Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
آزادی بیاناسلایدشوتحلیلتحلیل و ترجمهجهانحقوق بشرسیاست

قرآن و آزادی بیان

خبرگزاری دید: هیچ نظام سیاسی حق ندارد، دهن مخالفان را گِل بگیرد و نگذارد آنان نقد و برداشت شخصی خود را از زمانه و حال و عملکرد حاکمان و جامعه و دینداران، باز گویند. اگر فضا تک‌صدایی باشد، شنیدن سخنان گوناگون و مخالف و موافق معنی ندارد.

قرآن و آزادی بیان

فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ. زمر: (۱۷ و ۱۸)

پس به آن بندگان من مژده ده كه هرنوع گفتاری را می‌شنوند، آنگاه از بهترین آن پیروى می‌كنند؛ آنان‌اند كه خداوند راهنمایى‏ شان كرده است و آنان‌اند كه خرد ناب دارند.

۱/ مژده دادن به هر چیزی را بشارت می‌گویند. بشیر، خبر خوب و بد را ‌می‌رساند. مبشرات همان بادهایی‌اند که ابر می‌آورند و در پی باران. (المحیط فی اللغة، ‏۷، ۳۳۰) هر خبر خوشحال‌کننده را برای بار نخست، بشارت ‌می‌نامند. (الفروق فی اللغة، ۲۵۹) ابن فارس زیبایی را از شعر اعشی به معنی بشارت ‌می‌شناساند. (معجم مقاییس اللغة، ‏۱، ۲۵۱) زیرا هیچ چیزی به‌اندازه آزادی بیان زیبایی ندارد. مفهوم بشارت را زمخشری همان ثواب بزرگی ‌می‌داند که نمی‌توان به ژرفای آن رسید. (الفائق فی غریب الحدیث، ‏۱، ۹۹) برای همین، آزادی را هر‌اندازه وصف کنیم، به ژرفا و گستره نیک آن نمی‌رسیم.

۲/ واژه‌شناسان «قول» را هم بر گفتار بار کرده‌اند و هم بر عقیده. هرگاه سخنی را برای فهماندن راز دل با هر ابزاری نشان دهیم «قول» است و انسان و حیوان هم در آن شریک‌اند. (التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ‏۹، ۳۳۹) آزادی بیان، آزادی عقیده را هم در پی می‌آورد.

۳/ الف و لام القول، جنس است و نه عهد؛ پس هرگونه گفتاری را در بر می‌گیرد؛ خوب باشد یا بد، از هر ملت، قوم، کافر و مشرک باشد یا منافق و فاسق و مخالف عقیده و دشمن باور و‌اندیشه‌ ما. (لطائف الإشارات، ‏۳، ۲۷۵؛ من وحى القرآن، ‏۱۹، ۳۱۹؛ التحریر و التنویر، ‏۲۴، ۵۱؛ النكت و العیون تفسیر الماوردى، ‏۵، ۱۲۰)

۴/ این مفهوم فراگیر «قول» قرآن را در بر نمی‌گیرد؛ زیرا تمام قرآن احسن است و معجزه. نمی‌توان در قرآن غیر احسن، سستی و کژی پیدا کرد و گمراهی؛ زیرا در این صورت از معجزه بودن بیرون ‌می‌رود.

۵/ همینطور روایت‌های معتبر پیامبر (ص) و اهل‌ بیت (ع) هم مصداق قول نیستند؛ چون آنان با عصمت، علم غیب، ولایت تکوینی و دیگر گزاره‌های ناب، وحی را تفسیر کرده‌اند، اما مرحله بررسی روایت‌های ضعیف و ثقه را در بر می‌گیرد تا به روایت‌های معتبر برسیم، ولی این هم نمونه‌‌ای است از همان جنس کلی قول و نه انحصار قول در آن.

۶/ لازمه گریزناپذیر شنیدن هرگونه قول، بر چند پایه استوار است:
الف ـ آزادی بیان همگانی تا مخالف و موافق، برداشت و دیدگاه‌های خود را بدون ترس و لرز بگویند و فضای گفتگوی همگانی آرام و روان و قانونمند در جامعه، حاکم باشد.

