نقش جدید افغانستان در اوراسیا؛ طالبان، چین و قمار راهبردی روسیه
خبرگزاری دید: اهمیت راهبردی افغانستان وقتی واضحتر میشود که به آنچه میتواند برای چین فراهم کند، توجه کنیم. در حالی که برخی بازیگران تلاش دارند بلندپروازیهای منطقهای پکن را مهار کنند، دیگران، مانند روسیه، در آن فرصتهایی برای همکاری و منافع متقابل، چه اقتصادی و چه سیاسی، میبینند.

روسیه بهتازگی ممنوعیت فعالیتهای جنبش طالبان در خاکش را لغو کرد، به این معنا که این گروه دیگر در روسیه بهعنوان یک گروه تروریستی شناخته نمیشود. این اقدام بهرسمیتشناسی فعلی حکومت طالبان را از سوی مسکو نشان میدهد. این حرکت در حالی صورت میگیرد که انتظار میرود چندین قدرت منطقهای، بهویژه چین، نفوذ بیشتری در افغانستان پیدا کنند.
ضروری است که بررسی شود چرا افغانستان تحت حاکمیت طالبان، به نقطه تمرکز توجه روسیه تبدیل شده است. این موضوع باید از دیدگاههای جیوپولیتیکی و جیواقتصادی تحلیل گردد. با آنکه افغانستان یکی از کشورهای کمتر توسعهیافته جهان است — با تولید ناخالص داخلی ۱۴.۵۸ میلیارد دالر در ۲۰۲۲ و رتبه ۱۸۰ از میان ۱۹۱ کشور در شاخص توسعه انسانی (HDI)—اما جایگاه راهبردیاش در طرح «کمربند و جاده» چین (BRI)این کشور را به یک بخش حیاتی در مسیر اقتصادی چین–آسیای مرکزی ـ آسیای غربی تبدیل کرده است.
اهمیت راهبردی افغانستان وقتی واضحتر میشود که به آنچه میتواند برای چین فراهم کند، توجه کنیم. در حالی که برخی بازیگران تلاش دارند بلندپروازیهای منطقهای پکن را مهار کنند، دیگران، مانند روسیه، در آن فرصتهایی برای همکاری و منافع متقابل، چه اقتصادی و چه سیاسی، میبینند.
نگرانیهای عمده به آسیای مرکزی و ولایت سینکیانگ چین مربوط میشود. امریکا بیش از ۷ میلیارد دالر تجهیزات نظامی را پس از خروجش در افغانستان باقی گذاشت، که بیم آن میرود این تجهیزات به دست گروههای مسلح غیرقانونی افتاده و باعث بیثباتی منطقهای شوند. چنین بیثباتی میتواند امنیت مناطق غربی چین و کشورهای همسایهاش مانند تاجیکستان، ازبیکستان و ترکمنستان را تهدید کند.
برای کاهش این خطرات، چین و روسیه در تامین ثبات در افغانستان تحت یک اداره مرکزی—یعنی رهبری کنونی طالبان— منافع مشترکی دارند. اگر طالبان موفق به تحکیم کنترول سراسری، بهشمول مناطقی که پیش از این تحت کنترل جناحهای اتحاد شمال بودند، شود، محیط سیاسی قابل پیشبینیتری به وجود خواهد آمد که شرایط را برای سرمایهگذاری خارجی و اجرای توافقات درازمدت بهبود میبخشد.
رسیدن به این هدف به حمایت مالی گسترده نیاز دارد. به نظر میرسد چین آمادگی دارد تا این نقش را ایفا کند، زیرا طالبان با شرکتهای زیرساختی چین در حال تعاملاند و دسترسی به منابع معدنی دستنخورده افغانستان که ارزش آن بین ۱ تا ۳ تریلیون دالر تخمین زده میشود، را پیشنهاد میدهند.
با وجود آنکه امریکا بیش از ۲.۳ تریلیون دالر در طول دو دهه حضورش در افغانستان هزینه کرد، اما بخش عمدهی این سرمایهگذاری به دلیل فساد، حکومتداری ضعیف و هزینههای سنگین عملیات نظامی، بیاثر باقی ماند. با توجه به تحریمهای جاری علیه ایران و روسیه، چین به ارزش راهبردی دهلیزهای ترانزیتیای پی برده است که کمتر در معرض فشار خارجی قرار دارند.
با تعمیق حضورش در افغانستان، چین میکوشد دهلیزی زمینی برای اتصال آسیای مرکزی به خلیج فارس ایجاد کند تا دسترسی به منابع حیاتی نفتی بهبود یابد. افزون بر آن، بسیاری مسیرهای کنونی که از افغانستان عبور نمیکنند، از مناطق ناپایدار مانند بلوچستان پاکستان یا بخشهای غربی سینکیانگ میگذرند. افغانستان باثبات میتواند بدیلی امنتر و موثرتر فراهم کند.
در نتیجه، افغانستان در حال تغییر از یک میدان جنگ بیپایان به یک منطقه دارای ارزش راهبردی روبهرشد است. تصمیم روسیه برای تعامل با طالبان بازتابدهنده دیدگاه وسیعتر چین برای ساخت یک شبکه قارهای اتصال از شرق آسیا تا خاورمیانه است. در این زمینه، افغانستان دیگر فقط یک کشور درگیر جنگ نیست، بلکه در حال تبدیل شدن به یک نقطه کلیدی در معماری آیندهی یکپارچگی اوراسیا است.
ترجمهو تلخیص: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: فایق محمداف
منبع: نیوز.ایزی – News.Az