اوکراین، افغانستان دوم است؛ شکست خورده و ناامید
بهرغم کمکهای مالی قابل توجه امریکا به اوکراین، گزارشهایی مبنی بر فساد و سوءمدیریت منابع مالی وجود دارد. برخی استدلال کردهاند که ایالات متحده به اندازه کافی برای رسیدگی به این مسایل اقدام نکرده است و در عوض چشم خود را به خاطر حفظ منافع استراتژیکش در منطقه بسته است
تفکر در واشنگتن به این صورت است: غرب با جان «کم بها»ی اوکراینیها و مقداری دالر امریکایی میتواند به تهدید استراتژیک پوتین علیه ایالات متحده نقطه پایان بگذارد. هیچ امریکایی نمیمیرد. مثل عراق یا افغانستان ۲۰۰۱-۲۰۲۱ نیست. این پست مدرن است، چیزی جدید، جنگ تمیز قدرتهای بزرگ. به دست آوردن طلسم سیاست خارجی با هزینه کم. انگار باید زودتر به این موضوع فکر میکردیم.
خوب، ما این کار را انجام دادیم. در کوتاهمدت نتیجه نداد و این پیام را داد: به افغانستان جدید به سبک دهه ۱۹۸۰ خوش آمدید، جایی که ایالات متحده گاهی هم نقش امریکا و هم شوروی را بازی میکند.
در نگاه اول همه چیز بسیار آشنا به نظر میرسد. روسیه به یک کشور همسایه که کم و بیش مشغول امور خود است، حمله میکند. اهداف روسیه مشابه است: از یک سو، در برابر آنچه تجاوز غرب به خودش تلقی میکند در صدد گسترش مرزهای خود است و از سوی دیگر دستیابی به سلطه جهانی. موفقیتهای اولیه روسیه در میدان نبرد شکست میخورد و ایالات متحده فرصتی را میبیند تا روسها را با هزینه جانی دیگران تنبیه و مجازات کند. شعار روز این است: «ما تا آخرین افغان خواهیم جنگید.»
سیآیای از طریق پاکستان «متحد» شبحوار خود، افغانستان را غرق پول و سلاح میکند. ابزارها متفاوت، اما اثر یکسان است: به اندازه کافی قدرت آتش بدهید تا خرس را دست و پا گیر و محدود نگه دارد و خونش بریزد، اما نه آن قدر که کشته شود و خدای ناکرده جنگی که بسیار سودآور است، پایان یابد. روسهای زیادی میمیرند اما هیچ امریکایی کشته نمیشود. (خوب، شاید تعداد کمی کشته شوند، اما آنها ابزارهای استفاده شده و فراموششده سیاست خارجی، شبهنظامی و نیروهای ویژه سیآیای هستند. بنابر این، نیازی به شمارش آنها نیست.) یک امتیاز تاریخی عجیب و کنایی؛ هم در افغانستان دهه ۱۹۸۰ و هم در اوکراین، مقداری از پول سعودیها خرج شده است. سررشته را به دست آوردید؟
با کنار گذاشتن برخی اختلافات بزرگ که باعث موفقیتهای اولیه در افغانستان شد – مهمترین آنها خطوط طولانی تدارکاتی روسیه بود- بیایید به آنچه پس از آن روزهای اولیه پر سر و صدا اتفاق افتاد، نگاه کنیم.
در حالی که کشورهای عضو ناتو و سایرین تعداد اندک نیرو و مواد به افغانستان فرستادند، ایالات متحده تمام تلاش خود را کرد تا اوکراین را شبیه تیاتر ناتو جلوه دهد، حال آن که این طور نیست. بهرغم اینکه اوکراین عضو ناتو نبود، واشنگتن ظاهراً از آن اعلام پشتیبانی کرد تا ناتو را تقویت و حفظ کند. با این حال، برای این که آلمان را در حاشیه این جنگ نگه دارد، واشنگتن (بنا به ادعا) حملهای مخفی به زیرساختهای مهم ملکی آلمان انجام داد که پیامدهای منفی و پایداری برای اقتصاد آلمان به دنبال خواهد داشت.
این ادعا، علاوه بر رفتار آشکار ایالات متحده با کشورهای ناتو به عنوان انبارهای تدارکاتی مناسب و موارد دیگر، نشان میدهد که ناتو از اوکراین شکسته خورده جان سالم به در خواهد برد. همچنین جای تعجب است که اگر آینده اروپا در خطر است، چرا بیشترین نگرانی در واشنگتن ابراز میشود و نه در برلین، بروکسل یا پاریس.
مانند افغانستان، پرسشهایی وجود دارد مبنی بر این که اگر ما -امریکاییها- میتوانیم آنجا (اوکراین) را ترک کنیم، آیا قوانین کالین پاول مبنی بر این که «شما تخریب کردید، پس شما باید هزینهاش را بپردازید» تطبیق میشود یا خیر. اوکراین حتی قبل از حمله روسیه، تا حد زیادی به دلیل مداخله غرب در امور داخلیاش دچار وضعیت وخیم اقتصادی بود.
