خبرگزاری دید: اگرچه جهان ممکن است از بهرسمیت شناختن طالبان تردید داشته باشد، اما نفسِ تعامل با آنان برای اهداف لجستیکی یا بشردوستانه نوعی از شناسایی غیرمستقیم به شمار میآید. کنوانسیون بینالمللی حقوق بشر، اخراج افراد به مکانهایی که ممکن است در آنجا با شکنجه یا آزار روبهرو شوند را ممنوع کرده است، و این موضوع کشورهای اروپایی را در موقعیت حساسی قرار میدهد.

طالبان سالهاست با انزوای جهانی روبهرو بوده و بهعنوان حکومت طردشده و فاقد مشروعیت شناخته میشود. با این حال، در ۲۰۲۵ این روایت بهسرعت در حال تغییر است. با بهرسمیت شناختن تاریخی طالبان از سوی روسیه در ماه جولای، روند تازهای از تعاملات دیپلماتیک آغاز شده است. کشورهایی که قبلا از تعامل با طالبان خودداری میکردند، اکنون خود را ناگزیر از حرکت در شبکهای پیچیده از ارتباطات با این گروه میبینند، و این موضوع تنها به آسیای جنوبی محدود نمیشود. ناروی، آلمان و سوئیس همگی ماموریتهای دیپلماتیک را در افغانستان از سر گرقتهاند که ظاهراً دلایل بشردوستانه دارد، اما پیامدهای آن بسیار عمیقتر است.
تصویر گستردهتر این تعاملات، شامل هماهنگیهای لجستیکی برای اخراج مهاجران است ــ فرایندی که عملاً طالبان را بهعنوان قدرت حاکم بر افغانستان بهرسمیت میشناسد. برای اروپا، که با بحران مهاجرت غیرقانونی دستوپنجه نرم میکند، این همکاری هدفی فوری و سیاسی دارد: کاهش ورود پناهجویان افغانستان. اما این رویکرد به ظاهر عملگرایانه، خطراتی فراتر از مسئله فوری مهاجرت به همراه دارد.
انتقال مهاجران اخراجی مستلزم تعامل مستقیم با طالبان است ــ چیزی که نمیتوان آن را فقط «هماهنگی فنی» خواند. از ترتیبدادن پروازها گرفته تا صدور اسناد مسافرتی، هر جزییات کوچکی بهطور غیرمستقیم حاکمیت طالبان بر این کشور را تحکیم میبخشد. توافق آلمان در ۲۰۲۴ برای اجازه دادن به نمایندگان طالبان در جهت کمک به امور مربوط به اخراج مهاجران نمونهای بارز از این روند است. این دقیقاً همان نوع بهرسمیت شناختنی است که محتاطترین دولتها نیز در گفتمان عمومی از آن اجتناب میورزند.
پیامدهای اقتصادی چنین هماهنگیهایی نیز چشمگیر است. اخراج مهاجران برای طالبان سود مالی به همراه دارد، بهویژه از طریق صدور پاسپورت و شناسنامه(تذکره).
در مدت کوتاهی، این حکومت بیش از ۲۶ میلیون دالر از این طریق به دست آورده است؛ منابعی که مستقیماً به بقای اقتصادی طالبان کمک میکند. این موضوع بهویژه در کشوری اهمیت دارد که تحت تحریمهای بینالمللی و مسدودشدن ذخایر ارزی با اقتصاد فلجشدهای مواجه است. درآمد طالبان از چنین تعاملات بهظاهر «فنی»، همچون یک شریان حیاتی برای حکومتی عمل میکند که همچنان در انزوای اقتصادی سختی به سر میبرد.
اگرچه جهان ممکن است از بهرسمیت شناختن طالبان تردید داشته باشد، اما نفسِ تعامل با آنان برای اهداف لجستیکی یا بشردوستانه نوعی از شناسایی غیرمستقیم به شمار میآید. کنوانسیون بینالمللی حقوق بشر، اخراج افراد به مکانهایی که ممکن است در آنجا با شکنجه یا آزار روبهرو شوند را ممنوع کرده است، و این موضوع کشورهای اروپایی را در موقعیت حساسی قرار میدهد. آنها باید با دقت فراوان تعهدات خود را مدیریت کنند تا شریک نقضهای طالبان نباشند. با این حال، هر توافق اخراج، هر سند صادرشده، و هر حرکت دیپلماتیک، لایهای از مشروعیت میدهد.
افزون بر این، هزینه انسانی تنها به اروپا محدود نمیشود. طالبان همچنین با مدیریت پناهجویان بازگشتی از کشورهای همسایه، این روند را دلیلی بر توانایی خود در اداره کشور جلوه میدهد و خود را بهعنوان قدرت مسئول در مدیریت مرزها و شهروندان معرفی میکند.
در نهایت، آنچه قرار بود ابزاری برای مهار جریانهای مهاجرت باشد، ممکن ناخواسته به ابزاری برای تثبیت موقعیت جهانی طالبان بدل شود. هر پرواز اخراجی، هر گفتوگوی دیپلماتیک، و میلیونها دالری که از طریق صدور پاسپورت به دست میآید، بهعنوان نمادهایی آرام اما قدرتمند از نفوذ فزاینده طالبان عمل میکند. در این بازی جیوپولیتیکی، آنچه قرار بود جریانهای مهاجرت را تضعیف کند، بهطرزی متناقض میتواند حکومت طالبان را تقویت کند.
مترجم: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: تیسیا شارما
منبع: استرت نیوز گلوبل – Strat News Global