ترور ایمنالظواهری، بزرگترین بحران طا-لبان
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
با اتخاذ مواضع سختگیرانه ایالات متحده در قبال طا-لبان و عدم تمایل به بحث در مورد گسترش کمکها یا رفع توقیف وجوه بانکهای افغانستان، طا-لبان انگیزه چندانی برای فکر کردن در مورد موضع آشتیجویانهتر ندارند
حمله هواپیمای بدون سرنشین که منجر به کشته شدن ایمنالظواهری رهبر القاعده شد، طا-لبان را در یک بحران داخلی فرو برده است. این گروه با اقدام نظامی یکجانبه ایالات متحده تحقیر شده و ادعاهای بیوقفه شان مبنی بر ندادن فضا برای «تروریستها» دروغ ثابت شده است.
این دو هدف عمده و متناقض طا-لبان را به خطر میاندازد: حفظ مشروعیت صفوف این گروه که شامل جنگجویان مسلح سرسخت و ایدیولوگهای مذهبی میشود و تامین کمکهای مالی ضروری از جامعه بینالمللی که به دلیل روابط طا-لبان با تروریستها تمایلی به تمویل مالی آنها ندارد.
در ابتدا، طا-لبان احتمالاً با دفاع از حمله به الظواهری واکنش نشان میدهند و تأکید میکنند که تروریستها را پناه نمیدهند و مقاومت خود را برای رسیدگی به خواستههای دیرینه بینالمللی، از اجازه دادن به دختران به مکتب تا تشکیل دولت فراگیرتر، شدیدتر میکنند. آنها همچنین ممکن پیرامون مذاکرات حساس با واشنگتن در مورد تحویل منابع بشردوستانه و آزادسازی داراییهای بانک مرکزی افغانستان موضع سختتری اتخاذ کنند.
اما در درازمدت، قتل الظواهری میتواند شکافهای موجود در این گروه را تشدید کند. چنین انحراف داخلی میتواند فرصتهایی را برای ظهور جناحهایی فراهم کند که از دیدگاههای آشتیجویانهتر و عملیتر حمایت میکنند، اما همچنین میتواند منجر به ناکارآمدی و خطراتی شود که بر حکومتداری تأثیر بگذارد و پرسشهایی را درباره دوام کنترول سیاسی آینده طا-لبان مطرح کند.
نزدیک به یک سال است که طالبان اخراج نیروهای نظامی خارجی را جشن گرفته و تعهد کردهاند که هرگز اجازه بازگشت آنها را نخواهند داد. به همین دلیل است که حمله هواپیماهای بدون سرنشین برای رهبری طا-لبان و همچنین برای فرماندهان میدان نبرد و جنگجویان که نزدیک به ۲۰ سال با نیروهای امریکایی می جنگیدند، شرمآور بود. طا-لبان از زمان تسلط، روشن کردهاند که چقدر حفظ مشروعیت آن حوزهها را در اولویت قرار میدهند: آنها از مراسم تجلیل خانوادههای انتحاری میزبانی کردند و رژههای نظامی برگزار کردهاند که تسلیحات ایالات متحده را به نمایش میگذارد، حتی در حالی که با محدود کردن تحصیل دختران، سرکوب خبرنگاران و فعالان مدنی، افغانهای عادی را از خود دور میکنند. این گروه باید صفوف خود را راضی نگه دارد؛ نادیده گرفتن این حمله به این امر رسیدگی نخواهد کرد.
طا-لبان همچنین ممکن است با تهدیدهای جدید از سوی داعش- شاخه خراسان مواجه شوند، در صورتی که موضع سختی نسبت به ایالات متحده اتخاذ نکنند. داعش که رقیب طا-لبان و القاعده است، هم اکنون از کشته شدن الظواهری سود برده است، زیرا یکی از دشمنان ارشدش حذف شده است. اما همچنین میتواند با متهم کردن طا-لبان به عدم پیشبینی حمله یا حتی شریک بودن در آن، ابزار تبلیغاتی را به دست آورد.
حمله به الظواهری همچنین خطر بیگانه شدن سایر متحدان تندرو طا-لبان حاضر در افغانستان، از طا-لبان پاکستانی گرفته تا لشکر طیبه را در پی دارد. این خطر نیز افزایش خواهد یافت که گروههای تندرو تروریستی اسلحههای خود را به سمت طا-لبان بچرخانند.
علاوه بر این، در آینده نزدیک، واشنگتن تمایلی به تعامل با طا-لبان نخواهد داشت. واشنگتن از این امر خشمگین است که الظواهری در مرکز کابل زندگی میکرد و معتقد است که برخی رهبران طا-لبان از حضور او آگاه بودهاند. با اتخاذ مواضع سختگیرانه ایالات متحده در قبال طا-لبان و عدم تمایل به بحث در مورد گسترش کمکها یا رفع توقیف وجوه بانکهای افغانستان، طا-لبان انگیزه چندانی برای فکر کردن در مورد موضع آشتیجویانهتر ندارند. روابط ایالات متحده و طا-لبان که قبل از حمله الظواهری ناخوشایند و ناآرام بود، کاملاً سمی میشود.