ب ـ ژرف‌نگری، نقد و سنجش سخنان مخالف و موافق بدون انفعال و قیچی شده، مفهوم شنیدن است با تمام ابزارهای دانش برای پیروی کردن برترین سخن و رسیدن به حق و قانع شدن علمی. (من وحى القرآن، ‏۱۹، ۳۱۹)

ج ـ هیچ نظام سیاسی حق ندارد، دهن مخالفان را گِل بگیرد و نگذارد آنان نقد و برداشت شخصی خود را از زمانه و حال و عملکرد حاکمان و جامعه و دینداران، باز گویند. اگر فضا تک‌صدایی باشد، شنیدن سخنان گوناگون و مخالف و موافق معنی ندارد.

۷/ مردم هم بدون مانع‌های بیرونی و درونی به تمام گپ‌های مخالف و موافق، به شکل طبیعی دسترسی داشته باشند و بتوانند از میان آنان سخنان برتر را برگزینند و آنگاه پیروی کنند.

۸/ وقتی فرایند گزینش و گرایش به یک‌اندیشه و مکتب به شکل علمی و با مکانیزم منطقی طی شد، این شخص، گروه و جامعه، خردمندان واقعی‌اند و رسیده به ژرفای حقیقت. وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ.

۹/ فخر رازی واجب بودن استدلال و نظر دادن را از آیه استخراج ‌می‌کند؛ چون راهنمایی و رستگاری به شنیدن درست و دقیق بسیاری چیزها بستگی دارد تا انسان از میان خوب و بد، برترین را برگزیند. این مهم بدون شنیدن و شنیدن بدون حجت عقلی، به دست نمی‌آید. (التفسیر الكبیر، ‏۲۶، ۴۳۷)

۱۰/ آیه، افزون بر وجوب استدلال، هرگونه قول تبانی شده، چاپلوسانه و فریب کارانه را هم نفی ‌می‌کند؛ زیرا روند طبیعی قول و شنیدن همان سخن عادی است بدون فریبکاری.

۱۱/ قرطبی و بیشتر مفسران، شنیدن قرآن و غیر قرآن را نمونه گرفته‌اند، حال آن که قرآن تخصصاً خارج است و همینطور سخنان درست پیامبر (ص). (الجامع لأحكام القرآن، ‏۱۵، ۲۴۴؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ‏۸، ۷۷۰؛ الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ‏۴، ۱۲۱)

۱۲/ آلوسی نقد نگرش دینی را ستایش خدا و نمونه احس قول ‌می‌داند؛ چون بین برداشت حسن و احسن و فاضل و افضل، مستحب و واجب، بنده پایانی‌ها را بر می‌گزیند نه آغازین‌ها را. البته پیروی عفو در عمل و واگذاردن قصاص را نمی‌توان بخشی از قول شمرد؛ چون برمی‌گردد به قرآن و قرآن همه‌اش احسن القول است. (روح المعانی، ‏۱۲، ۲۴۲)

۱۳/ طباطبایی قول احسن را سخنی ‌می‌داند که انسان را به حق نزدیک و مایل کند و برساند و از باطل دور. پس حق و رشد، خواسته اصلی به شمار ‌می‌رود و نه شنیدن محض. (المیزان فی تفسیر القرآن، ‏۱۷، ۲۵۱)

۱۴/ صادقی «قول» را مطلق ‌می‌داند برای غیر معصوم؛ چون همواره در واژگون شدن و لغزیدن‌اند. وقتی هرگونه سخنان را بشنوند و سنجش کنند از لغزش آنان کاسته ‌می‌شود و نظرشان پخته. پس آیه خصوص منتقدان را در بر نمی‌گیرد تا هرگونه سخن را بشنوند و بدها و باطل‌ها را نقد کنند.

وی عقیده دارد که شنیدن هرگونه سخن بد و خوب بدون توان نقد و سنجش و قرار گرفتن در پرتگاه گمراهی، از دایره مفهومی آیه بیرون ‌می‌رود به دلیل پیروی کردن. پس آن که برترین سخن را پیروی نمی‌کند، نمی‌تواند برترین را بسنجد، وقتی نسنجید تقلید ‌می‌شود و بیرون از چهارچوب آیه. بلی اگر سخن خوب و بد را بفهمد و بسنجد، ولی عمل نکند، مشکل از هواهای نفسانی او است، نه از دایره دلالت آیه. (الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن و السنه، ‏۲۵، ۳۱۰ و ۳۱۲ و ۳۱۳)

نویسنده: سید محمدعلی موسوی – خبرگزاری دید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا