خروج «شرمآور» امریکا از افغانستان؛ از تصمیمگران دیروز تا منتقدان امروز؟
خبرگزاری دید: واقعیت این است که جنگ بیستساله افغانستان، با حدود ۱۷۶,۰۰۰ کشته، از جمله ۴۶,۳۱۹ غیرنظامی، یکی از مرگبارترین درگیریهای معاصر بود. آوارگی میلیونها نفر، تخریب زیرساختها و فقر گسترده، از پیامدهای دیگر این جنگ فرسایشی میباشد.

خروج ایالات متحده از افغانستان در سال۱۴۰۰ شمسی/۲۰۲۱ میلادی، که دونالد ترامپ آن را «شرمآورین لحظه تاریخ» توصیف کرده، همچنان موضوعی جنجالی در محافل سیاسی امریکا است. این رویداد، که با هرجومرج و سقوط سریع کابل همراه بود، بهعنوان یکی از بزرگترین ناکامیهای سیاست خارجی امریکا شناخته میشود. اما چرا این خروج برای رهبران امریکایی همچنان اهمیت دارد؟
ترامپ و تیمش، بهویژه در رقابتهای سیاسی با جو بایدن، خروج از افغانستان را «فاجعهبار» و «تحقیرآمیز» خواندهاند. این توصیفها، بهویژه در آستانه بازگشت ترامپ به قدرت، ابزاری برای انتقاد از دموکراتها و تقویت جایگاه جمهوریخواهان بوده است. با این حال، نقش خود ترامپ در مذاکرات دوحه و تصمیمگیریهای شتابزدهاش نمیتواند نادیده گرفته شود.
در راستای این انتقادات، پیت هگست، وزیر دفاع ایالات متحده در دولت ترامپ هم به تازگی اعلام کرده که گروه ویژهای در حال بررسی خروج پرحاشیه از افغانستان است و نتایج آن بهزودی منتشر خواهد شد. او با تأکید بر شناسایی و پاسخگویی عاملان تصمیمگیریهای نادرست، این فرآیند را هرچند زمانبر اما گامی برای جبران ناکامیهای گذشته میداند.
با این حال، طولانی شدن تحقیقات تا سال ۲۰۲۶، تردیدهایی درباره جدیت و انگیزههای سیاسی این اقدام ایجاد کرده است. هگست با انتقاد از سیاستهای بایدن، خروج از افغانستان را به مدیریت ضعیف جنگهای اوکراین و غزه مرتبط دانسته و آن را مایه تضعیف اعتبار جهانی امریکا خوانده است. او مدعی است که بازگشت ترامپ، اقتدار امریکا را احیا کرده و از تکرار چنین اشتباهاتی جلوگیری خواهد کرد. اما این ادعاها با تناقضهای تاریخی سیاست خارجی امریکا همخوانی ندارد.
خروج از افغانستان در سال ۲۰۲۱ یادآور تجربه مشابه امریکا در ویتنام در دهه ۱۹۷۰ است. توافق صلح پاریس در سال ۱۹۷۳، که به خروج نیروهای امریکایی از ویتنام منجر شد، با بینظمی و رها شدن متحدان محلی همراه بود. سقوط سایگون در سال ۱۹۷۵، نتیجه تصمیمگیریهای شتابزده و عدم حمایت از دولت ویتنام جنوبی بود.
بهطور مشابه، در افغانستان، وعدههای اولیه رهبران امریکایی مانند جورج بوش و باراک اوباما برای ایجاد ثبات و دموکراسی، با خروج غیرمسئولانه در سال ۲۰۲۱ نقض شد. توافق دوحه، که بدون هماهنگی کافی با دولت افغانستان امضا شد، اعتماد متحدان را خدشهدار کرد و به سقوط کابل انجامید.
ترامپ، که اکنون خواستار پاسخگویی عاملان خروج از افغانستان است، خود با آغاز مذاکرات دوحه در دوره اول ریاستجمهوریاش، زمینهساز این بحران بود. مذاکرات مبهم با طالبان، تحت هدایت زلمی خلیلزاد، و حتی برنامه دعوت از طالبان به کمپ دیوید، نشاندهنده رویکردی غیرمنسجم بود. این تصمیمات، دولت افغانستان را تضعیف و موضع طالبان را تقویت کرد.
واقعیت این است که جنگ بیستساله افغانستان، با حدود ۱۷۶,۰۰۰ کشته، از جمله ۴۶,۳۱۹ غیرنظامی، یکی از مرگبارترین درگیریهای معاصر بود. آوارگی میلیونها نفر، تخریب زیرساختها و فقر گسترده، از پیامدهای دیگر این جنگ فرسایشی میباشد. با این حال، امریکا هنوز با تأکید بر دستاوردهای محدود مانند مبارزه با تروریزم، از پذیرش مسئولیت کامل این فاجعه شانه خالی میکند.
توافق دوحه و خروج شتابزده، که به تسلط طالبان منجر شد، نشاندهنده ناکامی امریکا در پیشبینی پیامدهای تصمیماتش بود. در حالی که حدود ۴۰ میلیون افغان اکنون با بیثباتی و سلطه طالبان دستوپنجه نرم میکنند، امریکا همچنان نقش خود در این بحران انسانی را کمرنگ جلوه میدهد.
تأکید کنونی دونالد ترامپ و پیت هگست بر پاسخگویی در قبال خروج آشوبناک از افغانستان، در حالی که خود در تصمیمگیریهای کلیدی مانند توافق دوحه نقش داشتند، تناقضی آشکار را نشان میدهد. این رویکرد، بیش از آنکه در پی برقراری عدالت یا جبران اشتباهات گذشته باشد، به نظر بخشی از یک بازی سیاسی برای تضعیف رقبای داخلی و بازسازی وجهه جهانی ایالات متحده است.
بنابراین، اظهارات مقامات امریکایی درباره خروج غیرمسئولانه و بحران کنونی در افغانستان نیز عمدتاً تلاشی برای بهرهبرداری سیاسی به نظر میرسد، در حالی که میلیونها افغان همچنان با پیامدهای فاجعهبار این خروج، از جمله بیثباتی و مشکلات انسانی، دستوپنجه نرم میکنند.
نویسنده: رحمت الله عنایتی-خبرگزاری دید