انگیزهی پکن در روابط با طا-لبان چیست؟
مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: کار جمعی برای رسیدن به اهداف مشترک کمترین سناریو است. در این سناریو، چین به طور کامل افغانستان را در هر دو پروژه دهلیز اقتصادی CPEC و کمربند و جاده BRI ادغام میکند. پکن سرمایهگذاریهای مهم و پرهزینهای را برای توسعه زیرساختهای نظامی و غیرنظامی کابل انجام میدهد. در ازای آن، به پکن حقوق گستردهای برای اکتشاف منابع طبیعی، انجام عملیات برای افزایش امنیت و اخذ مجوزهای تجاری معمول اعطا میشود.
از زمان روی کار آمدن حکومت طا-لبان در کابل، دیپلماتهای چین تقریباً هر هفته با همتایان افغانستان خود ملاقات میکنند. تحلیلگران شرق و غرب در تلاش برای توضیح دیدارهای فرستادگان هستند؛ آنها بیشتر به نوعی “همکاری” در حال ظهور اشاره میکنند. با این حال، این اصطلاح کمی توضیح میطلبد.
همکاری، کنش یا فرآیند کار با هم برای یک هدف است. اگرچه اینکه آیا حزب کمونیست چین و طا-لبان دارای یک هدف هستند، به شدت مشکوک است. حتی اگر در سطحی انتزاعی، هر دو تمایل دارند قدرت خود را اثبات کنند، اما مشخص نیست که هر کدام چه قدرتی را به نمایش خواهد گذاشت. بنابراین، تعامل، متمرکز بر کاهش خطر در بحبوحه خلاء امنیتی بالقوه، محتملترین هدف پکن در چنین مذاکراتی است.
به طور حتم فعالیتهای دیپلماتیک بین چین و افغانستان را در ماههای اخیر نمیتوان انکار کرد. بر اساس منابع موجود، پکن فعالترین نمایندگی را در کابل دارد. چین در سپتمبر ۲۰۲۳ سفیر خود را در افغانستان نصب کرد، در این کشور سرمایهگذاری و از نمایندگان حکومت طا-لبان در ابتکارات بینالمللی استقبال کرد.
یکی از راههای درک شرایط تعامل چین با افغانستان، جدا کردن اهداف داخلی پکن از طرح بینالمللی یا جئواستراتژیک آن است. در شرایط کنونی، پکن عوامل داخلی را اولویت اصلی خود میداند.
دیدگاه داخلی
رهبری حزب کمونیست بر نظم و امنیت تمرکز دارد و این در مورد افغانستان نیز صدق میکند، زیرا این دو کشور ۹۲ کیلومتر مرز مشترک دارند. از زمان شروع حکومت طا-لبان، بخش شمال شرقی این کشور که دهلیز واخان را در بر میگیرد – و با چین هم مرز است – به سرعت بیثبات شده است. منابع گزارش میدهند که گروههای تروریستی از افغانستان به عنوان یک بستر استفاده میکنند. چین از سرریز احتمالی تروریزم و فعالیتهای جداییطلبانه هراس دارد.
بنابراین، تعامل پکن با کابل بر حفظ نظم و امنیت متمرکز است. این را نباید نشانه همکاری یا دوستی با طا-لبان دانست. برای چین بسیار مهم است که در کابل حکومتی باشد که بتواند کل افغانستان، به ویژه مرز مشترک آنها را کنترل کند، و دولتی که مایل به مبارزه با گروههای تروریستی باشد. طبیعتاً چین نیز میخواهد از سرمایهگذاریها و شهروندان خود در افغانستان محافظت کند، اما این امر کمتر موجب نگرانی است.
چین فرض میکند که طا-لبان قوی – هر چند برای پکن ناپسند باشد – بهترین راه برای اطمینان از این است که گروههای افراطی و ضد چین، فضای بیشتر به دست نمیآورند. علاوه بر این، چین میخواهد یک طرف صحبت واحد داشته باشد که بتواند نظم را برقرار و در صورت لزوم و بروز مشکلات پاسخگو باشد.
