Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
اسلایدشوتحلیل و ترجمهترجمهتروریسمجنگجهانسیاستمنطقه

چرا امریکا از نواختن نی‌لَبَک برای پاکستان باید دست بردارد


خبرگزاری دید: پاکستان، متحد به‌اصطلاح خط مقدم در «جنگ جهانی علیه تروریزم» که توسط امریکا رهبری می‌شد، هرگز نیش‌هایش را درنیاورد. این کشور دو طرفه بازی کرد. به اسامه بن لادن پناه داد. لشکر طیبه (LeT) را که در ابتدا با حمایت اسامه بن لادن و عبدالله عزام شکل گرفته بود، تحت عنوان «ضرورت راهبردی» تقویت کرد. و در تمام این مدت، در چشمان واشنگتن نگاه کرد و خود را شریک صلح نامید.

چرا امریکا از نواختن نی‌لَبَک برای پاکستان باید دست بردارد

دو دهه، واشنگتن نقش مارگیر مطیع را بازی کرده است — نی در دست، چشم به کبری پیچ‌وتاب‌خوران دوخته، وانمود می‌کند که اگر موسیقی ادامه یابد، مار آرام باقی می‌ماند. اما این نمایش خیلی ادامه یافته است.
پاکستان، متحد به‌اصطلاح خط مقدم در «جنگ جهانی علیه تروریزم» که توسط امریکا رهبری می‌شد، هرگز نیش‌هایش را درنیاورد. این کشور دو طرفه بازی کرد. به اسامه بن لادن پناه داد. لشکر طیبه (LeT) را که در ابتدا با حمایت اسامه بن لادن و عبدالله عزام شکل گرفته بود، تحت عنوان «ضرورت راهبردی» تقویت کرد. و در تمام این مدت، در چشمان واشنگتن نگاه کرد و خود را شریک صلح نامید.
این اشتباه راهبردی نبود — خیانتی بود با پیامدهای جهانی.
هیچ جا این دورویی پاکستان به‌اندازه رفتارش با لشکر طیبه آشکار نیست. گروهی که مسئول حملات بمبئی در ۲۰۰۸ بود، تنها یک مزاحم منطقه‌ای نبود. بلکه یک سازمان جهادی فراملی بود که در آتش جنگ افغانستان شکل گرفت و با حمایت مالی و تسلیحاتی بنیان‌گذاران القاعده به قدرت رسید.
امروز، لشکر طیبه آشکارا فعالیت می‌کند، تحت نام‌هایی مانند جماعت‌الدعوه و فلاح انسانیت، رهبران ارشدش تحت حمایت دولت هستند و شاخه‌های خیریه‌اش به‌عنوان نهادهای مشروع جامعه مدنی پذیرفته شده‌اند.

امریکا در پاسخ چه کرده است؟ تحریم‌های نمادین. هشدارهای تاکتیکی و ادامه کمک‌های مالی.
مقایسه با نحوه رفتار امریکا با بریتانیا در ماجرای رسوایی بانک HSBC بسیار گویاست—و تأسف‌برانگیز. وقتی مشخص شد که HSBC اجازه پول‌شویی مرتبط با گروه‌های تروریستی و کارتل‌های مواد مخدر را داده، واشنگتن درنگ نکرد. مأموران اف‌بی‌آی FBI را به آن‌سوی اقیانوس اطلس فرستاد. شرایط را دیکته کرد. دفتر مبارزه با کلاهبرداری بریتانیا (SFO) را وادار به تبعیت کرد. لیزا اوسافسکی، مشاور سابق FBI، پس از درخشش در همان کمپین نظارتی، به ریاست SFO رسید. امریکا با نزدیک‌ترین متحد خود بی‌هیچ ابهامی رفتار کرد.

چرا با پاکستان همین‌گونه برخورد نشد؟
ماجرای HSBC فقط یک خطای بانکی نبود. به آنچه امریکایی‌ها پس از یورش به ابوت‌آباد دریافتند، مرتبط بود. اسامه بن لادن در انزوا زندگی نمی‌کرد. با عاملانی در تماس بود که با مؤسسات خیریه ثبت‌شده در بریتانیا و فعال در پاکستان در ارتباط بودند. این حدس نبود—مبتنی بر شواهد بود. ردهای مالی کشف‌شده در تحقیقات HSBC مستقیماً به همان اکوسیستمی می‌رسید که به بن لادن اجازه داده بود سال‌ها در پاکستان پنهان بماند. اما به‌نحوی، همان سخت‌گیری، همان پاسخ‌خواهی و همان دیپلماسی قهری هرگز بر اسلام‌آباد تطبیق نشد.

