دیپلماسی ترانزیتی؛ آسیای مرکزی و راهبردهای حملونقل منطقهای
خبرگزاری دید: از سال ۲۰۲۰، ازبیکستان برای بهرهبرداری مشترک از بندر چابهار با هند و ایران همکاری کرده است. بندر چابهار به دلیل کاهش هزینه و زمان انتقال کالا نسبت به مسیرهای اروپایی و چین برای هند اهمیت راهبردی دارد. پروژه خطآهن چابهار–زاهدان–مشهد–سرخس با کمک مالی هند در حال تکمیل است و به خطآهن خواف–هرات متصل میشود.

در نشست چهارم گفتگوی هند و آسیای مرکزی در دهلی نو (۶ جون ۲۰۲۵)، بندر چابهار بهعنوان نقطه کلیدی اتصال هند به آسیای مرکزی برجسته شد. این پروژه با بندر گوادر پاکستان در رقابت است. چین، ایران، روسیه و هند هر کدام تلاش دارند مسیرهای حملونقل خود را از طریق افغانستان به آسیای مرکزی گسترش دهند. این رقابت ممکن است جمهوریهای آسیای مرکزی را به میدان تقابل قدرتهای بزرگ بدل کند و منافع ملیشان را تهدید کند.
پسزمینه
از سال ۲۰۲۰، ازبیکستان برای بهرهبرداری مشترک از بندر چابهار با هند و ایران همکاری کرده است. بندر چابهار به دلیل کاهش هزینه و زمان انتقال کالا نسبت به مسیرهای اروپایی و چین برای هند اهمیت راهبردی دارد. پروژه خطآهن چابهار–زاهدان–مشهد–سرخس با کمک مالی هند در حال تکمیل است و به خطآهن خواف–هرات متصل میشود. این مسیر افغانستان را به آسیای مرکزی وصل میکند و قابلیت انتقال ۳ میلیون تن بار در سال را دارد. ازبیکستان میتواند با اتصال مزارشریف به هرات به چابهار دسترسی بیشتری پیدا کند.
پیامدها
ایران در حال پیگیری پروژه خطآهن پنججانبه (چین–قرقیزستان–تاجیکستان–افغانستان–ایران) است که از طریق افغانستان تاجیکستان را به چابهار متصل میکند. حکومت سرپرست طالبان نیز در حال گسترش خطآهن مزارشریف–هرات–قندهار است که میتواند افغانستان را به ایران و پاکستان وصل کند و مسیر زمینی بین مسکو و دهلی را کوتاهتر سازد.
در کنار آن، ترکمنستان و قزاقستان در حال توسعه مسیر جدیدی از مرز ترکمنستان–افغانستان به پاکستان هستند. روسیه نیز مطالعه امکانسنجی مسیر مزارشریف–هرات–قندهار–چمن را آغاز کرده است. این مسیرها میتوانند به چابهار ختم شوند و رقابت چابهار با گوادر را تشدید کنند.
این توسعهها چالشهایی برای ازبیکستان ایجاد میکند، زیرا ممکن است مسیر ترانزیتی مورد نظرش از طریق کابل در برابر مسیر قندهار کماهمیت شود. از طرفی، گسترش زیرساختهای چابهار میتواند جایگاه بندر گوادر را نیز تضعیف کند. روسیه که در تلاش برای گسترش دهلیز حملونقل شمال–جنوب (INSTC) به افغانستان است، ممکن است بخشی از صادراتش را از طریق چابهار منتقل کند، بهویژه با توجه به ناامنی در پاکستان.
اما، جنگ ایران و اسرائیل میتواند اجرای پروژههای مرتبط با چابهار را با تهدید جدی مواجه کند و کشورهای منطقه را به بازنگری در راهبردهای حملونقل مجبور کند. در چنین وضعیتی، توجه مجدد به ظرفیتهای ترانزیتی پاکستان ممکن است اجتنابناپذیر شود.
نتیجهگیری
مشارکت فعال ازبیکستان در توسعه شبکهای از مسیرهای تجاری ترانزیتی از طریق افغانستان، انتظار میرود که هم منافع اقتصادی و هم سیاسی برای این کشور به همراه داشته باشد، زیرا ظرفیت ترانزیتی ملی و منطقهای آن را افزایش میدهد. با این حال، تحقق این اهداف مستلزم آن است که تاشکند با دقت میان منافع قدرتهای جهانی و منطقهای حرکت کند؛ قدرتهایی که نفوذشان میتواند بهطور قابل توجهی اجرای پروژههای خاص حملونقل در داخل افغانستان را شکل دهد.
برای کشورهای آسیای مرکزی، دسترسی متنوع به بنادر جنوبی ایران و پاکستان سودمند است، به شرط آنکه از رقابت درونمنطقهای پرهیز شود، زیرا چنین رقابتی میتواند رقابتپذیری جمعی آنها را در مسیر ترانزیتی افغانستان تضعیف کند. بنابراین، اجرای یک سیاست هماهنگ که با هدف شناسایی و پیشبرد مسیرهای حملونقل سودمند برای همه از طریق افغانستان طراحی شده باشد، ضروری است. دستیابی به اجماع در مورد موضع واحد در مذاکرات با مقامات افغانستان حیاتی است تا خطر اتخاذ تصمیمات سیاسیِ تحت نفوذ خارجی از سوی طالبان کاهش یابد؛ امری که ممکن با منافع کشورهای آسیای مرکزی در تضاد قرار گیرد.
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: نرگس عمروف
منبع: انلیتیکل رتیکل – Analytical Article