آنچه افغانستان را به سوریه بدل خواهد کرد
بسیاری از مردم و همچنان تحلیلگران سیاسی هرازگاهی از تشابه وضعیت افغانستان و سوریه حرف میزنند. در اين مقاله كوشش كرده ايم تا واكاويى داشته باشيم از وضعيتى كه سوريه را به جنگ كشاند و تشابه آن با وضعيت كنونى افغانستان.
در نوزده جولای سال روان نشستی در کاخ سفید در باره وضعیت افغانستان و اینکه باید نیروهای جدید به افغانستان فرستاد یا جنگ را به شرکتهای خصوصی امنیتی واگذار کرد، برگذار شد. در این جلسه بسیاری از سناتوران امریکایی معتقد بودند که اگر به افغانستان توجه نشود وضعیت این کشور ده برابر از وضعیت سوریه بدتر خواهد شد.
در این مقاله کوشش کردهایم تا واکاویی داشته باشیم از وضعیتی که سوریه را به جنگ کشاند و تشابه آن با وضعیت کنونی افغانستان.
در نخست نیمنگاهی خواهیم داشت به آنچه ناگهان مردم سوریه را مقابل دولت این کشور قرار داد:
همهچیز از یک دیوارنگاری در شهر درعا سوریه شروع شد که در آن چند نوجوان شعارهایی را که در بهار عربی مرسوم بود، بر دیوار نگاشتند. پولیس به سرعت این جوانان را دستگیر کرد و با مراجعت خانواده آنها، پولیس حاضر به آزادی این جوانان نشد و آنها را در حبس نگهداشت. در پی این اقدام پولیس، صدها نفر در پی اعتراض به مقامات امنیتی به خیابانها ریختند و دامنه تظاهرات گسترده شد. در پی گسترده شدن تظاهرات در سال ۲۰۱۱ در شهرهای حمص و حما که به شدت توسط دولت سرکوب شد، عدهای از سربازان که از تیراندازی به مردم خودداری کرده بودند به مردم پیوستند و چنین شد که ایدهی مبارزه مدنی کمکم جای خودش را به مبارزه مسلحانه برعلیه دولت داد. با بیشتر شدن تظاهرات و مبارزههای مسلحانه برعلیه دولت، دولت نیز قهارتر عمل کرده و عملا ارتش را در مقابل مردم قرار داد. در چنین زمانی بود که پای امریکا و متحدان آن کشور به عنوان دفاع از حقوق بشر به سوریه کشیده شد. گروههای مختلفی از طرفداران و مخالفان حکومت اسد روی کار آمدند که جنگ سوریه را بسیار پیچیده کرده و این جنگ را از سطح جنگ داخلی به سطح جنگ فرامنطقهای کشاند.
دلایل اصلی که سوریه را وارد جنگ داخلی و سپس فرامنطقهای کرد:
ـ خشونت دستگاه اطلاعاتی در برابر مخالفان
دستگاه اطلاعاتی دولت سوریه رفتار بسیار خشنی در برابر مخالفان خود نشان میداد و در اغلب مواقع با خشونت بسیار شدیدی با مخالفان دولت اسد برخورد میکرد. مخالفان یا به شدت سرکوب میشدند و یا دستگیر شده و روانه زندانها میشدند.
تشابه این برخورد نیروهای اطلاعاتی را میتوان در ۱۲ جوزا سال روان در مقابل جنبش رستاخیز تغییر دید که در آن پولیس گارنیزیون کابل به روی مردم آتش گشود؛ که در پی آن ۵ نفر کشته شده و بیش از ۲۰ نفر زخمی شدند، همچنین پولیس عدهای را نیز بازداشت کرد که با پا درمیانی مردم و متنفذین دوباره آزاد شدند.
ـ تبعیض اجتماعی
یکی از دلایل جنگ داخلی سوریه نابرابریهای اقتصادی و رشد حاشیهنشینی بود که در پی برنامه اصلاح نظام اقتصادی سوریه توسط بشار اسد به وجود آمد و در آن لایه متوسط در شهرهای بزرگ مرفه شدند. بسیار از جوانان سوری به چشماندازهای تازهتری دست پیدا کردند و عدهای خواهان اصلاحات سیاسی شدند و همزمان با این تحولات فاصله میان فقیر و غنی بیشتر شد. خشکسالی سالهای اخیر در سوریه بسیاری از روستائیان را به شهرها کشانیده و دچار حاشیهنشین شدن کرده بود، دلیل دیگری در دو دستهگی جامعه شده و تنش را بالا برد.
تبعیض اجتماعی شاید از معروفترین اصطلاحها در جامعه افغانستان باشد، چنانکه جنبش بزرگی به نام جنبش روشنایی براساس همین تبعیض و در انزوا قرار داشتند نقاط مرکزی کشور و عدم توسعه متوازن در این شهرها دست به اعتراضهای گسترده زد.