در مرکز افشای این رسوایی جهانی، سناتور کارل لوین ایستاده بود—صدایی نادر از شفافیت اخلاقی در میدانی که هرچه بیشتر به مصالحه و خودفریبی آلوده می‌شد. لوین به‌عنوان رییس کمیته دایمی بررسی‌های سنا، در ۲۰۱۲ گزارشی را هدایت کرد که HSBC را به تسهیل پول‌شویی برای کارتل‌های مواد مخدر، رژیم‌های تحریم‌شده و سازمان‌های تروریستی متهم کرد. یکی از یافته‌های افشاگرانه او این بود که شعبه HSBC در پاکستان و خلیج فارس پول‌هایی را منتقل می‌کردند که به سازمان‌هایی با ارتباط با القاعده و لشکر طیبه مربوط بودند.

این بانک فقط سهل‌انگار نبود، بلکه عمداً مقررات ضد پول‌شویی را دور زد. اطلاعات شناسایی را از تراکنش‌ها حذف کرد. هشدارهای داخلی درباره رعایت مقررات را نادیده گرفت. با نهادهایی که آژانس‌های اطلاعاتی هشدار داده بودند، روابط بانکی برقرار کرد. و وقتی گرفتار شد، با توافقی به مبلغ ۱.۹ میلیارد دالر از پیگرد کیفری گریخت — مجازاتی که لوین به‌درستی آن را «بی‌دندان» خواند.

لوین چیزی را درک می‌کرد که نهادهای اطلاعاتی آمریکا، وزارت خارجه، و وال‌استریت ترجیح می‌دادند نادیده بگیرند: جنگ با تروریزم نه فقط در کابل یا بنغازی، بلکه در اتاق‌های هیئت‌مدیره و بخش‌های تطبیق مقررات در حال شکست خوردن بود.

این چشم‌پوشی همچنان ادامه دارد — هم از نظر مالی و هم دیپلماتیک.
به ارتش پاکستان اجازه داده شد که نمایش خشم و اعتراض بر سر حمله به ابوت‌آباد را به راه بیندازد. هیچ مقام ارشد اطلاعاتی (ISI) بازداشت نشد. هیچ اصلاح ساختاری صورت نگرفت. حافظ سعید بیش از آنکه پاکستان کسی را دستگیر کند، در انظار عمومی ظاهر شد. و به‌اصطلاح رهبری غیرنظامی نیز همچنان نقش تماشاگران بی‌قدرت را بازی کرد — در حالی که در واقع، خودشان هم‌نویسنده همان نمایش‌نامه بودند.
آنچه حتی نگران‌کننده‌تر است، این است که این الگوی رفتار اکنون وارد محاسبات واشنگتن در منطقه هند-اقیانوس آرام شده است.

خلاصه، ترس از این‌که فشار بیش از حد بر پاکستان، ممکن است این قدرت هسته‌ای را بی‌ثبات کرده یا به آغوش چین بیندازد، دیگر معتبر نیست. پاکستان همین حالا هم در چنگال چین است — از نظر سیاسی، اقتصادی و نظامی. پروژه «دهلیز اقتصادی چین-پاکستان» (CPEC) یک پروژه توسعه‌ای نیست — یک قرارداد وابستگی است.
وقت آن رسیده که آمریکا از خیال خامِ فریب دادن، مهربانی کردن، یا مذاکره با پاکستان دست بردارد.
پاکستان متحد نیست.
کشوری است که از تروریزم به‌عنوان ابزار سیاست خارجی استفاده می‌کند.
کشوری که معماران جهاد جهانی را پناه می‌دهد.
کشوری که دروغ گفته، فریب داده، انکار کرده — در حالی که مردم خودش زیر چکمه نظامیان له شده‌اند و همسایگانش در آتش جنگ‌های نیابتی آن می‌سوزند.
زمان آن رسیده که ایالات متحده از نقش مارگیر خارج شود.
بگذارید مار، با زهر خودش روبه‌رو شود.

ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: کریس بِلکبرن
منبع: فیرست‌پست – FirstPost

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا