Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
اسلایدشوتحلیل و ترجمهترجمهجنگجهانسیاست

جنگ‌های بی‌پایان امریکا؛ شکست استراتژیک تا انحراف اخلاقی

خبرگزاری دید: جنگ‌های بی‌پایان امریکا نه‌تنها نشان‌دهنده شکست استراتژیک‌اند، بلکه گویای انحراف اخلاقی هستند؛ جایی‌که جنگ نه برای حفاظت از دموکراسی، بلکه برای حفظ قدرت ادامه می‌یابد.

جنگ‌های بی‌پایان امریکا؛ شکست استراتژیک تا انحراف اخلاقی

می‌گویند تاریخ تکرار می‌شود، اما در مورد امریکا، گاهی اصلاً پایان نمی‌یابد. از سنگرهای اروپا تا بیابان‌های خاورمیانه، ایالات متحده در جنگ‌هایی شرکت کرده و می‌کند که مرز بین دفاع و سلطه، عدالت و توجیه را درهم می‌شکند. یک قرن پس از ورود به جنگ جهانی اول، هنوز هم سربازان امریکایی در بیش از ۸۰ کشور مستقر هستند. برخی جنگ‌ها از تیترهای خبری محو می‌شوند، اما هرگز واقعاً پایان نمی‌یابند.

این داستان جنگ‌های بی‌پایان امریکا است؛ عملیات‌های نظامی باز و بدون زمان‌بندی مشخص، بدون پیروزی روشن، و اغلب بدون بحث واقعی در سطح عمومی.

از جنگ جهانی تا پولیس جهانی
امریکا به جنگ جهانی اول پیوست تا «جهان را برای دموکراسی امن کند». قرن پس از آن بارها این وعده را به آزمون کشاند. پس از ۱۹۴۵، امریکا در کوریا، ویتنام، سومالیا، پاناما و کشورهای دیگر جنگید. از سال ۱۹۴۵ به بعد، ایالات متحده بیش از ۱۰۰ بار از نیروی نظامی در کشورهای خارجی استفاده کرده؛ با توجیهاتی گاه مبهم و متناقض.

برخی جنگ‌ها فقط چند هفته دوام آوردند. برخی دهه‌ها ادامه یافتند. جنگ کوریا هرگز پایان نیافت؛ فقط با یک آتش‌بس در سال ۱۹۵۳ متوقف شد. اکنون، ۷۰ سال بعد، نیروهای امریکایی هنوز در شبه‌جزیره کوریا مستقرند. جنگ ویتنام نزدیک به ۶۰ هزار امریکایی و بیش از ۲ میلیون ویتنامی را به کام مرگ کشاند و با صحنه‌هایی از هرج‌ومرج به پایان رسید، نه پیروزی.

ماشین جنگ بی‌پایان
چرا امریکا نمی‌تواند جنگ را متوقف کند؟
منتقدان ترکیبی از سیاست، منافع سیاسی و سود مالی را مقصر می‌دانند. یکی از ابزارهای قانونی کلیدی، اجازه استفاده از نیروی نظامی (AUMF) است، که تنها چند روز پس از حملات ۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱ تصویب شد. از آن زمان، روسای‌جمهور پی‌درپی از آن برای انجام عملیات در ۱۹ کشور استفاده کرده‌اند — بدون نظارت کانگرس یا بررسی عمومی. این مجوز نه محدوده جغرافیایی دارد، نه تاریخ انقضا، نه حسابرسی؛ در واقع، یک چک سفید امضا برای جنگ است.

آمارها حیرت‌انگیزند. از سال ۲۰۰۱، امریکا بیش از ۸ تریلیون دالر در جنگ‌های پس از ۱۱ سپتمبر هزینه کرده، از جمله ۲.۳ تریلیون دالر در افغانستان و ۱.۹ تریلیون دالر در عراق و سوریه. بر اساس پروژه هزینه‌های جنگ دانشگاه براون، بیش از ۹۲۹ هزار نفر در این جنگ‌ها کشته شده‌اند و بیش از ۳۸ میلیون نفر آواره شده‌اند.
این‌ها تنها ارقام مالی یا آماری نیستند. بلکه تراژدی‌های انسانی‌اند.

