تعرفههای ترامپ باعث رنج امریکاییها میشوند؛ میتوان او را پاسخگو کرد؟
خبرگزاری دید: جنگهای تعرفهای غیرمنطقی ترامپ، بازار سهام را شوکه کرده، سرمایهگذاری خارجی را کاهش داده، دالر را تضعیف کرده و باعث سرد شدن تجارت جهانی و روابط بینالمللی شده است.

رهبران راست افراطی در سراسر جهان مدرن، از ویکتور اوربان گرفته تا رجب طیب اردوغان و رودریگو دوترته، اغلب دورههایی از ناآرامیهای اجتماعی و رکود اقتصادی را تجربه کردهاند. در تئوری، این بیثباتیها نشاندهنده شکست در حکمرانی است، اما در عمل، اغلب بهعنوان راهبرد سیاسی مفید عمل میکنند؛ زیرا از طریق خلق بحرانهای استعاری و واقعی، حمایت عمومی را تثبیت میکنند.
وضعیت فعلی امریکا تحت رهبری دونالد ترامپ نیز از این قاعده مستثنی نیست. بهعنوان مثال، جنگهای تعرفهای غیرمنطقی ترامپ، بازار سهام را شوکه کرده، سرمایهگذاری خارجی را کاهش داده، دالر را تضعیف کرده و باعث سرد شدن تجارت جهانی و روابط بینالمللی شده است. آیا رییسجمهور سعی دارد تولید داخلی را احیا کند؟ کشورها را تحت فشار بگذارد تا توافقات تجاری بهتری امضا کنند؟ فدرال رزرو را به کاهش نرخ بهره برای تأمین مالی مجدد بدهی ملی وادار کند؟
هر یک از این توضیحات که هم از سوی طرفداران و هم منتقدان ترامپ مطرح میشوند، فرض را بر این میگذارند که کاخ سفید در حال اعمال نوعی «شوکدرمانی اقتصادی» است؛ سیاستهایی سختگیرانه و دردناک که در کوتاهمدت به اقتصاد آسیب میزنند تا در بلندمدت باعث بهبود آن شوند.
این تاکتیکی است که مورد علاقه رهبران پوپولیست (مردمگرا) است؛ از جمله «رییسجمهور محبوب» ترامپ، خاویر میلی از آرجانتین. با اینکه برنامه میلی، به بهای افزایش موقت فقر و بیکاری، به نظر میرسد در حال نتیجه دادن است، اما کارشناسان هشدار میدهند که خود ترامپ ممکن است در مسیر ایجاد آسیبی پایدار و جبرانناپذیر به کشوری باشد که وعده داده وارد «عصر طلایی» کند.
توماس پپینسکی، استاد دولت و سیاست عمومی در دانشگاه کرنل و عضو ارشد غیردائمی در مؤسسه بروکینگز، به دیلیبیست گفت: «اگرچه رییسجمهور ترامپ و مشاورانش وعده رفاه اقتصادی در بلندمدت میدهند، اما وضعیت بیشتر شبیه به سناریویی است که برای ایجاد کمبود و سختی طراحی شده است.»
به عبارت دیگر، شاید دولت ترامپ واقعاً قصد بهبود اقتصاد را ندارد، بلکه عمداً آن را تضعیف میکند تا به یک راهبرد سیاسی بزرگتر خدمت کند.
از سویی هم، کنترل واردات برای حمایت از تولید داخلی کشاورزی موجب کمبود غذا و افزایش مرگومیر شد و به تبلیغات حکومتی و تشویق به فداکاری بیشتر انجامید.
نمونهای مشابه در ایتالیا دیده شد، جایی که اصلاحات اداری مورد حمایت برلوسکونی و حزب لگا نورد در ۲۰۱۰ باعث کاهش خدمات عمومی و افزایش نگرانی درباره مهاجرت شد و در نتیجه حمایت از جناحهای محافظهکار را افزایش داد.
این روند با مفهوم «امنیتیسازی» در علوم سیاسی توضیح داده میشود؛ سیاستمداران با ایجاد یا تشدید بحرانها، قدرت را متمرکز کرده و محدودیتهای قانونی را کاهش میدهند.
ادوارد کونینگ میگوید این روش محبوب رهبرانی مانند ترامپ است.
چنین چرخههایی معمولاً فقط با انقلاب یا جنگ متوقف میشوند، که نیازمند تغییر تصویر رییس جمهور از ناجی به خرابکار، از قدرتمند به ناتوان و از ایدیولوژیست به فرصتطلب است. اما در مورد ترامپ، این تغییر بهدلیل قدرت نظامی امریکا و ضعف طبقه کارگر، بعید به نظر میرسد.
ترجمه و تلخیص: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: تیم برینکهوف
منبع: دیلی بیست – Daily Beast