رییس جمهور زلنسکی کمدین و تهیهکننده تلویزیونی که در غرب به عنوان چیزی بین چرچیل و بونو به تصویر کشیده میشود، محبوبیت خود را از تصویر ضد نظام و وعدههایش برای مبارزه با فساد و بهبود اقتصاد و پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری اوکراین در سال ۲۰۱۹ به دست آورد. پیش از وی، انقلاب اوکراین رخ داد که به عنوان انقلاب یورومیدان نیز شناخته میشود؛ انقلابی که در اواخر سال ۲۰۱۳ با موجی از اعتراضات گسترده مدنی در واکنش به تصمیم ویکتور یانوکوویچ رییس جمهور وقت برای رد توافقنامه ارتباط با اتحادیه اروپا و در عوض دنبال کردن روابط نزدیکتر با روسیه آغاز شد.
حجم و شدت اعتراضات افزایش یافت و تظاهرات کنندگان میدان مرکزی «نزالهژنوستی» را در کییف اشغال کردند و خواستار استعفای یانوکوویچ و برگزاری انتخابات جدید شدند. در فبروری ۲۰۱۴، زمانی که نیروهای امنیتی یانوکوویچ معترضان را سرکوب کردند، وضعیت تشدید و منجر به درگیریهای خشونتآمیز شد که دهها کشته بر جای گذاشت. یانوکوویچ از کشور فرار کرد و دولت جدیدی در اوکراین تشکیل شد. این انقلاب باعث شعلهور شدن تنشها با روسیه شد که به تعقیب آن مسکو کریمه را ضمیمه و از جداییطلبان در شرق اوکراین پشتیبانی کرد.
هیچ یک از این مشکلات برطرف نمیشود حتی اگر ارتش روسیه به مرزهای قبل از تهاجم خود عقبنشینی کند. این تصور که در آنجا چیزی جز غصب زمین توسط پوتین نیرویافته وجود ندارد، سطحی و ناقص است.
به چه چیز توجه نشده؟ نگرانی در مورد سطح فساد در اوکراین و نقش امریکا در رسیدگی به آن.
بهرغم کمکهای مالی قابل توجه امریکا به اوکراین، گزارشهایی مبنی بر فساد و سوءمدیریت منابع مالی وجود دارد. برخی استدلال کردهاند که ایالات متحده به اندازه کافی برای رسیدگی به این مسایل اقدام نکرده است و در عوض چشم خود را به خاطر حفظ منافع استراتژیکش در منطقه بسته است. تاریخ امریکا در ریختن نامحدود اسلحه و پول به کشورهای در حال توسعه مفسد، تاریخ خوبی نیست – همانطور که در نسخه افغانستان ۱۹۸۰، یا از حمله بوش به بعد شاهد بودیم. فساد فقط میتواند بدتر شود.
یک ترس بزرگ تکثیر تسلیحات در افغانستان بود، سلاحهایی که از میدان جنگ خارج میشد و به دست افراد نادرست میرفت. چه صندوق گلوله تفنگ باشد و چه جدیدترین سیستمهای ضد هوایی. تعداد زیادی سلاح به اوکراین نیز سرازیر شده است. در قضیه افغانستان، ترس واقعی موشکهای استینگر بود که میتوانست هواپیماهای مدرن را سرنگون کند و به دست تروریستها برسد. از آن زمان تاکنون ایالات متحده این موشکها را در بازارهای تسلیحاتی جهان تعقیب کرده است.
در اوکراین(وضعیت) بدتر است. ابزارهای پیشرفته دفاع هوایی امریکا علیه داراییهای هوایی روسیه و ایران به کار گرفته میشود. این کشورها برای دادههای «مسافتسنج سختافزار انهدامکننده واقعی»، چه هزینهای میپردازند تا مهندسی معکوس و علیه آن برنامهریزی کنند؟ بدون شک آژانسهای اطلاعاتی روسیه، چین، ایران و سایر سازمانهای اطلاعاتی در اوکراین با چمدانهای پر از پول در تلاش هستند تا آنچه را که میتوانند خریداری کنند. این هم یکی دیگر از هزینههای جنگ است.
همچنین سخت است که پایان بازی را به عنوان مرگ پوتین ببینیم. این بدان معناست که استراتژی جنگ تا آخرین «افغان/اوکراینی» نیست، بلکه جنگیدن تا آخرین روس است. طرح شکستن آخرین موضع پوشالی و آخرین مرگ روس است که باعث سرنگونی پوتین شود. اما توسط چه کسی؟ معامله پوتین با یک دولت تحت رهبری ارتش روسیه، سود ناچیزی به نظر میرسد. ببینید، آخرین باری که روسیه دستخوش تغییر شدید حکومتی شد، چه اتفاقی افتاد – ما پوتین را حاصل کردیم. در افغانستان، دور دوم حاکمیت طا-لبان است.
تاریخ حاکی از آن است که ایالات متحده به طرق مختلف در اوکراین شکست خواهد خورد، به اضافه یک سوال سرگرمکننده در مورد «موفقیت»: چه کسی از پوتین پیروی خواهد کرد، و چرا فکر میکنیم آن شخص برای ایالات متحده خوشایندتر خواهد بود؟ چنانچه یک کارشناس گفته، مانند تماشای خطرکردن در بدمستی است.