خبرگزاری دید: راهبرد امنیت ملی جدید دولت ترامپ پس از ماهها تأخیر منتشر شد؛ سندی ۳۳ صفحهای که بار دیگر «دکترین مونرو» را در قالبی بازتعریفشده احیا میکند و بر اولویتگذاری آمریکا در نیمکره غربی، بازآرایی حضور نظامی در جهان و مهار نفوذ قدرتهای خارجی تأکید دارد. این راهبرد، همزمان با تمرکز شدید واشنگتن بر کارائیب و فشار بر ونزویلا، تصویری روشن از جهتگیری ژئوپلیتیکی کاخ سفید ارائه میدهد.

راهبرد امنیت ملی دولت ترامپ که پس از هشت ماه تأخیر منتشر شده، نشان میدهد واشنگتن بهطور جدی در پی بازگرداندن محور تمرکز خود به نیمکره غربی و اعمال سلطهای بدون قید و شرط بر کل قاره آمریکا است. در این سند، دکترین مونرو بهصورت رسمی بازتعریف و اعلام شده؛ دکترینی که مبنای تاریخی آن جلوگیری از نفوذ قدرتهای فرامنطقهای در نیمکره غربی بود، اما اکنون با رویکردی تهاجمیتر و جامعتر تفسیر شده است.
بر اساس این راهبرد، ایالات متحده قصد دارد تمامی کشورهای قاره آمریکا ـ از کانادا تا چیلی ـ را در چارچوب نظمی قرار دهد که در آن، هیچ تعامل تجاری یا همکاری نظامی با قدرتهای خارجی بدون رضایت واشنگتن امکانپذیر نباشد. در متن سند آمده است: «ما رقبای خارجی را از هرگونه استقرار نیرو، تولید قابلیت تهدیدآمیز یا تصاحب داراییهای حیاتی در نیمکره خود محروم خواهیم کرد.» در ادامه تأکید شده که حضور نظامی آمریکا باید بازتنظیم و از مناطقی که «اهمیت نسبی آنها کاهش یافته» کاسته شود.
این چرخش راهبردی با تحلیلهای پیشین درباره تمایل واشنگتن به کاهش پراکندگی نظامی جهانی همخوانی دارد. شمار پایگاههای نظامی آمریکا که پیش از فروپاشی شوروی حدود ۲۵۰ پایگاه بود، در آغاز هزاره سوم به نزدیک ۹۰۰ پایگاه رسید؛ شبکهای عظیم که بودجه و توان عملیاتی آمریکا را بهشدت مصرف کرده و در سالهای اخیر به حدود ۸۰۰ پایگاه کاهش یافته است.
راهبرد جدید همچنین به بازنگری نگاه واشنگتن به چین میپردازد و ادعا میکند ترامپ «پس از سه دهه خطای راهبردی نخبگان آمریکا» نگرش ایالات متحده نسبت به چین را اصلاح کرده است. در این سند، چین به «یارانههای دولتی غارتگرانه، سرقت مالکیت معنوی و نفوذ فرهنگی» متهم شده و منطقه ایندوپاسیفیک «میدان نبرد ژئوپلیتیکی کلیدی قرن آینده» خوانده میشود. آمریکا در این بخش بر ساخت ارتشی تأکید دارد که بتواند «هرگونه تجاوز در زنجیره جزایر اول» را دفع کند.
با وجود گستردگی محتوای سند، پرسش اصلی این است که آیا دولت ترامپ خواهد توانست این اصول مکتوب را عملیاتی کند و این راهبرد چه پیامدهایی برای مناطق حساس از جمله غرب آسیا، اروپا و آفریقا خواهد داشت. بررسی دقیقتر مفاد سند و زیرساختهای فکری آن نشان میدهد که واشنگتن در تلاش است بار دیگر چارچوبی سلسلهمراتبی برای نظم جهانی تعریف کند؛ نظمی که در آن منافع آمریکا و تهدیدات مستقیم علیه آن معیار اصلی توجه به سایر کشورها تلقی میشود.