در حال حاضر، واشنگتن تحت ریاستجمهوری «دونالد ترامپ» در حال حفظ فاصله از حکومت طالبان است. شیوهای که ترامپ با حکومت طالبان برخورد میکند، تحلیلگران را به یاد نحوه رفتار ایالات متحده با ویتنام پس از خروج میاندازد، زمانی که سایگون، پایتخت جنوب، بهدست کمونیستهایی که از هانوی، پایتخت شمال، پیشروی کرده بودند، سقوط کرد.

اکنون این پرسش مطرح است که آیا واشنگتن میتواند با طالبان در کابل کنار بیاید؟ روزنامه واشنگتنپست در سرمقالهای با عنوان «حتی طالبان هم نباید دشمن دایمی باشند» به این موضوع پرداخت. دیدگاههایی از این دست در رسانههای تأثیرگذار میتواند نحوه نگاه دولت آمریکا به جهان را تغییر دهد.
دلایل حفظ فاصله میان واشنگتن و کابل بیشتر بهخاطر سابقه ضعیف طالبان در زمینه حکومتداری است. این روزنامه فهرستی از این دلایل را برشمرده است: «رفتار آنان با زنان و دختران همچنان نفرتانگیز است. دختران و زنان از ادامه تحصیل فراتر از دبستان منع شدهاند و از بیشتر مشاغل نیز محروماند. مقامهای پیشین دولت افغانستان و اعضای نیروهای امنیتی آموزشدیده توسط آمریکا همچنان شکار و کشته میشوند.»
دلایل موجهی برای اعمال فشار بر حکومت مستقر در کابل وجود دارد. برخی رفتارهای کنونی طالبان در زمینه حکومتداری، قبلا توسط اشرف غنی پیشبینی شده بود؛ او در ۲۰۲۰ در گفتگوی طولانی سر میز شام در کاخی سلطنتی در کابل با من مطرح کرد.
اشرف غنی که دو بار به ریاستجمهوری افغانستان انتخاب شده بود، پیشتر در بانک جهانی با من همکاری داشت؛ آن زمان که من بهعنوان معاون بانک، مسئول کارهای آن در آمریکای لاتین و کارائیب بودم. در آن دوره مشکلاتی در سه کشور بخش شمالمرکزی منطقه وجود داشت که باید حل میشد. من غنی را به آن مناطق فرستادم تا برنامهای برای اقدام طراحی کند که بتواند کشورهای دخیل را به همکاری وادارد.
من آن برنامه را پسندیدم و خودم نزد سه رئیسجمهور رفتم؛ آنان پذیرفتند که برنامه را اجرا کنند، به شرطی که بانک جهانی کمک مالی ارائه دهد، که چنین نیز شد.
در گفتگوی شام در کابل، غنی پیشنهاد داد که افغانستان و پاکستان میتوانند همان روشی را به کار گیرند که کشورهای آمریکای لاتین پس از سالها درگیری برای حل اختلافات خود برگزیدند. یکی از اقداماتی که این دو کشور میتوانند انجام دهند، توسعه مناطق قبیلهای مشترک است.
روزنامهی واشنگتنپست با بررسی سوابق عملکرد آمریکا در جهان، دلیلی برای تعامل با کابل یافته است: «همانطور که در ویتنام و سایر کشورهایی که ایالات متحده اختلافات عمیق با آنها دارد دیدهایم، تعامل اغلب موثرتر از انزوا بوده است، بهویژه در حوزههایی که منافع مشترک وجود دارد.»
یکی از این حوزهها، مبارزه با تروریزم است، که همکاری در آن میتواند برای واشنگتن و همسایهاش پاکستان بسیار سودمند باشد. هر دو کشور خواهان همکاری کابل در مهار گروه تروریستی موسوم به داعش شاخه خراسان (ISIS-K) هستند. این گروه عملیاتهای قابلتوجهی انجام داده است، از جمله محاصره یک کنسرت در مسکو در ۲۰۲۴ که بیش از ۱۴۰ کشته بر جای گذاشت.