ـ فساد اقتصادی
فساد اقتصادی در تمام ادارات ریشه دوانده بود. مردم سوریه مجبور بودند برای یافتن کار، مجوز ساختن خانه یا دیگر موارد به ادارات و روسا رشوه بدهند. مردم سوریه از تمام امکانات برخوردار بودند، اما تنها کسانی دسترسی به این امکانات داشتند که دارای واسطه بودند.
در این مورد فکر نمیکنم نیازی به توضیح داشته باشیم زیرا کشور ما افغانستان طبق آمار سازمان شفافیت بینالملل در سال ۲۰۱۱ در ربته دوم کشورهای فاسد جهان قرار گرفت. بیشتر افغانستانیها با این پدیده شوم به خوبی آشنایی دارند.
ـ تبعیضهای مذهبی
تبعیضهای مذهبی از دیگر علل جنگهای داخلی در سوریه بود. علویها که در سوریه از اقلیتهای مذهبیاند، مهمترین مناسب دولتی را در اختیار داشتند. این مناسبها به رقابتها و چشم و همچشمیهایی دامن زده بود و نارضایتی از حکومت و خانواده اسد را افزایش داده بود.
در افغانستان اما میتوان این پدیده را به گونهی دیگری مشاهده کرد. پدیدهای به نام طالب که برای فعلا بزرگترین مخالف مسلح دولت محسوب میشود، پیروان مذهب تشیع را کافر و رافضی میداند و ما شاهد قتلعامهای خونین پیروان این مذهب توسط طالبان در دوره حکومتشان و بخصوص در سال ۱۳۷۷ در مزارشریف بودهایم. این گروه تاکنون نیز از این ایدئولوژی و باور پیروی میکند.
ـ به وجود آمدن گروههای مختلف مسلح
نیروهای دفاع ملی (قوات الدفاع الوطنی)، جیش الفتح، ارتش آزاد سوریه، حشدالشعبی، پیشمرگهای کُرد و داعش از گروههای مختلفی بودند که چه موافق و مخالف دولت سوریه، روی کار آمدند و جنگ را پیچیدهتر کردند.
در افغانستان نیز گروههای درگیر هر روزه رو به افزایش است از جمله وجود گروه طالبان، به وجود آمدن گروه داعش، چریکهای مسلح حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، نگرانیها از وجود و فعالیتهای گروه حرکت اسلامی ازبکستان در مرزهای شمالی افغانستان. و به وجود آمدن ائتلاف شمال که تشکیل شده از سه حزب بزرگ در افغانستان است و یکی از سران اصلی این ائتلاف یعنی عطامحمد نور دو روز پیش در مصاحبه خود با واشنگتنپست گفته است:« ما ممکن مجبور شویم کنترل ساختمانهای اداری و میدانهای هوایی را در دست بگیریم تا دولت را از این طریق تحت فشار قرار داده وفلج کنیم.»
ـ دخالت کشورهای بیگانه در جنگ سوریه
دخالت کشورهایی چون امریکا، کشورهای اروپایی، عربستان، قطر و ترکیه برعلیه دولت سوریه، و ایران، روسیه، چین، لبنان و عراق به عنوان طرفداران بشار اسد و دولت وی؛ باعث شد جنگ سوریه ابعاد پیچیدهتری پیدا کرده و تبدیل به یک جنگ فرامنطقهای شود.
در افغانستان نیز خطر درگیرشدن کشورهای بیشتر رو به افزایش است، در چند سال گذشته تنها وجود امریکا و اتحادیه اروپا و همچنین مداخلههای پاکستان مطرح بود، اما در سال ۲۰۱۷ خبرهایی نیز از حمایت ایران از طالبان در رسانهها درز کرده، همچنین گفته میشود روسیه نیز با طالبان وارد مذاکره شده است با کشیده شدن پای روسیه به افغانستان مسلماً چین و هند نیز منافع خودشان را با روسیه همسو دیده و پای این کشورها نیز به افغانستان باز خواهد شد.
به میزانی که کشورهای بیشتری دخیل جنگ افغانستان شوند، به همان میزان جنگ پیچیدهتر شده و ابعاد گوناگونی پیدا میکند. جنگ داخلی به سرعت چهره بدل کرده و تبدیل به یک جنگ فرامنطقهای میشود.
سران حکومت وحدت ملی و سران احزاب سیاسی و گروههای درگیر باید از تجربه کشورهای منطقه استفاده کنند و نگذارند مواردی که باعث شد جنگهای خونینی در منطقه راه اندازی شود بار دیگر در افغانستان اتفاق بیفتد. با بیتوجهی و تشدید هرکدام از عللی که کشورهای منطقه را به جنگ داخلی کشاند ما نیز خود را به جنگ و درگیریهای بیشتر نزدیک میکنیم.
مهدی سرباز- خبرگزاری دید