جنگ ناپیدا در داخل کشور
اما تأثیر جنگ‌های بی‌پایان تنها محدود به میدان‌های نبرد خارجی نیست. پیامدهای داخلی آن نیز عمیق است. جنگ، که زمانی یک وضعیت اضطراری ملی بود، اکنون به صدای پس‌زمینه‌ای تبدیل شده که کسی به آن توجهی ندارد. نه سربازگیری اجباری هست، نه مالیات جنگی، نه مسئولیت مشترک. تنها یک نیروی داوطلب کوچک در خارج می‌جنگد، در حالی‌که بقیه مردم امریکا از کنار اخبار عبور می‌کنند.
در همین حال، بودجه پنتاگون همچنان در حال رشد است و در سال ۲۰۲۴ به بیش از ۸۶۰ میلیارد دالر رسید، یعنی به صورت جمعی بیش از بودجه نظامی ۱۰ کشور بعدی در جهان. بخش بزرگی از این پول به شرکت‌های خصوصی نظامی مانند لاکهید مارتین، ریثیون و بوئینگ واریز می‌شود؛ ستون فقرات «مجتمع نظامی ـ صنعتی» که آیزنهاور در ۱۹۶۱ درباره‌اش هشدار داده بود.

منطق این جنگ‌های بی‌پایان دایره‌ای است: بی‌ثباتی، حضور نظامی را توجیه می‌کند؛ حضور، باعث واکنش و مقاومت می‌شود؛ و واکنش‌ها، توجیه‌گر حضور بیشتر می‌گردند. این چرخه ادامه دارد و پیاده شدن از آن، از نظر سیاسی تقریباً ناممکن به نظر می‌رسد.

بازتعریف تهدید
از اوایل دهه ۲۰۰۰، اهداف تغییر کرده‌اند؛ از القاعده تا داعش، از تروریست‌ها تا رقبا در سطح قدرت جهانی. امروز، نیروهای امریکایی عملیات پهپادی و مأموریت‌های کم‌شدت در آفریقا انجام می‌دهند، در حالی‌که تمرکز استراتژیک به سمت روسیه و چین حرکت کرده است. ممکن است جنگ با ترور رو به افول باشد، اما زیرساخت‌های جنگ بی‌پایان همچنان به قوت خود باقی است.

پرسشی که هیچ‌کس نمی‌خواهد به آن پاسخ دهد
رسانه‌ها به موضوعات دیگر می‌پردازند. کانگرس به‌ندرت مداخله می‌کند. و رسای‌جمهور، صرف‌نظر از حزب‌شان، این مأموریت را ادامه می‌دهند.
جنگ تغییر نام می‌دهد، جابه‌جا می‌شود، دوباره فروخته می‌شود، اما بازنشسته نمی‌شود.

در ۲۰۲۱، رییس‌جمهور بایدن نیروهای امریکایی را از افغانستان خارج کرد. این خروج آشفته تیتر اول رسانه‌ها شد. اما حتی زمانی‌که سربازان کابل را ترک کردند، به نقاط دیگری اعزام شدند. منتقدان می‌گویند که ماشین جنگی هرگز متوقف نشد؛ فقط دوباره آرایش یافت.

پس این جنگ‌ها چگونه پایان می‌یابند؟
کهنه‌سربازان، افشاگران و فعالان صلح استدلال می‌کنند که جنگ‌های بی‌پایان، دموکراسی را فرسوده می‌سازند و ثبات جهانی را تضعیف می‌کنند. آن‌ها به آسیب‌های روانی وارد بر سربازان، گسترش سیاست‌های استبدادی و واکنش‌های خصمانه‌ای اشاره می‌کنند که دشمنان جدید را سریع‌تر از آن‌چه دشمنان قدیمی شکست می‌خورند، به‌وجود می‌آورند.

هشدار آن‌ها روشن است: اگر جنگ به وضعیت پیش‌فرض بدل شود، دموکراسی توهمی بیش نخواهد بود. اگر جنگ به هویت ملی تبدیل گردد، صلح به امر غیرممکن بدل می‌شود.

در نهایت، جنگ‌های بی‌پایان امریکا یک پرسش بنیادی را مطرح می‌کنند: ایالات متحده با ادامه جنگ‌های بی‌پایان چه چیزی به‌دست می‌آورد؟ و جهان چه چیزی را از دست می‌دهد وقتی قادر به توقف آن نیست؟
تا زمانی‌که این پرسش‌ها به‌طور جدی پاسخ داده نشوند؛ نه فقط از سوی سیاست‌مداران، بلکه از سوی مردم، این چرخه ادامه خواهد یافت. تیترهای خبری ممکن است محو شوند، اما بمب‌ها همچنان فرو خواهند افتاد. هزینه‌ها همچنان افزایش خواهند یافت. و جنگ ادامه خواهد داشت.

نویسنده: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
منبع: هند امروز – India Today

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا