اشتباهات و فرصتهای از دسترفته برای صلح در افغانستان
انتصاب خلیلزاد آغاز روندی با طا-لبان بود که کریستین برگ هارپویکن استاد پژوهشی در موسسه تحقیقات صلح اسلو آن را باعث «پریشانی قابل توجه» همسایگان افغانستان دانست. به گفته وی، «تقریبا همه آنها [همسایگان] واقعاً خواهان خروج ایالات متحده بودند، اما بعداً همه آنها نگران عواقب خروج ایالات متحده شدند».
ناکامی ایالات متحده، دولتهای پی در پی افغانستان و طا-لبان در استفاده از فرصتها، افغانستان را به «خانه اول» بازگردانده است.
ایالات متحده، دولتهای متوالی افغانستان و طا-لبان در چند دهه گذشته چندین فرصت را برای دستیابی به صلح از دست دادند. امروز، تحت حکومت طا-لبان که از سوی هیچ کشور به رسمیت شناخته نمیشود، افغانستان با دو بحران اقتصادی و بشردوستانه مواجه است در حالی که دستاوردهای جانبی به دست آمده در زمینه حقوق زنان کاملاً از بین رفته است.
معصوم استانکزی مذاکره کننده ارشد پیشین صلح برای دولت افغانستان و رییس اداره امنیت ملی افغانستان معتقد است که سه اشتباه تاریخی در روند چندین دهه صلح صورت گرفته است. نخست، حذف طا-لبان از کنفرانس بن در سال ۲۰۰۱ که منجر به توافق روی حکومت پسا-طا-لبان شد، «اشتباه استراتژیک»ی بود که منجر به هدر دادن «فرصت ویژه» برای صلح شد. دوم، پاکستان با حمایت از طا-لبان نقش خرابکار را در روند صلح ایفا کرد. سوم، حمله ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳ توجه را از افغانستان در لحظه حساس منحرف کرد.
استیو جی بروکینگ مشاور ویژه سابق یوناما در امور صلح و آشتی که تعامل سازمان ملل با طا-لبان را رهبری میکرد، به نقل از اخضر ابراهیمی رییس سابق یوناما، خارج کردن طا-لبان را از کنفرانس بن به عنوان «گناه اصلی» توصیف کرد.
حبیبه سرابی عضو سابق تیم مذاکره کننده دولت افغانستان به رهبری استانکزی و معاون سابق شورای عالی صلح افغانستان، نهادی که در سال ۲۰۱۰ برای مذاکره با طا-لبان تأسیس شد، به نقص دیگری در این روند اشاره کرد. او میگوید که وقتی روند صلح آغاز شد، شرکت کنندگان به دنبال «راهحل سریع» بودند و در نتیجه، حوزههای انتخابیه مهم به ویژه زنان نادیده گرفته شدند.
استانکزی، بروکینگ و سرابی در میزگردی به میزبانی موسسه صلح ایالات متحده به تاریخ ۲۵ اکتوبر شرکت کردند.
فرصتهای از دسترفته
به دنبال تهاجم به رهبری ایالات متحده که رژیم طا-لبان را در سال ۲۰۰۱ سرنگون کرد، استانکزی میگوید که افغانستان به آزمایشگاهی برای آزمایش صلحسازی، طرحهای توسعه و اصلاحات در بخش امنیتی تبدیل شد. اما، او همچنین میگوید که قطع ارتباط بین این تلاشها به معنای تداوم بیثباتی است.
در سال ۲۰۱۳، زمانی که طا-لبان پس از ماهها مذاکرات دیپلماتیک دفتر خود را در دوحه پایتخت قطر افتتاح کردند، فرصتی برای صلح ایجاد شد. بروکینگ میگوید داشتن یک آدرس رسمی که مردم بتوانند با رهبری گروه در ارتباط باشند ایده خوبی بود. با این حال، این فرصت از دست رفت، زیرا گشایش دفتر طا-لبان شرایط خاصی از یادداشت تفاهم را که با میانجیگری قطر امضا شده بود نقض کرد. طا-لبان دفتر را در پی مخالفتهای ایالات متحده و حامد کرزی رییس جمهور وقت افغانستان در مورد استفاده از پرچم سفید و تابلویی که روی آن نوشته شده بود «امارت اسلامی افغانستان» – اقداماتی که در یادداشت تفاهم صراحتاً ممنوع شده بود، بستند.
تا سال ۲۰۱۸، روند صلح شتاب بیشتری گرفته بود. سپس، دونالد ترامپ رییس جمهور ایالات متحده زلمی خلیلزاد را نماینده ویژه برای آشتی افغانستان منصوب کرد و او را مأمور کرد تا با طا-لبان معامله کند.