دیدگاه بینالمللی
ناظران غربی بیش از همه استدلال کرده است که چین آماده سرمایهگذاری در افغانستان است. دلایل اصلی ذکر شده موقعیت استراتژیک این کشور و ثروت آن در منابع طبیعی از جمله لیتیوم، مس و عناصر کمیاب خاکی است. در حقیقت، برخی نمایندگان پکن درباره چنین فرصتهای سرمایهگذاری صحبت کردهاند. از سال ۲۰۲۳، دهها میلیون دالر سرمایهگذاری چین به افغانستان سرازیر شده است.
شکی نیست که چین میخواهد قدرت خود را بر آسیای مرکزی نشان دهد. نخست، منطقه اگر هسته اصلی نباشد، کلید ابتکار یک کمربند و جاده است. دوم، چین بهعنوان یک قدرت جهانی، باید چنین موضعی را نشان دهد، حتی اگر فقط به خاطر نسخهاش از دکترین مونرو باشد: یعنی آسیا را به آسیاییها بسپاریم. سوم، در سطح منطقهای، چین میخواهد قدرتهای رقیب را دور نگه دارد. در درجه اول هند و در درجه دوم روسیه که هر دو تا حدی بر افغانستان نفوذ دارند.
در ماه می ۲۰۲۳، پکن و اسلامآباد توافق کردند که دهلیز اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) را به افغانستان گسترش دهند. این دهلیز طرحی برای همکاری ملکی-نظامی با هدف تقویت ارتباط شرکت کنندگان ارایه میدهد.
مشکلات دیدگاه بینالمللی
با این حال، با در نظر گرفتن همه چیز، توضیح فعالیتهای چین در افغانستان از منظر قدرت بینالمللی دور از ذهن به نظر میرسد. در حالی که درست است دهلیز اقتصادی چین-پاکستان CPEC به افغانستان گسترش یافته است، اما پکن همچنین تصریح کرده که مبارزه با تروریزم تنها اولویت در سالهای اول همکاری دو طرف است.
علاوه بر این، بر بنیاد منابع آسیایی، در حالی که چین پتانسیل دهلیز اقتصادی چین-پاکستان را درک میکند، اما آن را یک تلاش خطرناک میداند. این دهلیز منبع بدهی گزاف دولتی پاکستان است و چین نمیداند که آیا میتواند بازده سرمایهگذاری خود را دریافت میکند یا خیر. شایان ذکر است که دهلیز اقتصادی چین-پاکستان CPEC خشم گروههای افراطی را به خود جلب میکند که میتواند به یک مشکل امنیتی برای چین تبدیل شود.
با توجه به مواد معدنی و خاکی کمیاب، چین در حال حاضر ذخایر این عناصر را در داخل خاک خود دارد. آنها به خوبی در زنجیره تامین چین ادغام شده اند، استخراج آنها ارزانتر است و تحت نظارت حاکمیت چین قرار دارد. هیچ یک از این عوامل در افغانستان صدق نمیکند. برعکس، حدود ۸۰ درصد از درآمد این کشور به طور سنتی از کمکهای خارجی بوده است. کابل آمادگی خوبی برای تجارت جهانی ندارد. طا-لبان از چین انتظار کمک دارند، اما نه لزوماً تجارت.
در سطح منطقهای، این یک واقعیت است که هند و روسیه از قدرت نرمی بر افغانستان برخوردارند. اما سیاستهای قاطعانه هند برای طا-لبان منبع شک و تردید است. چین برای مقابله با همسایه جنوبی خود نیازی به سرمایهگذاری بیش از حد ندارد. مسکو از هماهنگی موضوع افغانستان با پکن بسیار خوشحال است زیرا کرملین نیز آن را در درجه اول از دریچه امنیتی و ضد تروریزم میبیند.
انگیزه شی
فعالیتهای حزب کمونیست چین و دولت چین گسترش منافع شخصی رییس جمهور شی جین پینگ و جستجوی او برای میراث است. محور اصلی این تلاش، تضمین تداوم قدرت حزب در حفظ نظم و امنیت در چین بزرگ است. کسانی که در ردههای رهبری هستند نیز این هدف را به عنوان ابزاری برای کسب قدرت سیاسی، از جمله در تلاش برای نفع رییس جمهور شی و جانشینی احتمالی، در نظر دارند.
