آخرین اخبارآزادی بیاناسلایدشوافغانستانتحلیلحقوق بشرحکومتسیاست

از فروپاشی اجتماعی تا سقوط جمهوریت

خبرگزاری دید: در بعد اجتماعی نیز عواملی همانند تبعیض در استخدام، فساد اخلاقی، سیاسی شدن مسئله هویت‌های قومی، عدم انسجام اجتماعی و فرار مغزها به تضعیف نظام جمهوری کمک کرد همچنین مجموعه ای از عوامل سیاسی، نظامی-امنیتی، اقتصادی و اجتماعی در فروپاشی نظام جمهوری نقش داشتند.

از فروپاشی اجتماعی تا سقوط جمهوریت

فروپاشی نظام جمهوری در افغانستان برای بسیاری شوک آور و غیرقابل پیشبینی بود. رهبران وقت افغانستان به رغم در اختیار داشتن تجهیزات کافی حتی یک ماه نیز در برابر حمله طالبان دوام نیاوردند و به خارج از این کشور فرار کردند. این مسئله موجب بروز بحث‌هایی میان تحلیلگران درباره عوامل فروپاشی نظام جمهوری شد؟ به نظر می‌رسد مجموعه ای از عوامل سیاسی، نظامی-امنیتی، اقتصادی و اجتماعی در فروپاشی نظام جمهوری نقش داشتند. بررسی‌ها نشان میدهد که در بعد سیاسی عواملی همچون عدم مشروعیت دولت، فقدان ایدئولوژی مشروعیت بخش، شکاف دولت- ملت، بحران هویت ملی، فساد سیاسی و نبود دیپلماسی و در بعد اقتصادی عواملی همچون فساد اداری، کاهش سرمایه گذاری خارجی، فرار سرمایه و فقر و بیکاری موجب فروپاشی نظام جمهوری شد.

در بعد اجتماعی نیز عواملی همانند تبعیض در استخدام، فساد اخلاقی، سیاسی شدن مسئله هویت‌های قومی، عدم انسجام اجتماعی و فرار مغزها به تضعیف نظام جمهوری کمک کرد. همچنین در بعد نظامی-امنیتی، ضعف رهبری نیروهای نظامی و امنیتی، فقدان شایسته سالاری در تشکیلات نظامی و امنیتی، فقدان راهبرد در جنگ با طالبان، سیاسی شدن نیروهای نظامی و امنیتی زمینه های فروپاشی نظام جمهوری در افغانستان را فراهم کرد.

علاوه بر این، فقدان یک برنامه جامع برای توسعه پایدار نیز به تشدید مشکلات موجود کمک کرد. عدم توجه به نیازهای اساسی مردم و عدم سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های کلیدی مانند آموزش و بهداشت، باعث شد که مردم از دولت فاصله بگیرند. همچنین، ناامنی و بی‌ثباتی ناشی از جنگ‌های داخلی و تهدیدات خارجی، بر روحیه عمومی تأثیر منفی گذاشت.

در کنار عوامل ذکر شده، سیاست منطقه ای ایالات متحده در افغانستان و اعتماد رهبران سیاسی و وابستگی فرماندهان نظامی به این کشور نقش مهمی در فروپاشی جمهوریت افغانستان ایفا کردند. در همین رابطه به نکاتی در ادامه اشاره می‌شود:

۱-   وابستگی به کمک‌های خارجی: حکومت جمهوری به شدت به کمک‌های مالی و نظامی ایالات متحده وابسته بود. این وابستگی باعث شد که دولت نتواند به طور مستقل عمل کند و در مواجهه با بحران‌ها و چالش‌ها، به جای اتکا به منابع داخلی، به کمک‌های خارجی تکیه کند.

۲-  عدم ایجاد نهادهای پایدار: ایالات متحده به رغم سرمایه‌گذاری‌های کلان، اراده ایجاد نهادهای دولتی و نظامی پایدار و مؤثری در افغانستان را نداشت. این موضوع باعث شد که ارتش افغانستان در برابر تهدیدات طالبان و دیگر گروه‌ها ضعیف باشد و نتواند به‌خوبی از کشور دفاع کند.

۳- اعتماد به راهبردهای آمریکایی: سران جمهوریت افغانستان به شدت به راهبردهای ایالات متحده اعتماد داشتند و بسیاری از تصمیمات کلیدی را بر اساس مشاوره‌ها و خواسته‌های آمریکایی‌ها اتخاذ کردند. این اعتماد باعث شد که آن‌ها از واقعیت‌های موجود غافل شوند و نتوانند استراتژی‌های مؤثری برای مقابله با طالبان تدوین کنند.

۴-  توطئه‌ها و سیاست‌های دوگانه: تحلیل‌گران بر این باورند که سیاست‌های ایالات متحده در افغانستان دارای تناقضاتی بود که به تضعیف دولت افغانستان انجامید. به عنوان مثال، حمایت از گروه‌های مختلف در جنگ علیه طالبان، به تقویت مخالفان دولت انجامید و باعث تضعیف مشروعیت حکومت شد.

۵- خروج ناگهانی نیروهای آمریکایی: خروج سریع و ناگهانی و غیرمسولانه نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۲۱، بدون برنامه‌ریزی مناسب، باعث ایجاد خلاء قدرت شد و ارتش و حکومت افغانستان را در وضعیت بحرانی قرار داد. این خروج، اعتماد مردم به توانایی دولت را کاهش داد و زمینه‌ساز تسلط طالبان بر کشور شد.

۶- عدم توجه به نیازهای محلی: سیاست‌های ایالات متحده اغلب بر اساس منافع استراتژیک خود طراحی شده بودند و نیازها و خواسته‌های واقعی مردم افغانستان نادیده گرفته شدند. این موضوع باعث افزایش نارضایتی عمومی و فاصله گرفتن مردم از حکومت شد.

در نهایت، مجموعه عوامل فوق، به یک بحران عمیق منجر شد که نه تنها ساختار سیاسی را تضعیف کرد، بلکه به یک فروپاشی اجتماعی نیز انجامید. مردم احساس کردند که دولت قادر به تأمین امنیت و رفاه آنان نیست و این احساس به نارضایتی و شورش‌های اجتماعی دامن زد. بنابراین، می‌توان گفت که فروپاشی جمهوریت افغانستان نتیجه‌ای از مجموعه‌ای از ناکامی‌ها و چالش‌های چندگانه بود که در نهایت به سقوط نظام جمهوری منجر شد.

خبرگزاری دید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا