تاثیر کانال قوش تپه روی آسیای مرکزی
با پیشرفت ساخت این کانال و آشکارتر شدن عواقب عدم یک چارچوب توسعهیافته تقسیم آب در آمودریا و اقداماتی که ترکمنستان و ازبیکستان در چند ماه آینده روی دست خواهند گرفت، اهمیت نسبی هر رژیم را روی این کانال و مقابله با پیامدهای منطقهای و داخلی آن برجسته خواهد کرد
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
اواخر ماه گذشته، یک هیئت ازبیکستان به کابل سفر کرد تا روابط با رژیم نوپای طا-لبان را تقویت کند. در میان پروژههای زیربنایی مختلف که بین دو طرف مورد بحث قرار گرفت، کانال در حال ساخت قوش تپه افغانستان در ولایت بلخ بود. با برنامهای برای انحراف ١٠ میلیارد متر مکعب آب از آمودریا در هر سال، این کانال استفاده از مقدار قابل توجهی آب را از حوضهای پیشنهاد میکند که هم اکنون توسط ایالتهای پایین دست ازبیکستان و ترکمنستان استفاده میشود. از آنجایی که بیش از ١٠٠ کیلومتر از کانال ٢٨٥ کیلومتری حفر شده، تأثیر بالقوه چنین پروژهای هر روز بیشتر محسوس میشود.
طا-لبان با اختصاص بیش از ٤ هزار کارگر و منابع متعدد برای این پروژه، بدون توجهی به پیامدهای آن بر دولتهای پایین دست، علاقمند تکمیل این کانال هستند. با توجه به اینکه سایر کشورهای منطقه تا چه اندازه به آمودریا متکی هستند، حفاظت از توافقنامههای توزیع آب موجود ضروری است. با این حال، اختلاف نظر واقعاً گزینه روی میز نیست. بدون تفاهم بین افغانستان و سایر کشورهای این حوزه، بحران دیپلماتیک حاصل از آن میتواند طا-لبان را منزوی و مشکلات امنیتی منطقهای را تشدید کند. شاید به همین دلیل است که هیئت ازبیکستان بسیار مشتاق تاکید بر توسعه این کانال با توجه به هنجارهای قانونی موجود است. با این وجود، این که تا چه حد میتواند پروژهای با چنین وسعت و بزرگی را در چارچوب قانون فعلی پیادهسازی کند، پیشنهاد مشکوک است.
بحران کمبود
انحراف آب از آمودریا به طور جدی ثبات ازبیکستان را تهدید میکند. با کنار گذاشتن تهدید به صنعت پنبه متکی به آب، که ازبیکستان منابع قابل توجهی را برای اتصال به بازارهای جهانی هزینه کرده است، خشک شدن دریای آرال خسارت سنگینی را بر آن وارد کرده است. این امر باعث شده است که شهروندان ازبیکستان به ویژه در منطقه قره قالپاکستان ناسالمتر شوند. قرار گرفتن در برابر جمعیت در معرض آلایندههای قابل توجه، رشد جمعیت را در این منطقه خودمختار کاهش داده و منجر به افزایش مرگ و میر نوزادان، سل و برونشیت شده است. کاهش جریان آب آمودریا نه تنها این مشکلات را تشدید میکند، بلکه منطقه قره قالپاکستان را تهدید میکند. انحراف آب در افغانستان فرصتهای بهداشتی و اقتصادی یک منطقه حاشیهای و پرچالش در ازبیکستان را کاهش میدهد.
مشخص نیست که تاشکند مایل به تحمل عواقب چنین فاجعهای باشد، با توجه به اینکه آنها مجبور بودند تغییرات قانون اساسی را در مورد وضعیت قره قالپاکستان که اعتراضات سال گذشته را برانگیخته بود، لغو کنند.
نگرانیهای ترکمنستان منعکس کننده نگرانیهای همسایه شمالیاش است. عشقآباد به عنوان کشوری که اکثریت قریب به اتفاق منابع آبی خود را از آمودریا میگیرد، نمیتواند در مورد اشتراک آب در این حوضه، زمین را به افغانها واگذار کند. همین سال گذشته، گرمای بیش از حد تابستان در پایتخت، آب لوله کشیها را خشک کرد. این کمبود نیز موقتی به نظر نمیرسد. گزارشهای منتشر شده از سوی دولت در سال جاری نشان میدهد که کانال قرهقوم، منبع اصلی آب ترکمنستان، با کمبود قابل توجهی آب مواجه است. بنابراین، برای ترکمنستان، تهدید بالقوه ناشی از کانال قوش تپه «مشکل نیست، بلکه یک فاجعه است».
