضور امریکا در افغانستان میتواند تا حدودی جایگزین پایگاه دیهگو گارسیا شود که آینده عملیاتی آن به دلیل بالا آمدن سطح آبهای اقیانوسها مورد تردید قرار گرفته است.
اما حضور امریکا در بگرام ممکن است باعث درگیریهای محلی و حتی تشدید تنشهای منطقهای گردد.
پرسش اصلی این است که آیا خطر احتمالی بروز درگیریهای مسلحانه ناشی از حضور امریکا در بگرام، ارزش احتمالیاش آن را دارد؟
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب ـ خبرگزاری دید
تصنیه حسین، دانشجوی روابط بینالملل در دانشگاه متخصصان بنگلهدیش (BUP) و برنده چندین جایزه در رقابتهای “Model United Nations (MUN)” میباشد.
آبزرور – Observer