Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
اسلایدشوافغانستانامنیت و حوادثتحلیل و ترجمهترجمهتروریسمسیاستمنطقه

چرا انحلال شبه‌نظامیان در جنوب آسیا به‌شدت دشوار است

خبرگزاری دید: اگرچه حکومت فعلی افغانستان هرگونه تبعیض علیه سایر اقوام را رد می‌کند، اما عملکردش خلاف این ادعا را نشان می‌دهد. حکومتی که به نام «امارت اسلامی» شناخته می‌شود، فراگیر نیست و رفتار برابر یا حتی منصفانه‌ای با سایر گروه‌های قومی و مذهبی ندارد.

چرا انحلال شبه‌نظامیان در جنوب آسیا به‌شدت دشوار است

شبه‌نظامی‌گری در منطقهٔ جنوب آسیا ریشه‌دار و روبه‌وخامت است و ناشی از روابط رو به تیرگی بین پاکستان و افغانستان و همچنین تنش‌های مداوم بین هند و پاکستان است. دو کشور، پاکستان و افغانستان، روابط قوی و تاریخی با شبه‌نظامیان داشته‌اند که از بین بردن آن‌ها بسیار دشوار است.

مذاکرات صلح اخیر که با هدف حل منازعهٔ جاری بین پاکستان و افغانستان انجام شد، پیشرفت محدودی داشته است. رسیدن به صلح پایدار، تا زمانی که پیچیدگی‌های بنیادی منطقه و دینامیک‌های میان کشورهای همسایه شناخته، فهمیده و مورد توجه قرار نگیرند، امکان‌پذیر نیست.

اولین نکته‌ای که باید فهمید این است که نه پاکستان و نه افغانستان به یکدیگر اعتماد ندارند و نه یکدیگر را دوست دارند، اگرچه هر دو از دیگری بهره‌برداری کرده‌اند. پاکستان از افغانستان به‌عنوان نوعی امتداد سرزمینی خود و عمق استراتژیک علیه هند، همسایهٔ دشمن، استفاده کرده و در این روند اغلب حاکمیت افغانستان را تضعیف کرده‌است.

در حالی که پذیرفتن مفهوم «عمق استراتژیک» ممکن است در گذشته یک استراتژی بوده باشد، پاکستان امروز ممکن است ادعا کند که دیگر چنین چیزی صادق نیست، اما واقعیت غیر از این است. کافی است واکنش پاکستان به سفر ماه گذشتهٔ امیرخان متقی، وزیر امور خارجهٔ افغانستان، به هند و تصمیم هند برای ارتقاء ماموریت افغانستان در دهلی را مشاهده کنیم. پاکستان از این اقدام ناراضی بود و آن را تهدید می‌دید.

نکتهٔ مهم دیگر، درک حس قوی ملی‌گرایی حاکمان طالبان افغانستان است. هرچه که دربارهٔ حکومت آن‌ها و تفسیرشان از اسلام و محدودیت‌های شگفت‌آور علیه زنان و دختران – که از سوی همهٔ کشورهای اسلامی رد شده‌است – فکر کنید، طالبان ملی‌گرا هستند و اقلیت‌های قومی و مذهبی افغانستان این را احتمالاً نوعی ملی‌گرایی پشتون تفسیر می‌کنند.

اگرچه حکومت فعلی افغانستان هرگونه تبعیض علیه سایر اقوام را رد می‌کند، اما عملکردش خلاف این ادعا را نشان می‌دهد. حکومتی که به نام «امارت اسلامی» شناخته می‌شود، فراگیر نیست و رفتار برابر یا حتی منصفانه‌ای با سایر گروه‌های قومی و مذهبی ندارد. ترکیب آن منعکس‌کنندهٔ حرکت طالبان است که تحت سلطهٔ پشتون‌هاست و تنها یک یا دو نفر از سایر گروه‌های قومی در آن گنجانده شده‌اند، اما تأثیر آن‌ها ناچیز است.

قانون‌شکنی بین‌المللی
اگرچه قوانین بین‌المللی باید از حاکمیت کشورها محافظت کنند و در عمل هم چنین می‌کنند، اما این قوانین در عمل بی‌اهمیت شده‌اند، چرا که اسرائیل و ایالات متحده منظم هر جا و هر زمان که بخواهند حمله می‌کنند و حق خود برای تعقیب دشمنان‌شان را در هر مکان و زمانی توجیه می‌کنند. آن‌ها همچنین از ارائه شواهد برای اثبات تروریست‌بودن افرادی که می‌کشند خودداری کرده و مرزهای حاکمیتی را بی‌اهمیت تلقی کرده‌اند.