اما روابط در داخل طا-لبان نیز ممکن سمی شود. اختلافات داخلی این گروه به خوبی آشکار شده است: بین صفوف و نمایندگان غیرنظامی که مدتهاست در دفتر سیاسی طا-لبان در دوحه مستقر هستند، اختلافاتی وجود دارد؛ بین ملاهای مبتنی بر ایدیولوژی و رهبران عملیتر که از تعامل بیشتر بینالمللی حمایت میکنند و بین جناح شبکه حقانی و مقامات طا-لبان از قندهار، زادگاه این گروه.
بنا بر گزارشها، شخصی نزدیک به سراج الدین حقانی وزیر داخله طا-لبان، مالک خانهای است که الظواهری را پناه داده است.
بسیاری رهبران طا-لبان احتمالاً از پناه گرفتن الظواهری در کابل خوشحال نیستند. دیگران احتمالاً خشمگین هستند که حضور او این گروه را در معرض تحقیر عمیق و بحران مشروعیت داخلی بالقوه قرار داده است. و دیگران احتمالاً میترسند که کسانی در صفوف این گروه مکان الظواهری را به سازمان سیآیای لو داده است. بر اساس گزارشها، خود الظواهری یک بار به اسامه بن لادن، بنیانگذار القاعده، گفت که او به رهبران طا-لبان اعتماد ندارد و آنها به او اعتماد ندارند.
حمله موشکی طا-لبان را تحقیر کرد. آنها همچنین با خشم این گروه و صفوف خود روبرو هستند. آنها اکنون در تأمین حمایت بینالمللی برای رسیدگی به بحرانهای انسانی و اقتصادی خشمگین هستند که عمدتاً ناشی از تحریمهایی است که مانع سرازیر شدن پول به کشور میشود. بنابر این، با مشکلات بیشتری مواجه خواهند شد. این وضعیت بازی به این معنا است که آن دسته از گروههایی که از مواضع عملگرایانهتر و سازشجویانهتر حمایت میکنند، ممکن فرصتی برای بازی قدرت داشته باشند. با این حال، ایدیولوگها و تندروها تسلیم نخواهند شد. آنها برخی مناصب بلندی در رهبری دارند و از ایدئولوژیهایی استقبال میکنند که هویت بنیادی طا-لبان را منعکس میکند.
در گذشته، رهبری عالی طا-لبان با موفقیت شورشهای داخلی را اغلب با زور سرکوب میکرد. ممکن است این بار هم این اتفاق بیفتد. اما این زمانی بود که این گروه فقط یک خیزش مسلحانه بود، استرس بسیار کمتر، بدون مسئولیتهای سنگین حکومتداری و رسیدگی به چالشهای سیاسی عظیم، بدون رقیب تحریکشده مانند داعش و بدون یک رویداد خارجی که بتواند چنین شوک داخلی را ایجاد کند. اختلافات سازمانی گذشته حواسپرتیهای اتفاقی بود. امروز، این موضوعات میتواند به خطرات بالقوه تبدیل شود. اگر این تنشهای داخلی همهگیر شوند، حکومت و کنترول سیاسی میتواند با تهدیداتی مواجه شود و فرصتهایی را برای گروههای مخالف مسلح جدید فراهم کند. این امر به معنای خطر دوباره خشونت و جنگ داخلی است. در افراطیترین سناریو، موشکی که الظواهری را تکه پاره کرد، میتواند طا-لبان را نیز تکه پارچه کند.
در حال حاضر، به نظر میرسد که طالبان وقت میخرند که چگونه ادامه دهند: آنها از تایید کشته شدن الظواهری خودداری کردند و در وعده قول تحقیق دادند. در آینده نزدیک، طا-لبان احتمالاً اظهارات سختی خواهند داشت، حمله را محکوم میکنند و سیاستهای مشابهی را که تحریمهای بینالمللی را برانگیخته و مانع از ورود کمکهای مالی ضروری از خارج به این کشور شده است، مضاعف خواهند کرد.
اما در نهایت، طا-لبان ممکن با یک نقطه عطف مواجه شوند، زیرا آنها با تحقیر، صفوف خشمگین، ستم بینالمللی بیشتر و تشدید اختلافات داخلی دست و پنجه نرم میکنند – که همه اینها بر مسئولیتهای حاکمیتی غالب شده میافزاید. طا-لبان در طول نزدیک به ۳۰ سال زندگی خود هرگز چنین بحران جدی را تجربه نکردهاند.