خبر داغ رسانهها در دو روز اخیر، مقرری آقای صالح به پست جدید اش است. موافقین و مخالفین بسیاری در زمینه ابراز نظر کردهاند. اما به راستی علت اینهمه بگومگو چیست؟
۱- او از معدود کدرهای متعلق به مجاهدین است که به دانش روز مجهز و به تحلیل اوضاع به درستی سر و کار دارد و دارای رابطه و شناخت خوب خارجی نیز هست.
۲- وی شدیداً چهره ضد پاکستانی، در جریان ماموریت رسمی و بیرون از آن، از خود به نمایش گذاشته است.
۳- او از حیث سنتی به قشر مجاهدین وابسته است، اما جریان سیاسی مشخص خود را نیز رهبری میکند که در بعضی مواقع همگرایی با جریانهای سنتی مجاهدین ندارد.
۴- آقای صالح برای طیفهای غیرجهادی هم شخصیت فهیم و غیرقابل انکار است.
۵- وی از روی حساسیتهای قومی، به مسامحه و مصلحت را به کنار گذاشته است.
شاخصههای دیگری هم میشود از آقای صالح برشمرد، اما اساساً، واکنشها در پیوند به مقرری ایشان از همین چند شاخصه بالا ریشه میگیرد.
من فکر میکنم درعین قابل قبولبودن از نظر فهم و فراست سیاسیاش، برای هیچکدام از جریانهای جهادی و غیرجهادی قابل اعتماد نیست، چون او در خط مشخص خویش حرکت میکند.
آقای غنی هم با توجه به همین مسئله میخواهد به صورت نمایشی هم که شده او را درکنار خود داشته باشد و شاید هم علاقمند این باشد که مانند عطا محمد نور در انتخابات ریاستجمهوری پیشرو، ایشان را نیز به حمایت از خویش قانع کند.
اما مطمئناً او را نخواهند گذاشت آنچه که دلخواه خود اوست، بدون محدودیت عمل کند، ولی حضور او در سکتور امنیتی و دفاعی ولو به صورت تاکتیکی هم که باشد خالی از تاثیر بوده نمیتواند.
این که خوب است یا بد، قوی است یا ضعیف، یکی از واقعیتهای انکارناپذیر ایلیت سیاسی جامعه ماست.
به نظرم اگر او تا پایان حکومت وحدت ملی، وظیفه رسمی قبول نمیکرد، بهتر بود. چون از یکطرف نیازمند مزد و معاش نیست و از جانب دیگر برای کسانی که به صورت دقیق در پی حضور مردمپسند در نظام و حکومتاند، شریک ناتوانیهای حکومت چند پارچهی حکومت موجود شده و از وجاهت خویش میکاهند.
به هر روی، برای آقای صالح موفقیت آرزو میکنم.
برنا صالحي- خبرگزاری دید