خبرگزاری دید: در پاکستان، جوانانِ مناطق قبیلهای و حاشیهنشین بسیار آسیبپذیرند؛ بهدلیل نظامهای آموزشی ضعیف، نبود فرصتهای شغلی و طرد اجتماعی. گروههای افراطی از این شرایط با ارائه مشوقهای مالی، وعده جایگاه اجتماعی و روایتهای ایدیولوژیک سوءاستفاده میکنند.

در ماههای اخیر، مجموعهای از حملات تروریستی و طرحهای خنثیشده در سراسر غرب، نگرانیها درباره تهدید درحال ظهور گروه داعش و شاخههای وابسته به آن را دوباره شعلهور کردهاست. از تیراندازی مرگبار در واشنگتن گرفته تا خشونتهای اخیر در استرالیا و بازداشتها و طرحهای ناکام متعدد در سراسر اروپا، تحقیقات امنیتی به مظنونانی اشاره دارند که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم با شبکههای مرتبط با داعش در ارتباط بودهاند.
الگویی قابلتوجه در چندین مورد از این پروندهها پدیدار شدهاست: شمار قابلتوجهی از مظنونان، اهل افغانستان ، پاکستان و بنگلادش بودهاند یا با شبکههایی پیوند داشتهاند که ریشه در این مناطق دارند. با این حال، تحلیلگران امنیتی هشدار میدهند که این روند نباید بهاشتباه بهعنوان شواهدی از علتهای فرهنگی، قومی یا دینی تعبیر شود. به گفته آنان، این الگو بازتابدهنده پویاییهای عمیقتر ساختاری، عملیاتی و جیوپولیتیکی است که تهدید امروز را شکل میدهد.
به گفته اسامه احمد، تحلیلگر امنیتی مستقر در اسلامآباد، افراطگرایی در جنوب آسیا باید از منظر شکستهای اجتماعی–اقتصادی و حکومتداری فهمیده شود، نه از زاویه توضیحات مبتنی بر هویت.
احمد میگوید: «افراطگرایی در جنوب آسیا بیشتر توسط عوامل ساختاری مانند فقر، توسعهنیافتگی و دسترسی محدود به آموزش در کشورهایی از جمله هند، پاکستان، افغانستان و بنگلادش شکل میگیرد.»
او افزود که در پاکستان، برخی مناطق بهطور خاص در معرض آسیب هستند:
«در پاکستان، جوانانِ مناطق قبیلهای و حاشیهنشین بسیار آسیبپذیرند؛ بهدلیل نظامهای آموزشی ضعیف، نبود فرصتهای شغلی و طرد اجتماعی. گروههای افراطی از این شرایط با ارائه مشوقهای مالی، وعده جایگاه اجتماعی و روایتهای ایدیولوژیک سوءاستفاده میکنند.»
احمد تأکید میکند که تحلیلگران باید از نتیجهگیریهای سادهانگارانه پرهیز کنند و نباید تصور شود که افراطگرایی ناشی از یک منطقه، زبان یا دین خاص است، زیرا اینها بهخودیِخود محرک نیستند. او گفت: «فقر، ناکامیهای حکمرانی و شرایط فردی اهمیت بیشتری دارند و تعمیمهای کلی خطر سادهسازی بیش از حد واقعیتهای پیچیده را به همراه دارد.»
از نظر دانیله گاروفالو، کارشناس مقابله با تروریزم و گروههای افراطی، تغییر جمعیتی مشاهدهشده در طرحهای اخیر مرتبط با داعش، بیشتر ناشی از ظهور «داعش-خراسان» (ISKP) است.
گاروفالو میگوید: «محرک اصلی امروز داعش خراسان ISKP است—پایگاهی افغان–پاکستانی با توان صادرات عملیات به خارج.»
او توضیح میدهد که بسیاری از حملات و طرحهایی که پیشتر بهطور کلی به داعش نسبت داده میشدند، اکنون قابل ردیابی به ردپای عملیاتی داعش ISKP هستند.
او گفت: «در سالهای اخیر، بسیاری از طرحهای خارجی که در اروپا و فراتر از آن به “گروه دولت اسلامی(داعش)” نسبت داده شدهاند، به ولایت خراسان داعش مرتبط بودهاند؛ شاخهای که بین افغانستان و پاکستان فعالیت میکند و بهطور فعال در آسیای مرکزی و شبهقاره هند نیز سربازگیری میکند. این امر ناگزیر “ترکیب جمعیتی” افراد رادیکالشده و عملیاتی را به سمت افغانها، پاکستانیها، تاجیکها، ازبیکها و شبکههای مرتبط، از جمله بنگلادش، سوق میدهد.»
گاروفالو تأکید میکند که موفقیت داعش ISKP در این منطقه ریشه در شرایط محلی دیرپا دارد.
او گفت: «دلیلی وجود دارد که داعش در آنجا به جذب نیرو میپردازد—پناهگاههای اجتماعی و لوجستیکی، نارضایتیهای شدید ناشی از جنگ، سرکوب، زندان و انتقامهای محلی، و رقابتهای مسلحانهای که به انشعابها و شکلگیری “بازار واقعی جذب نیرو” منجر میشود.»
هر دو کارشناس تأکید دارند که حضور مظنونانی با پیشینه جنوب آسیایی در طرحهای تروریستی غرب نباید با رادیکالشدن بیشتر در جوامع مهاجر یکسان انگاشته شود.
گاروفالو گفت: «نهادهای امنیتی غربی اغلب این واقعیت را نادیده میگیرند که فعالیتهای تروریستی بیشتر بهصورت آنلاین برنامهریزی میشوند. با تمرکز عمده بر نشانههای آفلاین، آنها هسته اصلی مشکل را از دست میدهند و در رهگیری طرحهای تروریستی پیش از وقوع حمله دچار مشکل میشوند.»
گاروفالو پیشگیری را مسالهای مرتبط با ایجاد «اصطکاک» میداند، نه ریشهکنسازی کامل.
تحلیلگران بر این باورند که فقر، سرکوب و حکومتداری ضعیف در افغانستان، پاکستان، بنگلادش و فراتر از آن—و نه زبان، قومیت یا دین—سوخت اصلی خط سربازگیری داعش خراسان ISKP به شبکههای حملات تروریستی در غرب را فراهم میکند.
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: جورجیا والنته
منبع: مدیا لاین – The Medialine