از دیدگاه پکن، واشنگتن و سایر دولتها، روابط جهانی افغانستان در حال داغترشدن است. نیروهای افغانستانی و پاکستانی وارد مرگبارترین درگیریهای مرزی در سالهای اخیر شدهاند، در حالی که مدیران امنیت ملی چین، روسیه و هند درحال گسترش روابط نزدیکتر با طالبان افغان هستند. در همین حال، درخواست دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، برای بهدست آوردن کنترل پایگاه هوایی بگرام، با مخالفت چین و سایر کشورهای همسایه روبهرو شده است.

ترامپ و شی جینپینگ، رهبر چین، باید در دیدار برنامهریزیشده خود در نشست آتی همکاری اقتصادی آسیا ـ اقیانوس آرام (APEC) در سئول، درباره این مسایل امنیتی منطقهای مرتبط با افغانستان گفتگو کنند.
رهبران پاکستان از حمایت طالبان افغان در دهه ۱۹۹۰ و کمک به این جنبش برای بهقدرت رسیدن دوباره، پشیمان شدهاند. دولت پاکستان اکنون طالبان را متهم میکند که از «تحریک طالبان پاکستان» (تیتیپی) و سایر گروههای تروریستی ضد اسلامآباد حمایت میکند. به دلیل وجود اجتماعات قومی و قبیلهای مشترک در دو سوی مرز، تیتیپی توانسته است دههها شورش بزرگ را در امتداد مرز افغانستان و پاکستان حفظ کند. هزاران پاکستانی، بیشتر از نیروهای امنیتی، در سال گذشته در نتیجه این خشونتها کشته شدند. وزیر دفاع پاکستان، افغانستان را «کشوری دشمن» خوانده است.
اسلامآباد همچنین از گرمشدن روابط هند با طالبان افغان نگران است. در همین ماه، امیرخان متقی، وزیر امور خارجه طالبان، بهعنوان نخستین مقام ارشد افغان از زمان بازگشت طالبان بهقدرت، به هند سفر کرد. پس از این سفر، دهلی نو سطح نمایندگی خود را در کابل به سفارت ارتقا داد. افزون بر این، هند کمکهای بشردوستانه قابل توجهی به افغانستان فراهم میکند، تا هم نظر مردم افغانستان و هم جامعه بینالمللی را جلب کند. یکی دیگر از اهداف هند، افزایش سرمایهگذاری در افغانستان و ایجاد مسیرهای تجاری شمال ـ جنوب بهسمت آسیای مرکزی است، درصورتی که محیط امنیتی و اقتصادی منطقه بهبود یابد.
با وجود تفاوت در ارزشها درباره جنسیت، مذهب و دموکراسی، مقامات هندی نتیجه گرفتهاند که حکومت طالبان تلاش کرده مانع حملات گروههای تروریستی فراملی مانند القاعده علیه اهداف هند از خاک افغانستان شود. دهلینو از خصومت میان افغانستان و پاکستان برای تضعیف رقیب دیرینهاش، پاکستان، بهرهبرداری میکند.
دولت چین با احتیاط با حکومت جدید طالبان وارد تعامل شده است. نمایندگان جمهوری خلق چین از دهه ۲۰۱۰ با طالبان کانالهای ارتباطی برقرار کردهاند. افزون بر این، چین در ۲۰۲۳ نخستین کشوری بود که با طالبان تبادل سفیر کرد. بیش از یک دهه است که شرکتهای چینی در پروژههای توسعه منابع طبیعی افغانستان سرمایهگذاری کردهاند. پس از بازگشت طالبان به قدرت، این گروه چین را مهمترین شریک تجاری خود میدانست. با این حال، مشکلات امنیتی افغانستان، ضعف مدیریتی، فقر گسترده و تحریمهای بینالمللی مانع گسترش روابط اقتصادی چین با افغانستان شدهاند.
پکن تلاش کرده است طالبان افغان و دولت پاکستان را به حلوفصل اختلافاتشان ترغیب کند؛ زیرا این اختلافات منافع اقتصادی و امنیتی چین در هر دو کشور را تهدید میکند. این تنشها مانع آن شدهاند که پکن بتواند از پاکستان بهعنوان واسطهای برای تأثیرگذاری بر سیاستهای داخلی و خارجی طالبان استفاده کند. با این وجود، مقامات چینی تا حدی موفق شدهاند از طالبان تعهداتی برای عدم حمایت از گروههای تروریستی بینالمللی که ممکن است اهدافی در داخل چین را هدف قرار دهند، دریافت کنند.
