٢ سال پس از خروج؛ امریکا هیچ پالیسی نسبت به افغانستان ندارد
از زمانی که آخرین سرباز امریکایی میدانهوایی کابل را در اگست ۲۰۲۱ ترک کرد، و پس از دو دهه تمرکز شدید و گاه منحصراً بر افغانستان، دولت بایدن هیچ سیاست واقعی نسبت به افغانستان برای صحبت در مورد آن ندارد
مقامات امریکایی هفته گذشته با نمایندگان طا-لبان در قطر دیدار کردند که اولین گفتوگوی رو در رو از زمان تسلط این شبهنظامیان بر افغانستان در حدود دو سال پیش بود.
ایالات متحده طا-لبان را به عنوان دولت افغانستان به رسمیت نمیشناسد، اما پذیرفته که در مورد مسایل خاص مشارکت کند. هیچ کمبودی در مورد آنها وجود نداشت. مهمترین مسایل مربوط به بحران بشری فزاینده، تروریزم فراملی، وضعیت بد اقتصادی و تداوم ناکامی در زمینه حقوق زنان بود. پس از این نشست یک چیز مشخص شد: دولت بایدن هیچ راهبرد منسجمی نسبت به افغانستان ندارد.
در واقع، افغانستان برای دولت امریکا یک فاجعه بوده است و فقط خودش مقصر است. دونالد ترامپ در فبروری ۲۰۲۰ با توافق با طا-لبان برای خروج تدریجی نیروهای امریکایی تا ماه می ۲۰۲۱ موافقت کرد. این امر نقطه شروعی بود که منجر به فروپاشی دولت افغانستان و بازگشت طا-لبان به قدرت شد.
در جنوری ۲۰۲۱، زمانی که بایدن روی کار آمد، به جای لغو توافق ناقص ترامپ، فقط خروج امریکا را از ماه می به سپتمبر به تعویق انداخت. در ماه جولای، تقریباً تمام نیروهای ایالات متحده و بینالمللی این کشور را ترک کردند. به تاریخ ۱۵ اگست، طا-لبان کابل را تصرف کردند. در سپتمبر ۲۰۲۱ همزمان با بیستمین سالگرد حملات ۱۱ سپتمبر، طال-بان به طرز تکان دهندهای بیشتر از گذشته کنترول افغانستان را در دست داشتند.
از زمانی که آخرین سرباز امریکایی میدانهوایی کابل را در اگست ۲۰۲۱ ترک کرد، و پس از دو دهه تمرکز شدید و گاه منحصراً بر افغانستان، دولت بایدن هیچ سیاست واقعی نسبت به افغانستان برای صحبت در مورد آن ندارد. این امر باید تغییر کند.
نمونه بارز آن مبارزه با تروریزم است. بایدن وضعیت تروریستی در افغانستان را انکار کرده است. در همین ماه گذشته، او گفت که طا-لبان در مورد تروریزم همکاری میکنند و القاعده در این کشور وجود ندارد.
پس از مذاکرات هفته گذشته در دوحه، هیئت امریکایی به «تداوم تعهد طالبان مبنی بر عدم استفاده از افغانستان به عنوان بستری برای حملات علیه ایالات متحده و متحدانش» توجه داشت و به «کاهش حملات تروریستی علیه افراد ملکی افغان در مقیاس بزرگ» اذعان کرد. این ارزیابی نه تنها خندهدار است، بلکه با تمام شواهد موجود در تضاد است.
بدیهی است که کاهش هر گونه حملات تروریستی علیه غیرنظامیان افغان به این دلیل است که طا-لبان دیگر شورش را رهبری نمیکنند. در همین حال، گروههای تروریستی فراملی رشد کردهاند. جدیدترین گزارش در مورد صلح و امنیت افغانستان توسط تیم نظارت و پشتیبانی تحلیلی سازمان ملل متحد و نظارت بر تحریمها به تفصیل تهدیدات تروریستی فراملیتی رو به رشدی را که از زمان تسلط طا-لبان طی دو سال گذشته در افغانستان شکل گرفته است، هویدا میسازد.
