آسیایمرکزی و خطر از دست رفتن فرصت تاریخی مسیرهای ترانسافغان
خبرگزاری دید: با توسعه پروژههای ترانسافغان، آسیای مرکزی هم به تثبیت دولت افغانستان کمک میکند و هم اقتدار طالبان را تقویت میکند، حکومتی که بسیاری آن را مشروع یا مطلوب نمیدانند.

با تغییر عوامل جئوپولیتیکی، کشورهای آسیای مرکزی به بازنگری در جغرافیای حملونقل و لوجستیک خود روی آوردهاند. کارشناسان منطقهای هشدار میدهند که این منطقه اکنون فرصت نادری برای بازتعریف اتصالهای خود از طریق افغانستان دارد، اما فقدان استراتژی هماهنگ ممکن است بار دیگر پروژههای ترانسافغان را به فرصتی از دسترفته تبدیل کند.
این موضوع در نشست روز ۲۰ نوامبر توسط اندیشکده Cronos.Asia بررسی شد و کارشناسان راهکارهای عملی برای تعمیق تعامل آسیای مرکزی با افغانستان را مورد بحث قرار دادند.
افغانستان و مسیرهای ترانزیتی
الدنیز گوسینوف، کارشناس سیاسی، تاکید کرد: «تردیدهای زیادی درباره میزان اعتماد به افغانستان وجود دارد، بهویژه در مواجهه با طالبان. اما تعامل ما از آسیای مرکزی با هدف حمایت از مردم افغانستان است، نه طالبان.»
با رویکار آمدن طالبان، افغانستان با سقوط حدود ۴۰ درصدی تولید ناخالص داخلی، بحران غذایی گسترده، زلزلهها، درگیریهای مرزی، کسری تجاری و انسداد دسترسی به بازارهای خارجی مواجه شد. با این حال، طالبان همچنان در قدرت باقی ماند. گوسینوف یکی از عوامل اصلی را تلاش آنها برای بازسازی عملکرد گذرگاههای مرزی و کاهش فساد و پرداختهای غیررسمی در عملیات ترانزیت عنوان کرد و افزود: «اگرچه فساد بهطور کامل حذف نشد، اما تا حد زیادی کاهش یافت و فعالیت مرزها سادهتر شد. در نتیجه، کالاهای آسیای مرکزی به سمت پاکستان و ایران عبور کردند و درآمدی برای مردم افغانستان ایجاد شد.»
اهمیت اقتصادی و امنیتی مسیرهای ترانسفغان
گوسینوف تاکید کرد که ادغام اقتصادی افغانستان با آسیای مرکزی میتواند خطر بیثباتی رادیکال را کاهش دهد و ایجاد اشتغال و درآمد برای مردم این کشور پایهای برای ثبات سیاسی فراهم میکند. او افزود: «حدود ۹۰ درصد برق افغانستان از کشورهای منطقه تامین میشود و سهم قابل توجهی از آرد، غلات و روغن خوراکی نیز از آسیای مرکزی وارد میشود.»
از منظر امنیت ملی، پروژه تاپی TAPI برای ترکمنستان حیاتی است. این خط لوله ۱,۸۱۴ کیلومتری، که ۸۱۶ کیلومتر آن از افغانستان عبور میکند، سالانه ۳۳ میلیارد مترمکعب گاز به بازارهای انرژیخالی هند و پاکستان منتقل خواهد کرد.
با این حال، گوسینوف به یک تناقض اشاره کرد: «با توسعه پروژههای ترانسافغان، آسیای مرکزی هم به تثبیت دولت افغانستان کمک میکند و هم اقتدار طالبان را تقویت میکند، حکومتی که بسیاری آن را مشروع یا مطلوب نمیدانند.»
نیاز به هماهنگی منطقهای
آیدار بورانگزایف، مدیر مرکز تحلیلی Open World در آستانه، تاکید کرد: «مساله اصلی، نه انتخاب مسیرها، بلکه توانایی کشورهای آسیای مرکزی در اتخاذ مواضع هماهنگ و جلوگیری از رقابت داخلی است.»
او مسیرهای اصلی را به دو گزینه تقسیم کرد:
۱. مسیر شرقی (کابل ـ پشاور): عبور از هندوکش، ارتفاعات زیاد، امنیت ناپایدار و فعالیت شبکههای مواد مخدر و جنایت.
۲. مسیر غربی (مزار شریف – هرات و اسپین بولدک): شامل بخشهای ترکمنستان، ایران و ارتباط با بندر چابهار؛ مسیر استراتژیک و واقعبینانه در کوتاهمدت و میانمدت.
بورانگزایف همچنین به اهمیت مسیر پنج کشور (چین، قرقیزستان، تاجیکستان، افغانستان، ایران) اشاره کرد که اتصال واقعی آسیای مرکزی به دریای جنوب را فراهم میکند و موقعیت جیوپولیتیکی منطقه را تغییر میدهد.
چالشها و فرصتها
شیرعلی ریزیون، تحلیلگر سیاسی تاجیک، یادآوری کرد که پروژههای ترانسافغان بیش از ده سال است که مطرح شدهاند و بیان کرد: «این پروژهها فرصتهای از دسترفته آسیای مرکزی را نشان میدهند؛ اگر کشورهای منطقه همچنان مسیرهای خود را جداگانه دنبال کنند، این برنامه دوباره به فرصتی از دسترفته تبدیل خواهد شد.»
وی بر ضرورت رویکرد مشترک و هماهنگ تاکید کرد: «اگر هر کشور بخواهد فقط مسیر خود را پیش ببرد، سناریوی دهه ۲۰۰۰ تکرار خواهد شد و دسترسی طولانیمدت آسیای مرکزی به دریا به تعویق میافتد.»
نتیجهگیری
پروژههای ترانسفغان، اگرچه پیچیده و حساس از نظر سیاسی و امنیتی هستند، میتوانند به ثبات اقتصادی افغانستان و افزایش قدرت دیپلماتیک و جیوپولیتیکی آسیای مرکزی منجر شوند. موفقیت این پروژهها به همکاری منطقهای، تدوین استراتژی هماهنگ و مدیریت تاثیر بازیگران خارجی، از جمله ایالات متحده و ایران، بستگی دارد.
ترجمه و تلخیص: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: اصیل سَتوبالدینا
منبع: آستانه تایمز – Astana Times