رهبری چین با گره زدن شخصیت عمومی خود به نظم و امنیت، بیشتر نگران عوامل داخلی است که در بالا توضیح داده شد تا پیشبینی قدرت بینالمللی در افغانستان.
علاوه بر این، با در نظر گرفتن وضعیت فعلی اقتصاد چین، از سال ۲۰۲۳ به این سو، رییس جمهور شی اهمیت کمربند و جاده BRI را کماهمیت جلوه داده است. به نظر میرسد او نمیخواهد میراثش تنها توسط جاده ابریشم مشخص شود. برای منافع شخصی او نظم و امنیت مهمتر است. به تبع آن، یک توافق امنیتی با افغانستان بر منافع اقتصادی برتری دارد.
رهبران چین از وضعیت سیاسی بیثبات پشت دروازههای خود و احتمال نفوذ تروریزم به جنوب غرب این کشور خوششان نمیآید. علاوه بر این، سرمایهگذاری در افغانستان یک قمار است. بنابراین، بعید است که چین با طا-لبان همکاری کند، حداقل تا زمانی که این گروه انحصار قابل اعتماد بر قدرت را در سراسر افغانستان ایجاد نکند. برای اعضای دفتر سیاسی و موسسات دولتی چین، تعامل با کابل بر پایه تحکیم امنیت میتواند بیشترین بازده را داشته باشد.
سناریوها
چگونه این تحلیل به سناریوهایی آینده نزدیک تبدیل میشود؟
محتملترین: تعامل – نه همکاری
محتملترین سناریو این است که چین به تعامل با طا-لبان ادامه دهد و از آنها بخواهد یک حکومت باثبات تشکیل دهند که تمام کشور را تحت کنترل داشته باشد، هر نوع گروه اویغور را سرکوب و در عین حال، مرز با چین را مسدود کند. در مقابل، پکن در نظر خواهد داشت تا مقداری کمک و خدمات جئواستراتژیک را به کابل ارایه دهد و اسماً تحت دهلیز اقتصادی CPEC تعهداتی را بپذیرد و در پروژههای معتبر اما بیاهمیت سرمایهگذاری کند.
ممکن، اما نامحتمل: بیزاری
این سناریو خیلی محتمل نیست، اما همچنان محتملتر از همکاری واقعی است. اگر دیده شود که پکن تعامل خود را با طا-لبان کاهش میدهد، شاید به دنبال جایگزین باشد.
این امر به احتمال زیاد شامل تلاش برای ایجاد یک حکومت جدید نیست، بلکه بیشتر شامل تعمیق انزوای جهانی افغانستان همراه با مهر و موم قطعی روابط این کشور با چین، نهادهای چین و منطقه است. این سناریو در صورتی تحقق خواهد یافت که طا-لبان نتوانند خود را بر این کشور تثبیت کنند و قدرت را در انحصار خود درآورند. همچنین اگر طا-لبان به عنوان دشمن چین یا تسهیل کننده عملیات هر گروهی که از سوی چین تروریستی تلقی شود، عمل کنند، این سناریو به واقعیت تبدیل خواهد شد.
کمترین احتمال: همکاری
کار جمعی برای رسیدن به اهداف مشترک کمترین سناریو است. در این سناریو، چین به طور کامل افغانستان را در هر دو پروژه دهلیز اقتصادی CPEC و کمربند و جاده BRI ادغام میکند. پکن سرمایهگذاریهای مهم و پرهزینهای را برای توسعه زیرساختهای نظامی و غیرنظامی کابل انجام میدهد. در ازای آن، به پکن حقوق گستردهای برای اکتشاف منابع طبیعی، انجام عملیات برای افزایش امنیت و اخذ مجوزهای تجاری معمول اعطا میشود.
نویسنده: هنریک اشنایدر
منبع: جیآیاس ریپورت – GIS Report