Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
اسلایدشوافغانستاناقتصاد و توسعهتحلیل و ترجمهترجمهسیاست

آب، کلید ادغام افغانستان در ساختارهای آسیای مرکزی

خبرگزاری دید: افغانستان می‌تواند بخشی از این معماری منطقه‌ای شود. سد برنامه‌ریزی‌شده ۱۶۱ متری بر رود کوکچه که قرار است ۴۴۵ مگاوات برق تولید کند، نقطه ورود روشن است. یک سد مشترک‌المدیریت می‌تواند انرژی مورد نیاز افغانستان را تأمین کند و در عین حال برای کشورهای پایین‌دست نیز جریان آبی قابل پیش‌بینی فراهم آورد.

آب، کلید ادغام افغانستان در ساختارهای آسیای مرکزی

آسیای مرکزی و افغانستان بر روی یک نظام رودخانه‌ای واحد قرار دارند، اما اغلب چنان رفتار می‌کنند که گویی به دو منطقه متفاوت تعلق دارند. آب، آن‌ها را بسیار محکم‌تر از مرزها به‌هم پیوند می‌دهد، اما سیاست‌های گذشته افغانستان را بیرون از نظام منطقه‌ای نگه داشته است. امروز، با تشدید فشارهای اقلیمی و سرعت‌گرفتن توسعه در دو سوی آمودریا، ضرورتِ ادغام افغانستان در آسیای مرکزی بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود ــ و مسیر این ادغام از آب آغاز می‌شود.

بحث پیرامون کانال قوش‌تپه این موضوع را روشن می‌سازد. افغانستان هرگز بخشی از توافق‌هایی که جریان آمودریا را تنظیم می‌کنند ــ از جمله پروتکل ۵۶۶ اتحاد جماهیر شوروی و توافق آلماتی ۱۹۹۲ ــ نبوده است. این کشور نه پروتکل‌های تخصیص آب را امضا کرده و نه به نهادهای حوضه‌ای منطقه پیوسته است. با وجود این، انتظار می‌رود قواعدی را رعایت کند که در تدوین آن‌ها نقشی نداشته است. اکنون کانال قوش‌تپه کشاورزی جدیدی را به شمال افغانستان خواهد آورد، اما کشورهای پایین‌دست نیز به همین رودخانه متکی‌اند. پرسش اصلی این نیست که آیا افغانستان باید توسعه یابد، بلکه این است که چگونه می‌توان این توسعه را به‌گونه‌ای مشترک شکل داد تا رودخانه بتواند نیاز همه را پاسخ دهد.

آسیای مرکزی مدل‌های همکاری دارد که افغانستان می‌تواند به آن‌ها بپیوندد. ازبیکستان و تاجیکستان با همکاری در حوزه برق‌آبی بر روی رود زرافشان نشان داده‌اند چگونه دو همسایه می‌توانند یک رودخانه مرزی را به‌طور مشترک مدیریت کنند. قرقیزستان، ازبیکستان و قزاقستان نیز سازوکار مشابهی برای پروژه کامبراتا-۱ امضا کرده‌اند که هم انرژی تولید می‌کند و هم جریان‌های فصلی را برای کشاورزی پایین‌دست تنظیم خواهد کرد. این تجربیات نشان می‌دهد که با تقسیم مسوولیت یک رودخانه، اعتماد افزایش می‌یابد و منافع گسترش پیدا می‌کند.

افغانستان می‌تواند بخشی از این معماری منطقه‌ای شود. سد برنامه‌ریزی‌شده ۱۶۱ متری بر رود کوکچه که قرار است ۴۴۵ مگاوات برق تولید کند، نقطه ورود روشن است. یک سد مشترک‌المدیریت می‌تواند انرژی مورد نیاز افغانستان را تأمین کند و در عین حال برای کشورهای پایین‌دست نیز جریان آبی قابل پیش‌بینی فراهم آورد. هنگامی که بهره‌برداری شفاف و مورد توافق باشد، آب به عرصه همکاری تبدیل می‌شود، نه تنش.

