آخرین اخباراجتماعافغانستانتحلیلسیاست

نباید جای «دوست و دشمن» را عوض کرد

افرادی که در دولت توان اجرای وظیفه ملی را ندارد و باعث دردسر مردم است باید جایگاه ملی را خالی کند برای افراد بهتر و شایسته‌تر.


وقتی بحث نا امنی مطرح می‌شود بدون شک، یک طرف این رویدادها دولت است، چون که مسئولیت تامین امنیت جان، مال، آب‌رو و عزت مردم به دوش دولت است. امروز وقتی بحث دولت مطرح می‌شود، از این موسسه‌ بزرگ ملی وخدماتی موارد زیر انتظار می‌رود.
۱- تامین امنیت اصل مهم پنداشته می‌شود که دولت باید بطور جامع و مانع به فرجام برساند.
چون تک تک مردم درحالت طبیعی خود شان توان تامین امنیت و برقراری نظام را ندارد. مردم بخشی از آزادی و صلاحیت خود را در مقابل تامین امنیت و رفاه به دولت واگذار می‌کند. پس وظیفه ذاتی دولت تامین نظام، امنیت، و رفاه درجامعه است.
۲- مورد بعدی هم رفاه جامعه است که دولت باید برای مردم زمینه رفاه و زندگی باعزت را فراهم کند. درکنار دو مورد قبلی، عدالت هم نقش مهم و اساسی دارد.
پس اگر دولت به هر دلیل نتواند امنیت پایدار را برقرار کند. مردم از نبود امنیت در رنج باشد. دولت به فلسفه وجودی خود عمل نکرده است. پس نقدی که صورت داده می‌شود بر دولت، درست و به جا است. دولت هم باید در جهت رفع کوتاهی خود و بهبود وضعیت تلاش موثری را انجام بدهد.
اما درکنار نقد بر دولت، چند مورد دیگر هم مطرح است که باید مورد توجه قرار گیرد.
اول همه می‌دانیم مسئول جنایتی که درحق مردم افغانستان روا داشته می‌شود طالبان، شبکه حقانی و داعش است. این گروه‌ها بطور سازمان‌دهی شده باعث قتل عام مردم، تخریب زیربناهای ملی، وحشت، بربریت و جنایت جنگی در کشور می‌شود. در اکثریت حوادث، فرقی بین مردم عامه و نیروهای مسلح قایل نیست. همه را بدون تفکیک و بدون محاکمه به خاطر منافع خود به قتل می‌رساند، به اماکن عامه مثل شفاخانه، مکتب، مساجد، ادارات دولتی ملکی، فروشگاه‌ها وبازار حمله می‌کند که بیشترین تلفات را در این حملات، مردم غیر نظامی متحمل می‌شود.
اگر نقد و نظرها به سویی جریان پیدا کند که توجه را از اصل جنایت‌پیشه‌گان منحرف کند. همه کاستی‌ها وکوتاهی‌ها را متوجه دولت کند. هوشمندانه نیست. نه به دلیل این‌که دولت مسئولیت ندارد، بلکه این نوع نگاه طالبان را به هدف‌اش نزدیک‌تر می‌کند و جنایتی که درحق مردم انجام می‌دهند به فراموشی سپرده می‌شود. دولت را در لای دو سنگ قرار می‌دهند. بین فشار طالبان که از طریق نظامی، جنگ و انتحار عمل می‌کند و فشار افکار عامه که از رسانه و افکار عامه به وجود می‌آید. به نحوی ناخواست تحت تاثیر عدم معلومات درست به طالبان کمک می‌کنیم. پس لازم است نکات باریک را درنظر داشته باشیم که افکار عامه محور فشارش بر طالبان باشد، تا دولت.
تضعیف دولت به خیر ملت نیست. دولت‌ها همواره مورد نقد است. نقش اپوزیسیون در جهت تقویت و اصلاح دولت است. نقدی که اپوزیسیون مطرح می‌کند، بخشی از خواست وحرف مردم است و از سوی دولت به عنوان تخریب و براندازی دولت تلقی نمی‌شود بلکه حکومت کاستی‌های خود را قبول کرده درجهت اصلاح امور تلاش می‌کند.
یعنی دولت و اپوزیسیون هر دو مسئولیت دارد که از تضعیف نظام جلوگیری کند.
مهم‌تر این‌که دولت نباید تمامی کانال‌های نقد را بسته‌ کند، اپوزیسیون خود را که از کارکرد دولت ناراضی است، به عملکرد دولت نقد وارد می‌کند به عنوان نیروی مخرب ونظام‌برانداز معرفی کند.
دولت درنظام‌های دموکراتیک حق ندارد اپوزیسیون خود را تضعیف کند، برایش دوسیه‌سازی کند یا از آن بازی پذیرفته شده دموکراتیک عبور کند. یا ازقدرت ملی نظامی که فعلاً در اختیار دارد در مقابل اپوزیسیون خود استفاده کند. اگر دولت تمام راه‌های نقد و اعتراض را قفل بزند، مردم برای نشان دادن نارضایتی خود کانال‌های قانونی را در اختیار نداشته باشد مثل احزاب سیاسی، رسانه‌ها و نهادهای جامعه مدنی به سوی حرکت‌های غیرقانونی رانده می‌شود که به صلاح مردم و دولت نیست.
مسئولیت مردم:
دولت اگر به هر دلیل تضعیف شود، توان اجرایی‌کردن وظیفه سنتی خود را از دست بدهد، بیشتر زیان را خود مردم متقبل می‌شود. چون مالک اصلی دولت مردم است نه حکومت‌مداران. دولت به خودی خود امروزه اهمیت ندارد، بلکه دولت برای خدمت مردم اهمیت پیدا می‌کند. قدرت در دست افراد موقت است نه دایمی.
تیمی که امروز بر سر قدرت است، فردا نیست. هر چهار سال تیم جدیدی به قدرت می‌رسد برای خدمت به مردم. چیزی که دایمی است خود مردم، دولت و نهادهای ملی است.
تغییر دولت بدون بدیل بهتر کارساز نیست:
تعدادی از اپوزیسیون دولت، خواهان استعفا یا برکناری دولت شده است. این بحث به خودی خود امر معقول وپزیرفته شده است. درهمه کشورهای جهان، وقتی تیم حاکم نتواند کارکند و رضایت مردم را به دست بیاورد. درصورتی که راهکار روشن و طرح بدیل بهتر از شرایط موجود در دست‌رس باشد، استعفا و برکناری دولت معقول است.
اما درصورتی که راهکار مشخص روی دست نباشد وطرح بدیل قابل قبول روی میز قرار نداشته باشد،اجماع ملی روی موضوع بدست نیامده باشد، استعفا و برکناری دولت دولت عملی نیست. به حد یک بحث باقی خواهد ماند. جنبه عملی پیدا نمی‌کند. منافع عامه را هم تقویت نمی‌کند.
درنهایت، با توجه به مواردی که مطرح شد جای «دوست و دشمن» نباید عوض شود.
مسئول این همه جنایت و ویرانی، طالبان و هم‌دستان طالبان است. دولت موسسه ملی است که قانون وظیفه حکومت، اپوزیسیون و مردم را مشخص کرده است.
افرادی که در دولت توان اجرای وظیفه ملی را ندارد و باعث دردسر مردم است باید جایگاه ملی را خالی کند برای افراد بهتر و شایسته‌تر.
سيد ناصر موسوی

 

Related Articles

Back to top button