ایالات متحده در دوحه با طا-لبان وارد مذاکره مستقیم شد. طا-لبان از مذاکره با دولت اشرف غنی رییس جمهور وقت افغانستان که ماننده دولت کرزی دست نشانده غرب میدانست، خودداری کردند. استانکزی میگوید این واقعیت که دولت غنی از مذاکرات کنار گذاشته شد – همانطور که طا-لبان از کنفرانس بن در سال ۲۰۰۱ کنار گذاشته شدند – دولت غنی را مشروعیتزدایی کرد.
انتصاب خلیلزاد آغاز روندی با طا-لبان بود که کریستین برگ هارپویکن استاد پژوهشی در موسسه تحقیقات صلح اسلو آن را باعث «پریشانی قابل توجه» همسایگان افغانستان دانست. به گفته وی، «تقریبا همه آنها [همسایگان] واقعاً خواهان خروج ایالات متحده بودند، اما بعداً همه آنها نگران عواقب خروج ایالات متحده شدند».
استانکزی گفت: «اولویت ایالات متحده خروج نیروهایش از افغانستان بود در حالی که برای افغانها اولویت این بود که این خروج به شیوهای مسئولانه انجام شود و منجر به صلح شود».
بروکینگ گفت که پس از امضای توافقنامه دوحه با طا-لبان از سوی ایالات متحده در سال ۲۰۲۰، تیم مذاکره کننده افغانستان «با یک دست بسته به پشت» و پس از آن زمانی که جو بایدن رییس جمهور ایالات متحده تصمیم خود را برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان اعلام کرد، «پاهای تیم مذاکره کننده را قطع کرد».
بروکینگ گفت: «پس از آن، شکست اجتنابناپذیر بود. تا اگست ۲۰۲۱، طا-لبان کابل را تسخیر کردند و غنی از کشور گریخت. بروکینگ گفت که کرزی و غنی به طور مساوی مقصر فرصتهای از دست رفته برای صلح هستند. او گفت که آنها ابتکارات مختلفی را برای صلح، احتمالاً به خاطر منافع خود، زیر پا گذاشتند».
زنان در روند صلح نادیده گرفته شدند
سرابی که به عنوان والی ولایت بامیان، اولین والی زن در یک ولایت افغانستان بود، با توصیف زنان بهعنوان صلحسازان قوی، گفت که آنها در روند صلح «فراموش شده» و «نادیده گرفته شدهاند». صلحسازی که مردم در سطح محلی با جامعه انجام میدهند بسیار مهم است. سرابی توضیح داد که صلح اجتماعی.
سرابی گفت زمانی که مذاکرات صلح آغاز شد، برخی سازمانها ابتکار عمل را برای ایجاد «مکانیزم فراگیر برای صلح» با هدف ایجاد پلی بین جامعه مدنی، گروههای زنان و بزرگان جامعه و تیم مذاکرات صلح به دست گرفتند. با این حال، او گفت: «طا-لبان آماده شنیدن صدای مردم و صدای زنان نبودند».
سرابی خاطرنشان کرد: «در توافق دوحه حتی یک کلمه هم درباره زنان وجود ندارد.» او گفت: «اعلان سریع روند صلح به همه چیز آسیب زد» وی افزود: «صلح نمیتواند ظرف یک ماه یا چند ماه به دست آید».
سرابی و استانکزی گفتند که یک مشکل بزرگ عدم اجماع بین ایالات متحده، رهبران افغانستان و جامعه مدنی افغانستان در مورد تعریف از صلح است. به عنوان مثال، سرابی توضیح داد در حالی که بحثهای زیادی در مورد کاهش خشونت وجود داشت، در عدم مکانیزمی برای کاهش خشونت، این بحثها به نتیجه نرسید. استانکزی گفت که دولتهای ایالات متحده و افغانستان بر روند صلح تمرکز کردهاند، اما نه بر دولت نهایی.
مدیریت تخریبکنندگان
به گفته استانکزی، ثبات افغانستان تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله فساد دولتی، افراطگرایی و این واقعیت است که این کشور در میانه رقابت قدرتهای جهانی و منطقهای گیر افتاده است.
هارپویکن با اشاره به رقابت طولانیمدت بین هند و پاکستان گفت: «برای درک دخالت پاکستان در افغانستان، قطعاً باید رابطه پاکستان با هند را درک کنیم».
استانکزی نقش زیانباری را که «تخریبکنندگان» – به ویژه پاکستان – در روند صلح ایفا کردند، توصیف کرد و خاطرنشان کرد که نه دولت ایالات متحده و نه دولت افغانستان این چالش را به درستی مدیریت نکردند.
