افغانستان؛ قلب تپنده ترانزیت منطقهای
خبرگزاری دید: تا زمانی که ناامنی و بیاعتمادی در منطقه حکمفرما باشد، هیچ پروژهای بهطور کامل به نتیجه نخواهد رسید. ما باید بیاموزیم که منافع ملی افغانستان در گرو آن است که کشورمان از صحنه رقابت قدرتها به صحنه همکاری و پیوند منطقهای تبدیل گردد.

در سالهای اخیر، تحولات جهانی و منطقهای، بهویژه پس از آغاز جنگ در اوکراین، مسیرهای تجارت و ترانزیت بین کشورها را دگرگون ساخته است. کشورهای آسیای مرکزی اکنون به دنبال کاهش وابستگی به مسیرهای شمالی و جستوجوی راههای جایگزین برای دسترسی به آبهای گرم اقیانوس هند هستند. در این میان، افغانستان بار دیگر در مرکز توجه قرار گرفته است.
سرزمین ما، با موقعیت ژئوپلیتیک بینظیرش، در نقطه اتصال سه حوزه مهم آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و خاورمیانه واقع شده است. این موقعیت، نهتنها ما را در مسیر تاریخ به چهارراه تمدنها تبدیل کرده، بلکه امروز نیز میتواند افغانستان را به پل ارتباطی تجارت و همکاری اقتصادی میان شمال و جنوب آسیا بدل کند.
از زمان روی کار آمدن حکومت سرپرست طالبان، تلاشهای متعددی برای فعالسازی پروژههای زیربنایی و ترانزیتی آغاز شده است؛ از جمله:
راهآهن خواف ـ هرات که پیوند میان افغانستان و ایران را تقویت میکند،
خط مزارشریف ـ هرات که شمال و غرب کشور را به هم متصل میسازد،
و پروژه منطقهای دالان لاجورد که از طریق ترکمنستان، آذربایجان و ترکیه، افغانستان را به اروپا پیوند میدهد.
فعال شدن این مسیرها میتواند افغانستان را از کشوری محصور در خشکی، به گرانیگاه اصلی ترانزیت منطقهای تبدیل کند؛ جایی که کالاها از آسیای مرکزی تا بنادر جنوبی از خاک ما عبور کرده و برای کشور ما منبع درآمد، اشتغال و ثبات اقتصادی فراهم میآورد.
اما تحقق این هدف بزرگ، نیازمند ثبات سیاسی، مدیریت سالم و همکاری صادقانه با همسایگان است. تا زمانی که ناامنی و بیاعتمادی در منطقه حکمفرما باشد، هیچ پروژهای بهطور کامل به نتیجه نخواهد رسید. ما باید بیاموزیم که منافع ملی افغانستان در گرو آن است که کشورمان از صحنه رقابت قدرتها به صحنه همکاری و پیوند منطقهای تبدیل گردد.
افغانستان در قلب آسیا قرار دارد؛ این یک موقعیت جغرافیایی ساده نیست، بلکه یک فرصت تاریخی است. اگر این قلب تپنده با عقلانیت و تدبیر عمل کند، میتواند نیروی محرکه صلح و شکوفایی در سراسر منطقه باشد.
بیتردید، روزی خواهد رسید که نام «افغانستان» نه با جنگ، بلکه با ترانزیت، تجارت و اتصال ملتها شناخته شود. این هدف دستیافتنی است؛ بهشرط آن که خود ما، پیش از هرکس دیگر، به ظرفیت ژئوپلیتیک و توان ملی خویش باور داشته باشیم.
نویسنده: سید ایوب حسینی – خبرگزاری دید