انرژی و کشاورزی نیز از حوزه‌هایی است که همکاری در آن می‌تواند نتایج ملموس ایجاد کند. سیاست‌های ازبکستان برای فناوری‌های صرفه‌جویی آب ــ از جمله حمایت از آبیاری قطره‌ای و بارانی، بهبود کانال‌ها، تسطیح زمین، پمپ‌های کارآمد و آبیاری خورشیدی ــ نمونه‌ای موفق است. این اقدامات زمانی نتیجه می‌دهند که گسترش بی‌رویه زمین‌های کشاورزی مهار شود. همین الگو را می‌توان در شمال افغانستان، از جمله در ناحیه کانال قوش‌تپه، اجرا کرد.

صرفه‌جویی در آب همچنین می‌تواند با تغییر کشت از محصولات پرمصرف به محصولات کم‌مصرف تقویت شود؛ اما کشاورزان تنها زمانی این تغییر را انجام می‌دهند که بازار انگیزه کافی بدهد.

کشورهای آسیای مرکزی باید تجارت منطقه‌ای را تشویق کند. ازبیکستان، تاجیکستان و ترکمنستان می‌توانند سبزیجات، میوه و حبوبات بیشتری از افغانستان وارد کنند. ترکمنستان هم‌اکنون بخش زیادی از سبزیجات خود را از سایر کشورها وارد می‌کند؛ بخشی از این تقاضا می‌تواند به افغانستان منتقل شود. چنین تجارتی، فشار بر منابع آب ترکمنستان را کاهش داده و برای کشاورزان افغانستان مشتریان ثابت و کم‌مصرف ایجاد می‌کند.

یکی دیگر از عرصه‌های مهم همکاری، سامانه‌های هشدار زودهنگام است. سیلاب‌ها، شکستن دریاچه‌های یخچالی و بلایای ناگهانی اقلیمی هم افغانستان و هم آسیای مرکزی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. سنجش مشترک، تبادل داده‌های منطقه‌ای و پروتکل‌های هشدار هماهنگ می‌تواند جان و معیشت مردم را حفظ کند. افغانستان می‌تواند به سامانه‌های موجود بپیوندد یا سامانه‌های جدیدی ایجاد شود که خدمات هیدرومتئورولوژی دو سوی آمودریا را به‌هم پیوند دهد. وقتی همسایگان تهدیدات را با هم شناسایی و مدیریت می‌کنند، تاب‌آوری منطقه افزایش می‌یابد.

مجموعه این تحولات نشان می‌دهد که جایگاه طبیعی افغانستان در آسیای مرکزی است. چالش‌های اقلیمی آن مشابه همسایگان شمالی است و منافع بلندمدتش نیز با اولویت‌های منطقه همسوست. آسیای مرکزی می‌تواند به افغانستان برای تثبیت مدیریت آب، نوسازی کشاورزی و ادغام در تجارت منطقه‌ای کمک کند. افغانستان نیز می‌تواند جریان‌های تنظیم‌شده، ظرفیت برق‌آبی و بازاری تازه برای انرژی و فناوری عرضه کند.

اکنون زمان آن است که آینده مشترک آبی شکل گیرد؛ آینده‌ای که در آن افغانستان بازیگرِ بالادستِ غیرقابل‌پیش‌بینی نباشد، بلکه شریکی سازنده باشد؛ آینده‌ای که توسعه افغانستان با امنیت آبی کل منطقه هماهنگ باشد. آسیای مرکزی تجربه و ابزار لازم را دارد؛ افغانستان نیز نیاز و ظرفیت. آنچه تاکنون غایب بوده، تصمیم برای حرکت مشترک بوده‌است. اکنون زمان آن انتخاب رسیده‌است. آینده مشترک آبی، تقویت‌شده با همکاری امنیتی و ادغام اقتصادی، می‌تواند پلی باشد برای پیوند کامل افغانستان با آسیای مرکزی.

مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: دکتور م. عاصم مایار
منبع: تایمز آف سنترال آسیا – Times of Central Asia

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا