مشارکت پاکستان در غزه؛ فرصت دیپلماتیک یا ریسک بیثباتی داخلی؟
خبرگزاری دید: تهدیدات داخلی شامل جنگ فرسایشی با شبهنظامیان اسلامگرا، تنشهای مرزی و فشار جریانهای ضدآمریکا و ضداسرائیل است که ظرفیت گردهمایی و اعتراضهای خیابانی بالایی دارند. مشارکت ارتش در مأموریت غزه، حتی اگر صرفاً نظارتی و بازسازی باشد، میتواند خشم عمومی و احزاب منتقد آمریکا و اسرائیل را شعلهور کند و مشروعیت ارتش را در سطح داخلی تحت فشار قرار دهد.

بر اساس گزارش اخیر رویترز، فشار واشنگتن بر پاکستان برای مشارکت در «نیروی تثبیت غزه» موضوعی است که توجه رسانهها و تحلیلگران منطقهای را جلب کرده است . ارتش پاکستان و بهویژه فیلد مارشال عاصم منیر با یکی از حساسترین آزمونهای راهبردی دهههای اخیر روبهرو هستند؛ مأموریتی که شامل نظارت بر بازسازی غزه و خلع سلاح گروه حماس است و از نظر دیپلماتیک میتواند موقعیت پاکستان را در منطقه تقویت کند، اما همزمان با مخاطرات داخلی گستردهای همراه است.
پاکستان بهعنوان تنها کشور مسلمان دارای سلاح هستهای، ارتشی با تجربه جنگهای متعارف و نامتقارن دارد و از نظر آمریکا شریک مهمی برای مأموریتهای منطقهای محسوب میشود. عاصم منیر طی ماههای اخیر با سفرهای مکرر به واشنگتن و ارتباط مستقیم با رئیسجمهور آمریکا تلاش کرده اعتماد کاخ سفید را جلب کند و نقش اسلامآباد در معادلات منطقهای را ارتقا دهد. اما قدرت نظامی و حمایت آمریکا تنها بخشی از معادله است؛ زیرا پاکستان در داخل با تهدیدات امنیتی و سیاسی متعددی روبهروست که هر تصمیم خارجی را پیچیده میکند.
تهدیدات داخلی شامل جنگ فرسایشی با شبهنظامیان اسلامگرا، تنشهای مرزی و فشار جریانهای ضدآمریکا و ضداسرائیل است که ظرفیت گردهمایی و اعتراضهای خیابانی بالایی دارند. مشارکت ارتش در مأموریت غزه، حتی اگر صرفاً نظارتی و بازسازی باشد، میتواند خشم عمومی و احزاب منتقد آمریکا و اسرائیل را شعلهور کند و مشروعیت ارتش را در سطح داخلی تحت فشار قرار دهد. این چالش نشان میدهد که تصمیمگیری عاصم منیر تنها یک مأموریت دیپلماتیک نیست، بلکه آزمونی برای مهارت مدیریت فشار داخلی و ثبات سیاسی است.
اختیارات قانونی تازه رئیس ارتش پاکستان، شامل ریاست بر نیروهای دفاعی، نیروی هوایی و دریایی و مصونیت مادامالعمر، او را در موقعیتی بیسابقه قرار داده است. این قدرت قانونی، آزادی عمل او را افزایش میدهد و امکان تصمیمگیری مستقل را فراهم میکند، اما ریسکهایی نیز ایجاد میکند؛ هر حرکت اشتباه میتواند موجی از نارضایتی داخلی و حتی بحران سیاسی ایجاد کند. اصلاحات اخیر نشان میدهد که اسلامآباد نه تنها به قدرت ارتش تکیه میکند، بلکه عملاً اختیار راهبردی تصمیمات حساس را به یک فرد سپرده است.
از منظر منطقهای، مأموریت غزه پیچیده و حساس است. طرح ۲۰ بندی واشنگتن شامل نظارت بر بازسازی اقتصادی، امنیتی و خلع سلاح حماس است؛ موضوعی که بسیاری از کشورهای مسلمان نسبت به آن محتاط اند. پاکستان، با تاریخچه تنش با هند، بحران افغانستان و درگیریهای داخلی، باید میان ایفای نقش بینالمللی و حفظ ثبات داخلی توازن برقرار کند. فشار واشنگتن، حتی با روابط شخصی عاصم منیر با رئیسجمهور آمریکا، نمیتواند ریسکهای داخلی را از بین ببرد.
همچنین، پاکستان درگیر رقابتهای سیاسی داخلی نیز هست. جریانهای اسلامگرا و احزاب مخالف، از جمله گروههای هوادار عمران خان، میتوانند هر تصمیم ارتش در غزه را به فرصتی برای اعتراضهای خیابانی و افزایش فشار بر دولت و ارتش تبدیل کنند. به عبارت دیگر، آزمون غزه نه تنها یک مأموریت بینالمللی، بلکه آزمونی برای سنجش توان ارتش در مدیریت فشار اجتماعی و سیاسی است.
در نهایت، مشارکت پاکستان در مأموریت غزه ترکیبی از فرصت و ریسک است. از یک سو، میتواند نقش اسلامآباد را در سیاست منطقهای تقویت کند و روابط راهبردی با واشنگتن را ارتقا دهد؛ از سوی دیگر، واکنش داخلی و فشار احزاب و گروههای اسلامی میتواند ثبات داخلی را تهدید کند. تصمیم منیر، بنابراین، نه تنها یک انتخاب دیپلماتیک بلکه یک آزمون حیاتی برای حفظ مشروعیت ارتش، ثبات سیاسی و توازن میان سیاست خارجی و داخلی پاکستان است.
واحد بینالملل – خبرگزاری دید