آخرین اخبارآزادی بیاناسلایدشوافغانستانتحلیلترجمه

خطوط گسل داخلی طالبان، زلزله شدید خواهد بود!

ترجمه و تلخیص: سیدطاهرمجاب – خبرگزاری دید

خبرگزاری دید: برای موفقیت طالبان، رسیدگی به اختلافات داخلی و مشارکت در گفت‌وگوهای سازنده بسیار مهم است. اذعان به مشروعیت دیدگاه‌های متفاوت در صفوف آن‌ها نه تنها برای حکومت‌داری موثر، بلکه برای تقویت اعتماد در میان مردم افغانستان ضروری است. طالبان باید با اختلافات داخلی خود مقابله کرده و برای ایجاد الگوی حکومتی فراگیر که نیازهای متنوع مردم افغانستان را در نظر بگیرد، تلاش کند.

خطوط گسل داخلی طالبان، زلزله شدید خواهد بود!

در ماه‌های اخیر، شکاف‌های داخلی قابل توجهی در سطح رهبری طالبان در افغانستان هویدا شده است، که پرسش‌هایی را در مورد ظرفیت این گروه برای حکومت‌داری موثر در بحبوحه چالش‌های بی‌شمار مطرح کرده است. به‌رغم بیانیه‌های رسمی مبنی بر وحدت، گزارش‌ها حاکی از اختلافات عمیق ایدیولوژیک میان رهبران طالبان در مورد راهبردهای حکومت‌داری، توزیع منابع و روابط با جامعه بین‌المللی است. این شکاف توازن نامطمئن بین تحکیم قدرت و حکومت‌داری عملی را آشکار می‌کند که تهدید بنیادی برای ثبات حکومت است.
هسته اصلی این اختلاف، هیبت‌الله آخوندزاده، رهبر طالبان است که رویکردش بر پایبندی دقیق به اصول سنتی اسلامی تاکید دارد. این انحصار قدرت اغلب صدای معتدل‌تر و میانه‌رو را در داخل حکومت به حاشیه می‌برد. چهره‌هایی مانند سراج‌الدین حقانی وزیر داخله و ملا محمد یعقوب وزیر دفاع از مدل حکومتداری انعطاف‌پذیرتر پشتیبانی می‌کنند که به مشارکت بین‌المللی برای کاهش شرایط وخیم اقتصادی افغانستان نیاز دارد.

با این حال، تلاش‌های آن‌ها برای اجرای رویکرد عمل‌گرایانه‌تر با مقاومت حلقه درونی هیبت‌الله مواجه می‌شود، که مشخصه آن سخت‌گیری ایدیولوژیک و تمایل به کنترل متمرکز است. این جنگ قدرت داخلی منعکس‌کننده تنش‌های گسترده‌تر در درون طالبان درباره بهترین راه برای اداره کشوری است که با چالش‌های اقتصادی بی‌سابقه و انزوای بین‌المللی دست و پنجه نرم می‌کند.
اختلافات داخلی طالبان با سیاست‌های اقتصادی بحث‌برانگیز، به‌ویژه ممنوعیت اخیر کشت تریاک، که منبع درآمد حیاتی برای بسیاری از روستاییان افغانستان است، تشدید می‌شود. این تصمیم منجر به فقر و گرسنگی گسترده شده است و باعث شعله‌ور شدن نارضایتی در صفوف، به‌ویژه در میان کسانی شده که برای امرار معاش به تجارت تریاک وابسته‌اند.

فقدان گزینه‌های جایگزین‌ مناسب، پرسش‌های مهمی را در مورد پایداری سیاست‌های طالبان و بافت اجتماعی-اقتصادی جامعه افغانستان مطرح می‌کند. رهبرانی که از سایر سرمایه‌گذاری‌های تجاری سود می‌برند، ابراز نگرانی می‌کنند که این ممنوعیت ممکن قدرت آن‌ها را بی‌ثبات کند و تنش‌های موجود را تشدید کند.
در میان این چالش‌ها، گفته می‌شود که مقامات طالبان نیروهای خارجی را مسئول تنش‌های فزاینده در صفوف خود می‌دانند. اما این روایت منحرف کردن انتقادات از ناکامی‌های حکومت‌داری است و پایگاه آن‌ها را در برابر تهدیدهای خارجی متحد می‌کند. با این حال، چنین اتهاماتی در نهایت ممکن است مشروعیت آن‌ها را از بین برده و توجه را از رسیدگی به مسایل مبرم پیش‌روی حکومت‌شان منحرف کند.
از لحاظ تاریخی، افغانستان شاهد الگوهای مشابه درگیری‌های داخلی در ساختارهای رهبری بوده است.
سوابق تاریخی ماهیت دوره‌ای جنگ قدرت را در حکومت افغانستان برجسته می‌سازد.
برای طالبان، سنجش و تحلیل خطوط گسل داخلی برای دستیابی به ثباتی که ادعا می‌کنند به دنبال آن هستند، حیاتی است. تکیه بر روایت تهدیدهای خارجی تنها اصلاحات ضروری را به‌تعویق می‌اندازد. در عوض، راه‌حل‌ها در درون‌نگری و تلاش‌های واقعی برای متحد کردن رهبری و در عین حال ارایه رویکرد منسجم نسبت به حکومت‌داری است.
برای موفقیت طالبان، رسیدگی به اختلافات داخلی و مشارکت در گفت‌وگوهای سازنده بسیار مهم است. اذعان به مشروعیت دیدگاه‌های متفاوت در صفوف آن‌ها نه تنها برای حکومت‌داری موثر، بلکه برای تقویت اعتماد در میان مردم افغانستان ضروری است. طالبان باید با اختلافات داخلی خود مقابله کرده و برای ایجاد الگوی حکومتی فراگیر که نیازهای متنوع مردم افغانستان را در نظر بگیرد، تلاش کند.
جامعه بین‌المللی نیز باید نقشی را ایفا کند. در حالی که طالبان به دنبال مشروعیت و حمایت اقتصادی هستند، آن‌ها باید تعهد خود را به حقوق بشر، به‌ویژه در مورد حقوق زنان نشان دهند. عدم پیشرفت در این جبهه، انتقادات قابل توجهی را از سوی سازمان‌های جهانی به دنبال داشته و مانع تلاش‌های طالبان برای به‌رسمیت شناختن بین‌المللی شده است. از لحاظ تاریخی، حکومت‌هایی که نمی‌توانند به خواسته‌های نیمی از جمعیت خود رسیدگی کنند، با بحران‌های مشروعیت شدید روبرو هستند که می‌تواند قدرت آن‌ها را بی‌ثبات سازد.
ثبات افغانستان به تمایل رهبرانش برای کنار گذاشتن اختلافات شخصی و ایدیولوژیک به‌خاطر وحدت ملی، توسعه اقتصادی و چشم‌انداز فراگیر آینده بستگی دارد. زمان آن فرا رسیده است که طالبان از میراث تفرقه‌افکن گذشته جدا شده و افغانستان را به سوی مسیر باثبات‌تر و موفق‌تر هدایت کند.
بدون رسیدگی به این گسل‌های داخلی، طالبان خطر تکرار الگوهای تاریخی تفرقه و بی‌ثباتی را تکرار می‌کنند که مدت‌هاست افغانستان را گرفتار خود کرده است.

نویسنده: دردانه نجم
مترجم: اکسپرس تریبیون – Express Tribune

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا