چرا طرح غزه ترامپ شکست خواهد خورد؟
خبرگزاری دید: طرح ترامپ نهتنها صلح را به خاورمیانه بازنخواهد گرداند، بلکه احتمال درگیریهای جدید را افزایش میدهد. تا زمانی که اشغال، تبعیض و انکار حق تعیین سرنوشت فلسطینیها ادامه دارد، هر طرحی که این واقعیتها را نادیده بگیرد، فقط بازتولید خشونت است.

مقدمه
طرح موسوم به «صلح خاورمیانه» که از سوی دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، مطرح شده، به باور بسیاری تحلیلگران چیزی جز چارچوبی مبهم برای آتشبس نیست. این طرح نهتنها ساختار سیاسی، اجتماعی و انسانی بحران فلسطین را در نظر نمیگیرد، بلکه عملاً تداوم اشغال را در قالبی جدید ممکن میسازد.
۱. طرح ترامپ؛ نه صلح، بلکه چارچوبی مبهم
آنچه ترامپ از آن بهعنوان «برنامه صلح» یاد میکند، در واقع فاقد جزئیات اجرایی، جدول زمانی مشخص و مرجع تصمیمگیرنده روشن است. ابهام در این طرح، عملاً دست اسرائیل را برای تفسیر دلخواه و یکجانبه شرایط باز میگذارد و زمینه را برای تحمیل مجدد کنترل نظامی فراهم میسازد. در واقع، این طرح نه پایان اشغال بلکه جایگزینی آن با «اشغال چندملیتی» است، آنهم با تأمین مالی ازسوی دولتهای عربی خلیج فارس.
۲. نادیدهگرفتن ریشههای بحران
در متن طرح، هیچ اشارهای به مسایلی چون شهرکسازی، اشغال سرزمینهای فلسطینی، آپارتاید عمودی (به تعبیر ایال وایزمن) و حق بازگشت آوارگان نشده است. اسرائیل در توافقهای پیشین مانند توافق ۱۹ جنوری ۲۰۲۵، با اقدامات یکجانبه از جمله بمباران پیشدستانه و کنترل گذرگاه رفح، تعهدات خود را نقض کرده است.
با این حال، طرح جدید باز هم کنترل رفح و دهلیز فیلادلفی میان غزه و مصر را در اختیار اسرائیل میگذارد، یعنی همان مکانیسمی که مانع ورود کمکهای انسانی شد.
۳. بازتولید اشغال از مسیر بینالمللی
ترامپ در این سند به «نیروی ثبات بینالمللی» اشاره میکند که قرار است جایگزین حاکمیت فلسطینی شود و امنیت را در هماهنگی با اسرائیل و مصر تضمین کند. اما این در عمل به معنای تداوم اشغال است. اگر کشورهای عربی تأمین مالی این ساختار را برعهده گیرند، اسرائیل میتواند ادعا کند که دیگر اشغالگر نیست، در حالی که همچنان تعیینکننده سرنوشت غزه باقی میماند.
۴. تجربه شکستخورده پیشین ترامپ
برای فهم اشتباهات کنونی باید به سابقه ترامپ در دوره ریاستجمهوریاش بازگشت. از آغاز، سیاست او آشکارا طرفدار اسرائیل بود:
- انتقال سفارت آمریکا به قدس،
- بهرسمیتشناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان و بیاعتبارکردن یادداشت حقوقی «هنسل» (۱۹۷۸) که شهرکسازیها را مغایر با حقوق بینالملل میدانست.
در تیم سیاست خارجی ترامپ، چهرههایی چون دیوید فریدمن، جیسون گرینبلات و جرد کوشنر حضور داشتند — هر سه با گرایش شدید به صهیونیسم ارتدوکس. طرح موسوم به «صلح برای رفاه» (Peace to Prosperity) در سال ۲۰۲۰ نیز با همین نگاه تدوین شد و فلسطینیها را از همان ابتدا کنار زد.
