تمجید از یک شجاعت و طرح یک پرسش!
محمد سرور دانش، معاون دوم ریاست جمهوری کشور در پیامی که در مراسم معرفی یما یاری، سرپرست وزارت فواید عامه روز گذشته، ارایه داشت، تا جایی که به یاد دارم این برای نخستین بار است که یک مقام ارشد حکومتی به این صراحت در ناتوانی و ضعف در مدیریت کشور، بخصوص تامین امنیت شهروندان، شجاعانه اعتراف مینماید.
آقای دانش در پیامش آورده است: امروز ما از جانب حکومت میپذیریم که در عرصه امنیتی با چالشها و مشکلات زیادی مواجه هستیم و از اینکه گاهی دهها زن و مرد متدین و شریف ما قربانی تروریستها میشوند و ما نمیتوانیم امنیت شهروندان عزیز خود را تامین کنیم، واقعا از مردم شریف خود معذرت و پوزش میخواهیم اما همگی باید ناگزیریهای دولت را درک کنیم و بدانیم که ما در مقابل یک جنگ تحمیلی تمامعیار قرار داریم اما با همه چالشهای موجود، یک ذره هم در مقابل نیات پلید دشمن کوتاه نخواهیم آمد و…
از آنجایی که بیان آن ناگزیریها برای معاون دوم رییسجمهور بنا به دلایلی ممکن نباشد، بخشی از آن ناگزیریها یادآوری میگردد:
۱- هرچند آقای دانش در پیامش کلمه “ما” را به کار برده است، اما پرواضح که این پیامش و عذرخواهی از مردم از موضع خاص معاونت دوم رییسجمهور میباشد نه مقام ریاست جمهوری. بنابراین کاش جناب رییسجمهور نیز این شجاعت را به خرج دهد و به ناتوانیها و توهم متفکر دوم جهان بودن اعتراف نماید تا حداقل نهیب وجدانش آرام گیرد( البته اگر چنین چیزی تاهنوز در کام سیرناپذیر قدرت و سیاست محو نشده باشد.)
۲- معاون رییسجمهور مسئله ناگزیریها را در مسیر حکومتداری مطرح ساختند. بدون شک، اداره کشور و جامعه با ناگزیریهایی در سطوح مختلف و حتا در پیشرفتهترین کشورها و جوامع همراه میباشد؛ اما باید مشخص کرد که این ناگزیریها چیست؟ مرز این ناگزیریها تا کجاست؟ باید روشن گردد که چه ناگزیری مهمی وجود دارد که باید به قیمت جان مردم و عدم تامین امنیت کشور تمام شود؟
در اینجا در ارتباط با موضوع باید تصریح نمود، جناب رییسجمهور که از ضعف و ناتوانی جسمی و فکری و روانی شدید در رنج هستند، چه مجبوریت دارند که حتما در چوکی زمامدار کابل تکیه زنند؟ آیا بهتر نیست که برای آسودگی خود و خلق خدا دوباره برگردند به همان اداره بانک جهانی و به عنوان یک مامور خوب دونپایه بانک جهانی مشغول وظیفه شوند؟
پس معلوم میشود پیش از هر ناگزیری، اجباری فراتری وجود دارد که در این مرحله ایشان و رییس اجرائیه حکومت باید نقش خود را در بخشی از پروژه کلان ایجاد بحران منطقهای ایفا نمایند. دیدار نیمهمخفی اخیر رییس سازمان جاسوسی امریکا با رهبران حکومت وحدت ملی و ترسیم خط مشیها و باید و نبایدهای تازه که بخشی از آن در تغییر بعضی از اعضای کابینه و سکوت و رضایت طرفین در برابر آن نمایان گردید، قطرهای بسیار ناچیز از آن اجبار و ناگزیری است که رهبران حکومت وحدت ملی در چنبره آن قرار دارند!
البته در این میان بهرهبرداریهای سیستماتیک و سازمانیافته ائتلاف آشکار و پنهان تبارگرایان خلقی و اخوانی و تکنوکرات و طالب، که سلطه شوم و نکبتبار سیصدساله خود را در خطر میبینند برای عقیم ساختن روند دموکراتیک شدن ساختار سیاسی و اداری کشور به قیمت بسیار گزاف و فاجعهبار جای هیچگونه تردیدی وجود ندارد. به طور نمونه براساس گفتههای مقامهای ولایت سرپل، پیش از وقوع فاجعه میرزاولنگ، اولا به هیچ یک از پیامهای کمکخواهی آنان از مرکز پاسخی گفته نشده است و ثانیا بخشی از نیروهای امنیتی که آمادگی عملیات داشتند از مرکز اجازه عملیات و سرکوب تروریستان را نداشتهاند! گفتنی است که مشابه چنین قضیهای برای چندمین بار است که تکرار میگردد. بنابراین، یکی از مهمترین ناگزیریها نیز همین همدستی برخی از عناصر از درون حکومت و رهبری نهادهای امنیتی به خاطر گرایشهای تباری با تروریستان و تبارز عقده از مردم مدنیخواه بوده است.
۳- نکته آخر طرح این پرسش است که چگونه ائتلاف بینالمللی مبارزه با تروریزم و… توانستند در کوتاهترین زمان حکومت مقتدر صدام حسین را واژگون سازند، قذافی دیکتاتور را به سادگی از قدرت به زیر کشند، سلطه طالبان را در کمتر از یک هفته از سراسر کشور برچینند و… اما امروز چهل کشور با داشتن مجهزترین و قویترین تجهیزات و اردو و حمایتهای داخلی قادر نیستند که چند تروریستی که نان شب خود را گدایی میکنند، سرکوب سازند و اوضاع افغانستان بعد از پانزده سال به وضعیتی برگردد که بیش از پنجاه درصد کشور تحت سیطره طالبان و داعشیان -که هردو دارای یک سرمنشاء بوده و یک ماهیت در دو نقاب اند- قرار گیرد؟ ایالات متحده امریکا و انگلیس با بهانههای واهی رژیم بشار اسد را برای یک لحظه تحمل نمیتواند و فاجعه آنچنانی را خلق میکنند، اما در برابر حامیان آشکار طالبان و داعشیان هیچ واکنشی جدی از خود نشان نمیدهد! از آنجایی که دسترسی افراد عادی چون من به اسناد دست اول غیرممکن است، اما براساس شواهد و دلایل عقلی کاملا هویدا است که بحران جاری در کشور و قوت گرفتن طالبان و ظهور و تقویت روزافزون بخشی دیگر از تروریستها به نام داعش کاملا یک طرح از پیش تعیین شده در راستای یک بازی بزرگ منطقهای در جهت تامین منافع استراتیژیک و فرامرزی قدرتهای غربی میباشد؛ متاسفانه ضعف همهجانبه داخلی و اداره در کشور نیز سبب گردیده است که چنان برنامههای شوم به سادگی اجرا گردد و روندی وخیمتر از این را نیز در پیش خواهد بود.
نویسنده: عبدالشكور اخلاقي