اقدامات پاکستان را می‌توان ناشی از این بی‌قانونی تازه در عرصهٔ بین‌المللی دانست.

از سوی دیگر، تاریخ نشان می‌دهد که طالبان به درخواست‌ها پاسخ نمی‌دهند، همان‌طور که در دورهٔ نخستین حکومت‌شان دیده شد؛ زمانی که ملا محمد عمر، مؤسس طالبان، بارها درخواست پاکستان برای تحویل شبه‌نظامیان پاکستانی مستقر در افغانستان را رد کرد. عمر همچنین درخواست عربستان سعودی در سال ۱۹۹۸ برای تحویل بن‌لادن را رد کرد، حتی زمانی که ریاض تهدید به قطع حمایتش کرده بود. پاکستان و عربستان دو تا از سه کشوری بودند که حکومت نخست طالبان را به‌رسمیت شناختند. امارات متحده عربی سومین کشور بود.

با این حال، پاکستان افغانستان را به‌عنوان یک کشور برابر تلقی نمی‌کند؛ بلکه خود را نیروی غالب می‌بیند که شرایط رابطهٔ دشوار را تعیین می‌کند. این طرز فکرهای متضاد اساساً ناسازگار باقی مانده و همچنان مانع اصلی هر توافق صلح پایدار هستند.

در حالی که پاکستان به‌دلیل نادیده گرفتن حاکمیت افغانستان مورد انتقاد است، افغانستان نیز باید مورد بررسی قرار گیرد، چرا که بیش از پنج میلیون از شهروندانش را در دههٔ ۱۹۸۰، در جریان تهاجم شوروی به افغانستان، به پاکستان فرستاد. بیش از دو میلیون نفر هنوز در پاکستان زندگی می‌کنند که بسیاری آن‌ها بیش از ۴۰ سال است که در این کشور مانده‌اند.

با این حال، «مسئلهٔ شبه‌نظامیان» واقعی است و باری است که دو کشور با آن دست‌به‌گریبان هستند و هر دو در ایجاد آن نقش داشته‌اند.

پاکستان و ایالات متحده باهم بنیان‌های بنیادگرایی اسلامی را گذاشتند که امروز جهان را تحت فشار قرار می‌دهد و از شور و شوق دینی برای ترغیب افغان‌ها به مبارزه علیه «کمونیست‌های بی‌خدا» استفاده کردند، عبارتی که رونالد ریگان، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، برای شوروی به‌کار برد.

شبه‌نظامیان ضد پاکستان که اکنون در افغانستان مستقر هستند و با نام تحریک طالبان پاکستان (TTP) شناخته می‌شوند، در کنار طالبان در جنگ ۲۰ ساله علیه تهاجم به رهبری آمریکا در افغانستان جنگیدند. همهٔ رهبران کنونی افغانستان با تی‌تی‌پی۳ ارتباط ندارند، اما برخی از آن‌ها چنین ارتباطی دارند، همان‌طور که بسیاری از نیروهای میدانی نیز دارند.

باید درک شود که افغان‌ها به‌راحتی متحدان سابق خود را رها نمی‌کنند؛ بن‌لادن نمونهٔ بارز آن است.

امروز در پاکستان و افغانستان گروه‌های شبه‌نظامی متعددی فعالیت می‌کنند و هر کشور در منطقه از یک یا چند گروه علیه دیگری استفاده می‌کند – پاکستان علیه هند، هند علیه پاکستان و افغانستان علیه پاکستان. هیچ‌یک از این سه کشور بی‌گناه نیستند و هر سه کشور از شبه‌نظامیان به‌عنوان نیروی نیابتی علیه دیگری بهره می‌برند.

استفاده از نیروهای نیابتی شبه‌نظامی ویژگی پایدار این منطقه بوده است. شناسایی دقیق اتحادهای متغیر، منافع پنهان و کشورهای حامی این شبه‌نظامیان روزبه‌روز اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. این ضرورت با توجه به خطر تشدید عملیات نظامی می‌تواند بی‌ثباتی را در منطقه‌ دوچندان کند.

ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: کتی گانون
منبع: سکرول – Scroll.in

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا