چهار سال پس از خروج آخرین نیروهای امریکایی، افغانستان هنوز هم موضوع بسته نیست. حضور امریکاییها دیگر بهشکل نیروهای زمینی نیست، بلکه طبق گفته طالبان، بهصورت پهپادهایی است که بر آسمان کشور پرواز میکنند.

در همین حال، اعضای کانگرس امریکا درباره کمک به بازیگران ضد طالبان بحث میکنند، طالبان را بهعنوان «سازمان تروریستی» محکوم کرده و از «اپوزیسیون سیاسی ضد طالبان» حمایت میکنند و بهطور ضمنی از مداخله در افغانستان پشتیبانی میکنند.
در این شرایط حساس، دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا بهطور عمومی طالبان را تحت فشار قرار داد و در پستی در شبکه تروت سوشل نوشت: «اگر افغانستان پایگاه هوایی بگرام را به کسانی که آن را ساختند، یعنی ایالات متحده امریکا، بازنگرداند، اتفاقات بدی رخ خواهد داد!!!» وقتی از او پرسیدند آیا نیروهای امریکایی را برای بازپسگیری بگرام اعزام خواهد کرد یا خیر، او پاسخ روشنی نداد: «ما میخواهیم فوراً آن را بازپس بگیریم. اگر آنها این کار را نکنند، متوجه خواهید شد که من چه کاری انجام خواهم داد.»
این اظهارات، هرچند مبهم، بیش از فشار ساده، احتمال بازگشت به درگیری عمیقتر در افغانستان را نشان میدهند. همچنین به رهبران طالبان این امکان را میدهد که بهعنوان مدافعان حاکمیت کشور، موضعگیری کنند. با این حال، هرچه این موضعگیری قویتر باشد، پایههای آن شکنندهتر است.
طالبان واکنش نشان داده و این پیشفرض را رد کردهاند. حکومت طالبان اعلام کرده است که حتی واگذاری یک وجب از خاک «غیرقابل قبول» است.
با این حال، در درون حکومت طالبان، تنشها در حال افزایش است. طبق گزارشها، برخی از رهبران طالبان خانوادههای خود را به هند منتقل کردهاند، عملی که صریحتر از هر بیانیه عمومی است.
به موازات آن، نیروهای مخالف درحال اجماع هستند. کهنهسربازان ارتش سابق افغانستان، مبارزانی که با اتحاد شمال همراه هستند و شبهنظامیان جدید دوباره بسیج میشوند. احتمال جریان یافتن کمکهای مالی امریکا به این نیروها اکنون بیش از هر زمان دیگری افزایش یافته است.
از سوی هم، در داخل افغانستان، فشار اجتماعی درحال افزایش است. اجرای روزافزون قوانین دینی و اجتماعی توسط طالبان باعث بروز شکافها شدهاست.
برای همسایگان افغانستان، خطرات درحال افزایش است. چین، روسیه، ایران و پاکستان همگی طالبان را تحت فشار قرار میدهند تا گروههای افراطی مستقر در خاک افغانستان را سرکوب کنند. انگیزههای آنها متفاوت است: پکن نگران شورشیان اویغور، مسکو از مبارزان آسیای مرکزی بیمناک، تهران از حملات فرامرزی هراس دارد و اسلامآباد از خشونتهای سرریزشده رنج میبرد. هیچکدام از آنها به تبعیت طالبان اعتماد ندارند. نظارت بینالمللی واقعی است؛ اتحادیه اروپا اصرار دارد که حقوق بشر شرط کمک باشد، حتی در حالی که افغانستان بیش از پیش منزوی میشود.
در بیانیه مشترک پس از نشست اخیر مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، چین، روسیه، پاکستان و ایران خواستار «احترام به حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی افغانستان» شدند، پیامی روشن به دولت ترامپ برای عدم آغاز حمله نظامی به افغانستان برای بازپسگیری پایگاه بگرام یا هر قلمروی دیگر از دسترفته پس از خروج شتابزده دولت بایدن در آگست ۲۰۲۱.
برای افغانستانیها، هزینه درگیری نظامی دیگر با امریکا فاجعهبار خواهد بود. چرخه دیگر جنگ باعث افزایش جابجایی، تضعیف نهادهای از قبل تخریبشده و ایجاد فضای فعالیت برای گروههای خشونتطلب میشود. امتناع طالبان از مصالحه، آمادگی نیروهای مخالف برای مبارزه و تمایل بازیگران خارجی به مداخله میتواند این کشور را بهدرگیری گستردهتری بکشاند.
یک حکومت منقسم و مورد نفرت، لزوماً آسیبپذیر نیست، اما در معرض اشتباه محاسباتی است. طالبان مجبورند بهسخنان تهدیدآمیز و مواضع دفاعی متوسل شوند، در حالی که با عدم اطمینان داخلی روبرو هستند.
برای ایالات متحده، وسوسه آشکار است. حضور پهپادها پاسخ به نیاز ضدتروریزم است. احیای اپوزیسیون، نیروی نیابتی فراهم میکند. ورود مجدد به افغانستان، برایند خروجی را جبران میکند که منتقدان آن را فاجعهبار و ناکام میدانند، اما تاریخ هشدار میدهد: افغانستان به اقدامات نیمهتمام پاسخ نمیدهد. تلاشهای گذشته در مواجهه با مقاومت محلی ناکام ماندند. بار دیگر، امریکا در معرض گرفتار شدن است.
آن پهپادهایی که هنوز بالای سر پرواز میکنند، پیامی میرسانند. تهدیدهای ترامپ در شبکههای اجتماعی نه تنها برای مخاطب داخلی بلکه پرچمی در آسمان محاسبات خارجی هستند. بلندترین سخنان طالبان، عمیقترین ناامنیها را پنهان میکنند. و برای کشوری که بیش از حد وعدههای شکسته را تجربه کرده، احتمال یک دور دیگر درگیری سختترین خیانت خواهد بود.
مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: عمران خالد
منبع: جاپان تایمز – Japan Times