نشست دوم دوحه؛ چرا ملل متحد جریانهای سیاسی را نادیده میگیرد!
اگر به این پرسش در یک کلام و خلاصه پاسخ بدهیم، همه چیز به توافقنامه دوحه میان امریکا و طا-لبان بر میگردد؛ توافقی که امریکا «نظام جمهوری اسلامی افغانستان» را با «امارت اسلامی» تاخت زد
قرار است نشست دوم دوحه به میزبانی سازمان ملل متحد در باره افغانستان در اواخر ماه جاری خورشیدی در کشور قطر برگزار شود. هرچند قبلاً سازمان ملل متحد اعلام کرده که در قضیه افغانستان با تمام طرفهای سیاسی مشور میکند، اما ظاهراً این سازمان به قول و قرار خود عمل نکرده است. در نشست قبلی دوحه نمایندگان زنان افغانستان حضور نداشتند و یا اگر هم بودند معنادار و اثرگذار نبود که با واکنش تند نهادهای مدافع حقوق زنان مواجه شد. این بار نیز جریانهای مطرح سیاسی، از جمله شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان در اعلامیهای که روز گذشته (سهشنبه ۱۰ دلو) منتشر کرد، از عدم مشوره سازمان ملل با این چتر سیاسی خبرداد. شورای مقاومت ملی برای نجات تصریح کرده که در خصوص نشست دوم دوحه با آنها مشوره نشده و اگر چنین نشستهایی بدون مشوره و حضور جریانهای مختلف سیاسی مرتبط با بحران افغانستان برگزار شود، نه تنها راه حلی پیدا نمیشود که سبب ادامه بیشتر بحران خواهد بود.
اما پرسش اساسی این است که چرا سازمان ملل متحد به رغم فلسفه وجودی این سازمان به عنوان جهت بیطرف و توصیههای نماینده ویژهاش برای افغانستان- فریدون سینیرلی اوغلو- عمداً جریانهای سیاسی اثرگذار را نادیده میگیرد و در مسیری پیش میرود که مسلماً انتهایش بنبست است.
اگر به این پرسش در یک کلام و خلاصه پاسخ بدهیم، همه چیز به توافقنامه دوحه میان امریکا و طا-لبان بر میگردد؛ توافقی که امریکا «نظام جمهوری اسلامی افغانستان» را با «امارت اسلامی» تاخت زد. از این جهت و در زمینه سیاستهای امریکا است که ملل متحد سرگردان و سردرگم گام میگذارد و نمیتواند مسیر درست قضیه را دریابد.
سازمان ملل متحد در دو سال اخیر نشان داده که همواره با ساز امریکا میرقصد و از دایره سیاستهای دوپهلوی این کشور در قبال افغانستان بیرون شده نمیتواند. بنا بر این، مسلم است که نشست دوحه ظاهراً با مدیریت و میزبانی ملل متحد، اما در واقعیت از سوی امریکا برگزار میشود و در آن مسایلی مطرح خواهد شد که منطبق با چارچوب سیاستهای راهبردی امریکا در منطقه باشد.
از جانب دیگر، یک جهت موضوع به جریانهای سیاسی افغانستان نیز بر میگردد که با توجه رفتار امریکا در دوسال گذشته باید به این واقعیت ساده پی برده باشند که واشنگتن دقیقاً ۱۸۰ درجه در مقابل آنها قرار دارد.
از این رهگذر، اکنون مسئولیت جریانهای سیاسی مضاعف است که در جبهات سیاسی گزینههای جایگزین را جستوجو کنند و ظرفیتهای داخلی را فعال سازند تا فارغ از اثرات سیاستهای امریکا حرکت کنند و بتوانند در سپهر سیاسی افغانستان حرفی برای گفتن داشته باشند.