نتیجه، امضای توافقنامههای ابراهیم (Abraham Accords) بود که منجر به عادیسازی روابط اسرائیل با امارات و بحرین شد، بدون هیچ تعهدی برای تشکیل کشور فلسطین.
۵. شکست منطقی توافق ابراهیم
ترامپ تصور میکرد با واداشتن کشورهای عربی به عادیسازی روابط، فلسطینیها مجبور به پذیرش واقعیت خواهند شد. اما این سیاست نهتنها به کاهش خشونت منجر نشد، بلکه موجب افزایش تهاجم اسرائیل در سرزمینهای اشغالی شد.
نتیجه مستقیم آن، تشدید نارضایتی فلسطینیها و در نهایت، حمله ۷ اکتوبر ۲۰۲۳ بود. در واقع، طرح ترامپ زمینه را برای جنگی فراهم کرد که اکنون به نسلکشی در غزه انجامیده است.
۶. وضعیت فعلی: بیعملی جهان عرب
پس از حملات غیرقانونی اسرائیل به دوحه و نوار غزه، نشستهای اضطراری اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی تنها بهصدور بیانیههایی نمادین اکتفا کردند. کشورهایی که روابط خود را با اسرائیل عادی کرده بودند، حتی حاضر به تنزل روابط دیپلماتیک نیز نشدند.
اختلافات میان کشورها و وابستگی حکومتهای عربی به حمایتهای آمریکا، مانع هر اقدام موثری شده است. در نتیجه، فلسطین بیش از هر زمان دیگر منزوی شده است.
۷. چرایی شکست اجتنابناپذیر طرح جدید ترامپ
تحلیل ساختاری نشان میدهد که طرح ترامپ محکوم به شکست است زیرا:
۱. فاقد درک تاریخی از مناقشه است و ریشههای استعمار و اشغال را نادیده میگیرد.
۲. اسرائیل ارادهای برای صلح ندارد؛ پارلمان این رژیم در جولای ۲۰۲۴ با ۶۸ رأی مخالف در برابر ۹ رأی موافق، تشکیل کشور فلسطین را «تهدیدی وجودی» اعلام کرد.
۳. افکار عمومی در اسرائیل صلح را نمیپذیرد؛ اکثریت جامعه معتقد است «هیچ غیرنظامی بیگناهی در غزه وجود ندارد.»
۴. طرح ترامپ مشروعیتبخش اشغال است؛ فلسطینیها در این چارچوب بهجای طرف مظلوم، به «تهدید امنیتی» تقلیل یافتهاند.
۵. ساختار منطقهای وابسته به واشنگتن اجازه اتخاذ تصمیم مستقل از سوی دولتهای عربی را نمیدهد.
۸. سناریوهای پیشرو
در صورت تداوم این روند، سه تحول محتمل است:
تبعید گسترده فلسطینیها از غزه و کرانه باختری به کشورهای همسایه مانند اردن و مصر.
گسترش حملات اسرائیل به کشورهای منطقه که میتواند واکنشهای غیرقابل پیشبینی در پی داشته باشد.
ظهور گروههای مقاومت محلی جدید همانند تجربه حزبالله و امل در لبنان، که ممکن است معادلات سیاسی را تغییر دهند.
نتیجهگیری
طرح ترامپ نهتنها صلح را به خاورمیانه بازنخواهد گرداند، بلکه احتمال درگیریهای جدید را افزایش میدهد. تا زمانی که اشغال، تبعیض و انکار حق تعیین سرنوشت فلسطینیها ادامه دارد، هر طرحی که این واقعیتها را نادیده بگیرد، فقط بازتولید خشونت است.
به تعبیر نورمن فینکلشتاین، استاد و فعال سیاسی یهودیتبار: «در نسلکشی هیچ نوری در انتها وجود ندارد.»
تلخیص و ترجمه: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: اعجاز حیدر
منبع: داون – Dawn