خبرگزاری دید: زمانی که شماری از بنگلادشیها برای پیوستن به مجاهدین علیه شوروی به افغانستان رفتند. بازگشت آنان با ایدیولوژی جهاد و شبکههایی همراه بود که بعدها در دهه ۹۰ به شکلگیری گروههای تندرو چون حرکتالجهادالاسلامی بنگلادش (HuJI-B) انجامید. این گروه با الهام از طالبان و بنلادن، خواهان «حکومت اسلامی» در بنگلادش شد و شعار میداد: «همه ما طالبان میشویم، بنگلادش افغانستان خواهد شد.»

با سقوط کابل در آگست ۲۰۲۱، پیروزی طالبان در سراسر جهان اسلام پژواک یافت. در بنگلادش، بسیاری جوانان در مدارس دینی و خوابگاههای دانشگاهی تصاویر طالبان را منتشر کردند و آنان را مسلمانان راستینی دانستند که ابرقدرتی را شکست دادهاند. در بنگلادش با جمعیت ۹۱ درصد مسلمان، این احساسات بر زمینهای تاریخی و پیچیده بنا شدهاست.
ریشه همدلی با طالبان به دهه ۱۹۸۰ بازمیگردد؛ زمانی که شماری از بنگلادشیها برای پیوستن به مجاهدین علیه شوروی به افغانستان رفتند. بازگشت آنان با ایدیولوژی جهاد و شبکههایی همراه بود که بعدها در دهه ۹۰ به شکلگیری گروههای تندرو چون حرکتالجهادالاسلامی بنگلادش (HuJI-B) انجامید. این گروه با الهام از طالبان و بنلادن، خواهان «حکومت اسلامی» در بنگلادش شد و شعار میداد: «همه ما طالبان میشویم، بنگلادش افغانستان خواهد شد.»
اگرچه گروههایی مانند HuJI-B چهره خشن این جریاناند، اما تأثیر فکری آن در نهادهای آموزشی نیز دیده میشود. طی دو دهه گذشته، ثبتنام در مدارس دینی (عالیه و قوامی) رشد چشمگیری داشته است؛ در سال ۲۰۲۲ بیش از چهار میلیون دانشآموز در مدارس عالیه تحصیل کردند و در مدارس قوامی نیز حدود ۱۰۰ هزار نفر به جمعیت سهساله اخیر افزوده شد. این گسترش لزوماً نشانه افراطیگری نیست، بلکه بازتاب افزایش نفوذ اجتماعی هویت دینی است.
اما طالبان برای بسیاری از بنگلادشیها نماد ترس نیز هست. محدودیتهای شدید طالبان علیه زنان و فرهنگ، هشداری است از آنچه ممکن است در بنگلادش رخ دهد. پس از خیزش جولای ۲۰۲۴ که به سقوط دولت ۱۵ساله شیخ حسینه انجامید، خلأ قدرتی پدید آمد که جریانهای اسلامگرا از آن بهره گرفتند. احزاب و گروههایی چون جماعت اسلامی (که پس از سالها دوباره مجاز شد)، حفاظتالاسلام، جنبش اسلامی بنگلادش و خلافت مجلس با اعتماد بهنفس بیشتری وارد صحنه شدند.
در سپتامبر همان سال، هیاتی از رهبران اسلامگرا بهدعوت طالبان به کابل سفر کرد؛ نشانهای از ارتباطات در حال گسترش. این گروهها اکنون در چارچوب «کمیسیون اجماع ملی» برای تغییر نظام انتخاباتی به نمایندگی تناسبی (PR) تلاش میکنند؛ مدلی که میتواند قدرت آنان را در پارلمان آینده تضمین کند و نظام سکولار بنگلادش را بهسمت دینیشدن سوق دهد.
این روند نگرانی فعالان حقوق زنان و گروههای مدنی را برانگیخته است. بنگلادش که در شاخص جهانی شکاف جنسیتی ۲۰۲۵ در رتبه نخست جنوب آسیا قرار دارد، بیم دارد دستاوردهایش در خطر افتد. از دید نیروهای امنیتی نیز بازگشت تصاویر طالبان به فضای مجازی میتواند نسل جدیدی از جوانان خشمگین را تحریک کند. تهدید نه در پیوند سازمانی، بلکه در «روایت» است: اگر طالبان توانست آمریکا را شکست دهد، چرا ما نتوانیم دولت فاسد خود را شکست دهیم؟
در سطح بینالمللی، هرگونه تصور از رادیکالشدن میتواند به روابط اقتصادی و سرمایهگذاریهای خارجی آسیب برساند. هرچند طالبان در حال مذاکره با قدرتهایی چون هند و چیناند، مسیر مشابهی برای بنگلادش – با اقتصادی وابسته به بازار جهانی – خطرناک خواهد بود.
با این همه، خیزش جولای ۲۰۲۴ اساساً اسلامی نبود. آن جنبش دانشجویی برای عدالت و پاسخگویی بود و زایش حزب شهروند ملی را در پی داشت. بسیاری از شهرنشینان و طبقه متوسط همچنان از هویت فرهنگی و هنری خود دفاع میکنند و طالبان را نه الگو، بلکه هشدار میدانند.
در نهایت، محبوبیت طالبان در بنگلادش بازتابی از خود بنگلادش است: خشم از فساد، جستوجوی هویت و سرخوردگی از نخبگان سکولار. برای اسلامگرایان، طالبان نماد پیروزی ایمان است؛ برای دیگران، سایه ترس. امروز، طالبان در بنگلادش هم نشانه غرور است و هم هشدار از آیندهای مبهم.
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: ثقلین رضوی
منبع: انترپرتر – The Interpreter