شئونیستها در ارگ!
به تازهگی خبر همگانی شدن فایلی از سوی ثواب الدین مخکش یکی از کارمندان بلندرتبه اداره امور ریاستجمهوری در رسانهها و افکار عمومی مردم افغانستان، پرسشهایی را خلق کرده مبنی بر اینکه ارگ با این سیاستهای قوممحورانه در پی چیست! آیا سخنان رنگین و ملیمآبانه رییسجمهور را باور کنند یا عملکرد قومی و تبارگرایانه تیم ارگ را.
بروز این رسوایی، اما بر نگرانی مردم بیش از پیش افزود. مردمی که به شعارهای پرآب و رنگ آقای غنی فریفته شدند و گمان کردند که همان شعار معروف انتخاباتیاش «هیچ افغان از افغان دیگر کمتر و یا برتر نیست» جامه عمل خواهد پوشید. مردمی که منتظر بودند با روی کار آمدن مردی که او را متفکر دوم جهان میخواندند، قصهی پرغصه این مملکت را پایانی باشد. اما واقعیتهای موجود در ساختار حکومت و بویژه آنچه در درون اتاق فکر ارگ میگذرد، بیانگر روزهای تاریکی است که نمیتوان فرجامش را به خوبی پیشبینی کرد.
در آن فایل محرمانه ریاستجمهوری که به رسانهها درز کرد، گردآورنده، رهنمای قومگرایانهای را تهیه کرده که به وضوح نشان میدهد در ارگ و اطرافیان رییسجمهور چه کسانی با چه طرز فکری کار میکنند و نقشه میکشند.
موادی از فایل در حدی شرمآور است که نقل آن عرق شرم بر روی آدم جاری میکند، ولی این طرز فکر در این کشور تازهگی ندارد و از گذشتههای دور سیاست رسمی حکومتهای افغانستان بوده است.
هرچند آقای مخکش زیر فشار افکار عمومی استعفا داد، ولی طرز فکر او و اطرافیان دیگر رییسجمهور همچنان در ارگ وجود دارد.
فایلی که به بیرون درز کرده تنها مشت نمونه خروار از قومگرایی در ارگ ریاست جمهوری است که همگان از آن خبر شدهاند بسا کارهای فاشیستی و قومگرایانه دیگر ارگ هنوز در پشت دیوارهای بلند و به شدت دور از دسترس مردم باقی مانده است.
از روزی که آقای غنی به ارگ راه پیدا کرده، چهرههایی در کنارش جا خوش کردهاند که عملا فاشیست هستند یا تمایلات قومگرایانه دارند.
مهمترین اتهامی که بر ارگ و تیم پیرامونی رییسجمهور وارد است، قومگرایی و تلاش برای انحصار قدرت در محور یک قوم و همچنان حذف رقبای سیاسی که از تباری غیر از قوم تیم حاکم هستند.
گمان نویسنده این است که تیم ارگ و حلقه خاص قدرت که زمام تمام امور مملکتداری را در این کشور به دست گرفتهاند، کتاب «سقاوی دوم» را سرمشق خویش قرار دادهاند. مواد فایل اداره امور بیشباهت به مواد پیشنهادی آن کتاب برای اجرای مرحله نوین جابجاسازی ناقلین در مناطق شمالی، غربی و مرکزی کشور نیست.
در همین راستای قومگرایی و طرز فکر است که جنگ مقدس نیروهای امنیتی کشور در برابر تروریستان رنگ و بوی قومی میگیرد، جنرالان دلسوز این وطن با اتهام نسلکشی مواخذه میشوند، علیه رهبران و بزرگان سیاسی اقوام دیگر کشور توطئهچینی میشود و کادرهای اقوام غیرپشتون هر روز از نهادهای مهم حکومتی دورتر و دورتر رانده میشوند.
تئوریسنهای ارگ با نامهای مستعار در رسانهها حضور پیدا کرده و مقالاتی علیه کسانی مینویسند که در برابر تروریزم جنگیدهاند.
این مغزهای متفکر فاشیزم گروههای تروریستی مثل طالبان را به خاطر تعلق آنها به پشتونها «د افغانستان اصلی بچیان» میخوانند ولی مخالفان آنها را به خاطر تعلق به اقوام غیرپشتون «د پشتنو قاتلان» معرفی میکنند. چنانچه چند روز پیش شخصی با نام مستعار داکتر جمال؛ قهرمان ملی کشور، برهانالدین ربانی، کریم خلیلی و جنرال دوستم را قاتلان پشتونها معرفی کرده بود. پشتونهایی که با نام گروه طالبان به اقصی نقاط کشور تاختند و جز قتل و حشت و خاکستر چیزی به یادگار نگذاشتند. آن وقت نگاه قومی به وقایع کشور مخالفان آنها را قاتلان قوم پشتون معرفی کرده و آن تروریستان را فرزندان اصیل افغانستان.
رسوایی و تمامیتخواهی ارگ در جابجایی یک قوم به جای اقوام دیگر خلاصه نمیشود. این حلقه در تلاش است تمام مجراهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور را قبضه کرده و سیاست سنتی تباری را جاری سازد.
اکنون مردم افغانستان حیرانند که شعارهای با تنپوش ملی اشرف غنی را باور کنند که با چیغهای بنفش از تساوی تمام شهروندان این کشور با هم سخن میزند یا عملکرد اطرافیان او را که همه مسایل را با ترازوی قومیت و تبار وزن میکنند.
اگر رییسجمهور و تیم پیرامونیاش به راهی که انتخاب کردهاند، ادامه بدهند، بحران جنگ قومی در انتظار افغانستان خواهد بود؛ چیزی که اگر گُر بگیرد « تر و خشک» را یکجا می سوزاند.
ظاهر شکوهمند – خبرگزاری دید