بروکینگ گفت: «پاکستان یک طرف مشکل بوده است» در حالی که سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده و دولتهای متوالی به خوبی از حمایت پاکستان از طا-لبان آگاه بودند، هیچوقت در مورد آن کاری انجام نشد.
اسکات وردن مدیر برنامههای افغانستان و آسیای مرکزی در انستیتوت صلح امریکا که بحث را تعدیل میکرد، گفت: «ایالات متحده اغلب دیدگاهی نزدیکبینانه نسبت به درگیریها دارد. ما خود را در مرکز مشکل قرار دادیم و سپس در این مورد روی افغانستان متمرکز شدیم» و بعداٌ «دریافتیم که پاکستان نقش محوری در حمایت از طا-لبان و تأثیرگذاری بر رویدادهای میدانی در افغانستان دارد».
بروکینگ به یاد میآورد که در بن، ایالات متحده به جهان گفت: «شما یا با ما هستید یا علیه ما.» او گفت که پاکستان با اکراه در کنار ایالات متحده قرار گرفت، اما پس از آن حمله به عراق «حواس پرتی گستردهای» ایجاد نمود که پاکستان از آن برای مسلح کردن مجدد طا-لبان استفاده کرد.
هارپویکن گفت: در سال ۲۰۱۰، با تأسیس دفتر نماینده ویژه در واشنگتن، «سیاست آن روز به افغانستان-پاکستان تبدیل شد». او افزود که اشتیاق برای «پیگیری تعامل واقعی منطقهای» وجود داشت، اما این هدف به سرعت کنار گذاشته شد زیرا «استراتیژی این منطقه عمدتاً به جلوگیری از تضعیف پروژه در افغانستان توسط پاکستان تبدیل شد».
همسایگان افغانستان اهداف خود را دنبال میکردند که عمدتاً با تهدیدات امنیتی همراه بود. در نتیجه، هارپویکن گفت، به رغم این واقعیت که آنها میتوانستند «چشماندازهای اقتصادی و اجتماعی بسیار جذابی» را دنبال کنند، تهدید فوری برای این کشورها «وجودی» بود، و این همان چیزی بود که روابط آنها را با افغانستان شکل داد.
هارپویکن گفت که ایالات متحده به صورت مداوم کنسرت منطقهای را در حمایت از صلح افغانستان دنبال نمیکند. در مورد همسایگان افغانستان، او پرسید: «چرا آنها پتانسیل [همسایگان] را در یک افغانستان صلحآمیز نمی دیدند؟» او گفت که پاسخ به آن بسیار ساده است و افزود: «موانع رسیدن به آن هدف، به همان اندازه که جذاب بود، به نظر آنها غیرقابل عبور بود. بنابراین، به حداقل رساندن خطر کار عاقلانهای خواهد بود
».بازگشت به «خانه اول»
وردن به تغییر موقعیت جهانی ایالات متحده در سال ۲۰۰۱ اشاره کرد، زمانی که یک بازیگر تکقطبی با اهرم اقتصادی و سیاسی بیشتر از امروز بود. وردن گفت، پس از خروج نظامی امریکا از افغانستان در ماه اگست سال ۲۰۲۱، ایالات متحده «به طور فزایندهای برای مقابله با خطرات ناشی از افغانستان به منطقه متکی شده است، و خود افغانها برای ایجاد منبع ثبات بیشتر به منطقه متکی است».
با این حال، ممکن است کارهای زیادی باشد که قدرتهای منطقهای تنها انجام دهند. هارپویکن گفت در حالی که پاکستان در توانایی طا-لبان برای بازگشت به قدرت «کاملاً ابزاری» بوده است، اما اکنون دریافته است که طالبان «از دستورات اطاعت نمیکنند» و «از بسیاری جهات ما به نقطه اول بازگشتهایم».
برخلاف دهه ۱۹۹۰ که حکومت طا-لبان توسط پاکستان، امارات متحده عربی و عربستان سعودی به رسمیت شناخته شد، امروز هیچ کشور طا-لبان را به رسمیت نمیشناسد. با این وجود، هارپویکن گفت که بسیاری از همسایگان افغانستان روابط کاری خود را با طا-لبان توسعه داده اند. او گفت: «ما شاهد یک انطباق تدریجی هستیم،» و افزود: «جغرافیا مهم است و اگر همسایه همسایه باشید، میخواهید خطرات را به حداقل برسانید».
در نهایت، هارپویکن گفت: «سطحی از تعامل مداوم با طا-لبان ضروری خواهد بود، با درک کامل این امر که شاهد اصلاحات چشمگیر نه در کوتاهمدت و نه در بلندمدت در داخل طا-لبان نخواهیم بود».