نشست منطقهای کابل؛ چرا پاکستان عقب کشید!
ابتکار ایران مبنی بر ایجاد گروه تماس منطقهای، هر اندازه هم به سود منافع مردم افغانستان و ثبات در کل منطقه باشد، صرف به این دلیل ساده که در جهت خلاف منافع امریکا جریان مییابد، از سوی این ابرقدرت و اقمارش به عنوان یک چالش نگریسته میشود که باید از سطح آن عبور شود، نه فرصتی برای حل دایمی بحران در کشوری که از قضا بخش عظیم آن ناشی از سیاستهای واشنگتن است
به دنبال نشر اخباری مبنی بر برگزاری نشست منطقهای گروه تماس در کابل، به نظر میرسید که این نشست در وقت معین و آجندای مشخص به میزبانی کابل برگزار میشود، اما صبح امروز گزارشهایی منتشر شد که نشاندهنده عقبنشینی پاکستان از اشتراک در این نشست است. ضیا احمد تکل معاون سخنگوی وزارت خارجه سرپرست در پستی در شبکه اکس نوشت، امید میرود که این نشست تا عصر روز برگزار شود، ولی از قراین پیداست که برگزاری چنین نشستی با دستاندازها و چالشهای دشوار از سوی برخی آدرسها، از جمله پاکستان مواجه شود. هنگام سفر حسن کاظمی قمی سفیر و نماینده ویژه ایران برای افغانستان به پاکستان و دعوت این کشور برای هماهنگی در گروه تماس منطقهای، خبرگزاری دید در تبصرهای با عنوان «پاکستان تا کجا پیش خواهد آمد» نوشت که بعید به نظر میرسد پاکستان در این فارمت گام بگذارد؛ زیرا از آنجایی که اسلامآباد مدعی داشتن ابتکار عمل در افغانستان است و از جانب دیگر خود را جانشین حلالزاده استعمار بریتانیا و سپس هژمونی امریکا در این منطقه جهان میداند، هرگز به طرح و فارمتی نخواهد پیوست که در اردوگاه مخالف منافع امریکا و روابط راهبردی ارتش پاکستان با جهان غرب صدمه وارد کند.
پاکستان کشوری است که در دوران جنگ سرد در پیمان های سیتو و سنتو به نمایندگی از غرب علیه بلوک شرق به رهبری شوروی ایستاده و در هنگام اشغال افغانستان از جانب ارتش سرخ نیز مجری برنامههای امریکا علیه نظام کمونستی افغانستان و ارتش سرخ بود.
با توجه به این پیشینه، پاکستان به دو دلیل نمیتواند عملاً در میدان افغانستان در حد و اندازه طرح ایجاد گروه تماس منطقهای بازیگری مکمل را بپذیرد، در حالی که از چهار دهه به این طرف هر تحول افغانستان از آدرس اسلامآباد گذشته است.
دلیل نخست، امریکا و هژمونی جهانی:
ابتکار ایران مبنی بر ایجاد گروه تماس منطقهای، هر اندازه هم به سود منافع مردم افغانستان و ثبات در کل منطقه باشد، صرف به این دلیل ساده که در جهت خلاف منافع امریکا جریان مییابد، از سوی این ابرقدرت و اقمارش به عنوان یک چالش نگریسته میشود که باید از سطح آن عبور شود، نه فرصتی برای حل دایمی بحران در کشوری که از قضا بخش عظیم آن ناشی از سیاستهای واشنگتن است. پاکستان با توجه به این مسئله ساده که با امریکا همراه است و چشم به کمکهای میلیارد دالری واشنگتن دوخته، نمیتواند خلاف آن حرکت مستقلانه انجام دهد، پس بسیار روشن و صریح و اظهر منالشمس است که این کشور کار شکنی کند؛ زیرا برگزاری چنین نشستی به معنی تضعیف موقعیت امریکا در قضیه افغانستان است.
دلیل دوم، رقابت منطقهای در میدان افغانستان:
دست کم از سال ۱۳۵۸ خورشیدی که افغانستان مورد تهاجم مستقیم ارتش سرخ قرار گرفت، پاکستان به نوعی ابتکار عمل متقابل را علیه آن به دلیل داشتن مرز مشترک طولانی با افغانستان به دست گرفت؛ زیرا یگانه کشوری بود که در بلوک غرب دمخور بود و به راحتی میتوانست در داخل افغانستان نیز نفوذ کند. این کشور خود را یگانه تیکهدار مسئله افغانستان میداند و بسیار به سختی میتواند بپذیرد که ابتکار عمل بحران افغانستان از دستش در رفته و آدرسهای دیگری خلاف خواستهاش به میدان آمده تا مدیریت بحران را به دست بگیرد. از جهتی دیگر نیز پاکستان به این موضوع بیعلاقه شده و آن تنش اخیر میان این کشور و ایران بر سر مسایلی در مرز میان دو کشور است. به این جهت، پاکستان تلاش میکند که از یک طرف این ابتکار عمل ایرانی را خنثی کند، از سویی به طرف غرب اظهار وفاداری کند و از جانبی جایگاه خود را در قضیه افغانستان حفظ نماید.