راهحلهای بالقوهای برای این مشکل وجود دارد که ترکمنستان به آن متوسل میشود، مانند یک کارخانه آب شیرینکن پیشنهادی در دریای خزر، اما اینها بدون هزینه نیستند. علاوه بر تأثیرات زیستمحیطی که چنین کارخانهای میتواند داشته باشد، هر پروژهای از این دست به تخصص خارجی و زیرساختهای جدید نیاز دارد که تکمیل آن حداقل پنج سال طول میکشد. با توجه به سرعت ساخت کانال قوش تپه و بحرانی بودن کمبود آب فعلی ترکمنستان، اکنون زمان به نفع عشق آباد نمیگردد.
مشوقهای همکاری
بهرغم مخالفتهایی که کشورهای پایین دست ممکن با این کانال داشته باشند، همکاری با طا-لبان در این مورد مزایای قطعی دارد. ترکمنستان و ازبیکستان دهها سال است که تلاش میکنند دولتهای کابل را وادار کنند تا در مورد خط لوله پیشنهادی تاپی (ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند) همکاری کنند.
با توجه به اینکه ذینفعان منابع قابل توجهی را روی این پروژه هزینه کردهاند، اعلام اخیر طا-لبان مبنی بر ادامه ساختوساز در نهایت میتواند نتیجهای برای برخی سرمایهگذاریها داشته باشد. همه اینها در حالی رخ میدهد که هند، یکی از ذینفعان اصلی چنین خط لوله، علاقمندی خود را به تنوع بخشیدن به منابع هایدروکاربن ابراز میکند. بنابراین، اختلاف در مورد آب میتواند این پروژه را در شرایطی که پوتانسیل بالایی برای معرفی این منطقه به بازارهای جدید گاز طبیعی دارد، به خطر بیندازد.
بنابراین، چشمانداز همکاری در قوش تپه لزوماً جمع صفر نخواهد بود.
دولتهای منطقه همچنین مشتاق حفظ روابط نسبتاً نزدیک با طا-لبان در مورد مسایل ضد تروریزم بودهاند. به غیر از پوتانسیل اختلاف نظرهای آبی برای تشدید بحثهای ضد تروریزم، یک مورد خوب وجود دارد که کانال قوش تپه ممکن است به طور مستقیم بر این تلاشها تأثیر بگذارد. شمال افغانستان، جایی که این کانال در حال ساخت است; منطقهای که طا-لبان برای کنترول آن، چه از لحاظ تاریخی و چه اکنون، تلاش میکنند. داعش شاخه خراسان (ISKP) در چند ماه گذشته چندین حمله را در ولایت بلخ انجام داده است، از جمله ترور والی.
کانال قوش تپه در خلاء قرار ندارد؛ این حقایق از ایجاد آن خبر میدهد. زمینهای زراعتی جدیدی که این کانال میتواند تحت پوشش قرار دهد, زمینهای جدیدی را فراهم کند تا قبایل پشتون متحد با طا-لبان بتوانند در آن اسکان پیدا کنند و به تحکیم کنترول طا-لبان بر این منطقه کمک کند. هر گونه تلاش برای مسدود کردن ساخت این کانال توسط کشورهای آسیای مرکزی میتواند بیثباتی بیشتر را متحمل شود.
نتیجهگیری
موضوع کانال قوش تپه اساساً کشورهای آسیای مرکزی در حوضه آمودریا را بین بیثباتی منطقهای و بیثباتی داخلی قرار میدهد، زیرا آنها منافعی را که طا-لبان راضی و باثبات در شمال افغانستان ممکن برای این منطقه داشته باشد در مقابل هزینههایی که خودشان متحمل میشوند، ارزیابی میکنند. اگر منابع آبی آمودریا بیشتر محدود و کاهش یابد، جمعیت این کشورها ممکن عواقب آن را متحمل شود. اگرچه لفاظیهای فعلی ازبیکستان و کمبود آب در ترکمنستان ممکن به این نتیجه منجر شود که اولی برای ثبات داخلی ارزش قایل است در حالی که دومی برای هماهنگی منطقهای بها میدهد. سرعت پیشرفت این پروژه ممکن است به همان اندازه به این معنی باشد که تاشکند و عشق آباد وقت کافی نداشتند تا پاسخهای دیپلماتیک خود را به درستی تنظیم کنند.
با پیشرفت ساخت این کانال و آشکارتر شدن عواقب عدم یک چارچوب توسعهیافته تقسیم آب در آمودریا و اقداماتی که ترکمنستان و ازبیکستان در چند ماه آینده روی دست خواهند گرفت، اهمیت نسبی هر رژیم را روی این کانال و مقابله با پیامدهای منطقهای و داخلی آن برجسته خواهد کرد.