روز جهانی صلح و جهانی پر از جنگ!
روز ۲۱ سپتمبر مطابق با ۳۰ سنبله از سوی سازمان ملل متحد، روز جهانی صلح نامگذاری شده است. این نامگذاری در ۲۱ سپتمبر ۱۹۸۱ م. صورت گرفت. براساس قطعنامه ۳۶۶۷ سازمان ملل، این روز، روز جهانی صلح انتخاب شد و قرار بر این شد که در این روز(۲۱ سپتمبر) تمام جنگها، خشونتها و منازعات منطقهای، داخلی و کشوری، متوقف و با گذاشتن سلاحها بر زمین، آتشبس برقرار گردد.
متعاقب آن در سپتمبر ۲۰۰۱ قطعنامه ۵۵۲۸۲ به تصویب رسید که براساس آن از سال ۲۰۰۲ به بعد هرساله روز ۲۱ سپتمبر به عنوان روز جهانی صلح نامگذاری و از آن تجلیل گردد.
نامگذاری یک روز از سال، به هر مناسبتی که باشد، به خاطر این است که در آن روز، مناسبت متعلق به همان روز، تجدیدخاطره و در اذهان زنده گردد و اثرات مثبت آن در جامعه تسری یابد. متاسفانه در این سالها بیشتر مناسبتهایی که به هر دلیلی تجلیل میگردد، تهی از محتوای حقیقی خودش و در جهت منافع برگزارکنندگان آن میباشد. به عبارت دیگر میتوان گفت که تجلیل از برخی مناسبتها صرف در جهت استفاده ابزاری برای تأمین منافع تجلیلکنندگان آن است. تنها در افغانستان نیست که تجلیل از مناسبتهای خاص، صوری و عاری از حقیقتهای اختصاصیِ آن است؛ بلکه به قول رازق فانی «همهجا دکان رنگ است، همه، رنگ میفروشد»؛ اگر سازمان ملل متحد روزی را به عنوان روز صلح اعلام میکند به این معنا نیست که در این روز همهجا پر از صلح و صفا خواهد شد. بهتر است این گونه فکر کنیم که مردم در طول یک سال، ۳۶۴ روز آزادند هر کاری انجام بدهند، فقط ۲۴ ساعت، دست از جنگ و خشونت بردارند! یعنی در روند جنگ، توقف ایجاد کنند و اعلام آتشبس نمایند، نه اینکه واقعاً صلح کنند! چون مفاد قطعنامه اعلام شده از سوی سازمان ملل، موارد فوق را به صراحت بیان داشته است. گرچه مطمئناً بسیاری از اعضای سازمان ملل متحد و نمایندگان برخی از کشورها به هیچوجه نمیخواهند در بین کشورها جنگ و منازعه و خشونت جریان داشته باشد؛ اما، عملاً نه سازمان ملل متحد قادر به جلوگیری از عملیات تروریستی و یا نسلکشی که این روزها در بسیاری از نقاط جهان اتفاق میافتد، هست و نه در خارج از محدوده سازمان ملل متحد، کسی به ندای صلح و امنیت گوش میدهد و ما شاهدیم که در بسیاری از کشورهای جهان، مخصوصاً خاورمیانه، جنگ با تمام شدت و قصاوت آن جریان دارد. بنابراین، سخن گفتن از صلح و آرامش، به تنهایی صلح و آرامش به بار نخواهد آورد، اگر سران کشورهای جنگطلب و نیروهای جنگجو، به شمول تروریستها و دهشتافکنان منطقهای و بینالمللی دست از جنگ و آدمکشی برندارند، بههیچوجه صلح و امنیت تامین نخواهد شد. مگر اینکه ملتها و زمامداران کشورهای مستقل و صلحدوست در برابر آنها با قاطعیت بایستند و آنها را مجبور به پذیرش صلح تحمیلی و اجباری کنند.
در حال حاضر ما شاهدیم که در بسیاری از کشورهای خاورمیانه مانند لیبا، سومالیا، سودان جنوبی، آفریقای مرکزی، افغانستان، عراق، یمن و سوریه به شدت درگیر جنگ و خشونتاند و اخیراً نسلکشیهای بیرحمانه در راخین میانمار در برابر دیدگان باز؛ اما بیتفاوت بشریت، از جمله سازمان ملل متحد و شورای امنیت، بیانگر اوج خشونت و کشتار بیرحمانه مردم مظلوم و بیدفاع روهینگیاییها است.
وضعیت سایر کشورهای خاورمیانه و آسیای جنوبی هم، چندان تعریفی ندارد. این در حالی است که سازمان ملل متحد و شورای امنیت به دلیل عدم بازوی اجرایی، قادر به هیچگونه کار مثبت در قبال جنگ و خشونت نبوده و از سوی دیگر، موجودیت حق وتو برای پنج کشور قدرتمند فاتح در جنگ جهانی دوم که برخی از آنان یا خود دخیل در جنگ و یا آتش بیار معرکه اند، عرصه را بر سازمان ملل و شورای امنیت کذایی تنگ و این دو نهاد را عملاً فاقد هرگونه صلاحیت اجرایی و عملی کردهاند. علاوه بر آن، اغلب دارندگان حق وتو، صادرکنندگان تسلیحات نظامی به بسیاری از کشورها، به ارزش میلیاردها دالر امریکایی در منطقه نیز هستند. چنانکه بریتانیا، آلمان، فرانسه، امریکا و حتا کانادا و اسرائیل از فروشندگان اسلحه سبک و سنگین به کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی میباشند. بنابر این، تا زمانی که حق وتو برای کشورهای قدرتمند محفوظ و تا زمانی که دکان تسلیحاتی قدرتهای بزرگ جهانی به روی خریداران خاورمیانه باز باشد، دنیا رنگ صلح و آرامش را نخواهد دید و مردم بیدفاع همچنان در تنور داغ خشونت و بربریت مدرن خواهد سوخت.
بازهم به قول بسیار زیبا و جاویدانِ فانی:« مَطَلَب گُل از دکانی که تفنگ میفروشد» به همین جهت ما نیز از این دکان تسلیحاتی سران کشورهای جنگ افروز، به هیج وجه انتظار صلح و آرامی نداریم.
داکتر فضایلی- خبرگزاری دید