تخمین زده میشود که ۲۱ گروه تروریستی آزادانه در افغانستان فعالیت میکنند. برخی بلندپروازیهای جهانی دارد، در حالی که برخی بیشتر متمرکز بر منطقه هستند. تقریباً همه از مهماننوازی و حمایت طا-لبان برخوردارند، دو گروه خطرناک آن القاعده و داعش هستند.
اعضای ارشد القاعده که نزدیک به دو دهه پا به افغانستان نگذاشته بودند، اکنون آزادانه در حال گشت و گذار هستند. حضور مجدد القاعده در افغانستان زمانی که رهبر آن، ایمن الظواهری، تابستان گذشته در یک حمله هواپیمای بدون سرنشین امریکایی در کابل کشته شد، به بهترین وجه نشان داده شد.
اما تروریزم تنها یکی از بسیاری مشکلات کاخ سفید در زمینه توسعه سیاست منسجم در قبال افغانستان است. موضوع مهم دیگر وضعیت افغانستانیهایی است که در طول سالها به ایالات متحده کمک کردند و از جان خود هنگام تسلط طا-لبان بر کابل بیم داشتند. دهها هزار افغان در هفتههای پایانی حضور نظامی امریکا به ایالات متحده آورده شدند. تقریباً دو سال بعد، کانگرس و کاخ سفید نتوانستند قانونی را تصویب کنند که به این افغانها راه قانونی برای ماندن در ایالات متحده اعطا کند. عارضهای دیگر وجود دارد مبنی بر اینکه به دهها هزار افغان وعده تخلیه داده شده است اما در آنجا تحت کنترول طا-لبان سرگردان ماندهاند.
همچنین هیچ راهبردی نسبت به گروههایی که در مخالفت با طا-لبان ظهور میکنند وجود ندارد. جبهه مقاومت ملی که در دره پنجشیر مستقر است اما در سراسر ولایات شمالی فعال است، همچنان تنها نیروی مخالف مسلح واقعی و غیرافراطی علیه حکومت طا-لبان است. اگرچه ایالات متحده در روزهای اولیه پس از حملات ۱۱ سپتمبر با سلف مقاومت ملی، ایتلاف شمال، همکاری نزدیک داشت، اما هیچ بیانیه حمایتی عمومی یا تلاشی از سوی دولت ایالات متحده برای گفتوگو با این سازمان وجود نداشته است.
تابستان گذشته، سخنگوی وزارت خارجه امریکا گفت: «ما از مخالفت خشونتآمیز سازمانیافته علیه طا-لبان حمایت نمیکنیم و دیگر قدرتها را نیز از انجام این کار منصرف میکنیم».
در حالی که ایالات متحده برای تدوین و توسعه سیاستی نسبت به افغانستان تقلا میکند، نباید وسوسه شود و مذاکرات اخیر در دوحه را آغاز روندی بداند که در آن واشنگتن رسما حکومت طا-لبان را به رسمیت بشناسد. طا-لبان از چنین مشروعیتی بهرهمند خواهند شد و جامعه جهانی باید هر کاری که میتواند برای جلوگیری از آن انجام دهد.
از زمان تسلط طا-لبان، افغانستان در مسیر نزولی قرار گرفته است. بحران انسانی حاد وجود دارد. طا-لبان وعده داده بودند که دختران میتوانند به مکتب بروند، اما هنوز این اتفاق نیفتاده است. اختلافات داخلی در درون رهبری طا-لبان و وضعیت امنیتی کلی به این بحران انسانی میافزاید: این بحران با دهه ۱۹۹۰ زمانی که طا-لبان آخرین بار در قدرت بودند تفاوت چندانی ندارد.
نادیده گرفتن مشکلات و چالشهای افغانستان در دهه ۱۹۹۰، بذر حملات تروریستی ۱۱ سپتمبر را کاشت. باید از آن درس گرفت. اگرچه ممکن است سیاستگذاران امریکایی «از افغانستان» خسته شده باشند، اما این بهانهای برای نداشتن سیاست و راهبرد مشخص نمیشود.
به جای گفتوگوهای بیهوده با طا-لبان، ایالات متحده باید با شرکای بینالمللی و منطقهای همکاری کند تا یک راهبرد جامع و منسجم برای این کشور تدوین کند، قبل از اینکه خیلی دیر شود.