چین و پاکستان گفتگوهایی با افغانستان درباره مبارزه با تروریزم انجام دادهاند. چین بهویژه به امنیت مرز ۴۷ مایلی خود با افغانستان در «دهلیز واخان» علاقهمند است تا از نفوذ شبهنظامیان اویغور جلوگیری کند؛ گروهی که از نظر قومی با مردم منطقه همسایه «سینکیانگ» اشتراکاتی دارند.
با وجود روابط بسیار نزدیک پاکستان با چین، اسلامآباد نسبت به جمعیت اویغور دید مثبتی دارد، چراکه آنان نیز مسلمان هستند.
طرح در حال توسعه دهلیز اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) برای اویغورها امکان دسترسی به دریا را فراهم کرده است؛ امری که میتواند موجب ورود جهان بیرون و کمک به مدرنسازی حکمرانی در مناطقی شود که هنوز هم عقبماندهاند.
حکومت طالبان همچنان منزوی است. روسیه تنها کشوری است که رسماً با افغانستان روابط دیپلماتیک برقرار کرده است، اما کشورهایی چون چین، ایران، قطر و امارات متحده عربی نیز سفیرانی به کابل اعزام کردهاند. حدود دوازده کشور دیگر نیز هیئتهایی با سطح پایینتر از سفیر در کابل دارند؛ از جمله هند، پاکستان، ترکیه و اتحادیه اروپا. برخی نهادهای سازمان ملل نیز در افغانستان فعال هستند.
ایالات متحده میلیاردها دالر از داراییهای بانک مرکزی افغانستان را مسدود کرده است؛ اقدامی که سیستم بانکی این کشور را فلج کرده است. بدون نظام بانکی فعال، جذب سرمایهگذاری خارجی تقریباً ناممکن است. در حالی که این سرمایهگذاریها برای بهرهبرداری از منابع عظیم معدنی زیرزمینی افغانستان ضروریاند.
جهان میداند که افغانستان بر روی گنجینهای از منابع معدنی ارزشمند نشسته است. این ذخایر شامل عناصر حیاتی برای تولید کالاهای پیشرفتهای چون موترهای برقی، هواپیما، موشک، تجهیزات پزشکی، لوازم خانگی و سایر محصولات با ارزش افزودهی بالا است.
پنتاگونِ آمریکا زمانی که در افغانستان فعال بود، ارزش این ذخایر را برآورد کرد؛ برآوردی که به تریلیونها دالر میرسید.
کمربند معدنی مذکور از قزاقستان آغاز میشود، از افغانستان میگذرد و در مناطق قبیلهای پاکستان پایان مییابد. تاکنون چین در تولید و استفاده صنعتی از این مواد معدنی نادر، انحصار جهانی داشته است.
جابهجایی این مواد و محصولات مرتبط با آنها اکنون بخشی از جنگ تجاری دونالد ترامپ با چین شده است. یافتن منابع جایگزین برای تأمین این مواد حیاتی، یکی از اهداف اصلی سیاست خارجی ترامپ است.
گرمی اخیر روابط میان واشنگتن و اسلامآباد نیز تا حدی ناشی از علاقه آمریکا به منابع معدنی نادر است که چین در حال حاضر بر تولید و عرضه آنها تسلط دارد و مانع دسترسی آمریکا به آنها میشود.
گزارشهایی که در رسانههای پاکستان و غرب منتشر شده، حاکی از آن است که ایالات متحده در حال آمادهسازی برای سرمایهگذاری میلیون دالری در بهرهبرداری از منابع زیرزمینی در ولایت بلوچستان و نیز مناطق شمالشرقی در گیلت و بلتستان است.
سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
شاهد جاوید بورکی
اکسپرس تریبون – Express Tribune