درخواست ترامپ از طالبان برای بازپسگیری کنترل پایگاه هوایی بگرام، نگرانیهای چین را دوباره برانگیخته تا مبادا از طریق مرزهای غربیاش توسط آمریکا محاصره نظامی شود. ترامپ، در جریان سفرش به بریتانیا، به رسانهها گفت: «یکی از دلایلی که ما آن پایگاه را میخواهیم این است که همانطور که میدانید، فقط یک ساعت تا جایی فاصله دارد که چین سلاحهای هستهای خود را میسازد.» هرچند زمان واقعی پرواز از بگرام تا تأسیسات هستهای چین در سینکیانگ طولانیتر است، اما روشن است که رقابت با چین در ذهن ترامپ نقش داشته است.
برخی تحلیلگران اشاره کردهاند که موقعیت پایگاه بگرام برای نظارت بر تحولات امنیتی در غرب چین بسیار استراتژیک است، زیرا پکن و سایر رقبای ایالات متحده را وادار میکند منابعش را برای تقویت مرزهای افغانستان متمرکز سازد. این وضعیت، برنامههای چین و روسیه را برای گسترش روابط با طالبان منحرف و دستیابی به منابع معدنی حیاتی افغانستان را پیچیده میسازد، درحالی که ظرفیت ایالات متحده را برای مقابله با جنبشهای تروریستی منطقهای تقویت میکند.
با این حال، این تحلیلگران به مشکلات دیپلماتیک، لوجستیکی و سایر چالشهایی که ایالات متحده برای بازپسگیری کنترل بگرام با آن روبهرو است نیز اشاره کردهاند.
اگرچه برخی کارشناسان پیشنهاد دادهاند که واشنگتن برای دورزدن این موانع با گروههای مقاومت ضدطالبان همکاری کند، اما جامعه اطلاعاتی ایالات متحده ارزیابی کرده است که «طالبان تقریباً بهطور قطع در سال آینده کنترل خود بر افغانستان را حفظ خواهند کرد.» یک مشکل دیگر این است که تمرکز بر افغانستان میتواند توجه و منابع آمریکا را از چالش مهمتر یعنی مدیریت روابط چین و آمریکا در منطقه هند ـ اقیانوس آرام منحرف کند.
دو کشور چین و آمریکا دریافتهاند که تأثیرگذاری بر رفتار طالبان از طریق مشوقهای دیپلماتیک، اقتصادی یا سایر ابزارهای سیاستی دشوار است. همچنین توان آنها برای حل تنشهای افغانستان و پاکستان محدود است. با این حال، وضعیت امنیتی، اقتصادی و انسانی افغانستان همچنان چالشی پایدار برای هر دو کشور محسوب میشود.
احتمال وقوع مهاجرتهای گسترده، قحطی فراگیر و از سرگیری درگیریهای داخلی میان گروههای مسلح میتواند فضای عملیاتی گروههای تروریستی منطقهای را گسترش دهد. افزون بر این، چنین شرایطی ممکن است برخی همسایگان افغانستان را بهحمایت از نیروهای نیابتی محلی یا استفاده از ارتشهای ملیشان سوق دهد، که این امر به زیان مردم افغانستان و سایر کشورها خواهد بود.
چین و ایالات متحده در گذشته در برخی از موضوعات مربوط به افغانستان همکاری داشتهاند. برای مثال، حدود یک دهه پیش آنها بهطور مشترک دیپلماتهای دولت پیشین افغانستان را آموزش دادند. آنها ممکن است در آینده نیز در زمینه مسایل افغانستان همکاری کنند. بهعنوان گام نخست، این دو کشور میتوانند اختلافات خود در شورای امنیت سازمان ملل درباره مأموریت فرستاده ویژه جدید این سازمان برای افغانستان را حل کنند. همچنین میتوانند به دولتهای افغانستان و همسایگانش در مدیریت اختلافات آبی فرامرزی کمک کنند.
در نشست آتی APEC و سایر دیدارها، مقامات چین و آمریکا باید گفتگو درباره این موضوعات را تقویت کنند، حتی در حالی که به مسایل مهم دیگری چون کنترل صادرات، تجارت و تعرفهها، و پروندههای اوکراین، ایران و کوریا نیز میپردازند.
سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
ریچارد ویتز، عضو ارشد موسسه هودسن
چاینا-یواس فوکس – China-US Focus