خبرگزاری دید: با وجود همه لفاظیها، اقدامات واشنگتن دستور کار متفاوتی را نشان میدهد. جنگ علیه تروریزم ریشه در ارزشهای اخلاقی جهانی یا معیارهای ثابت ندارد. این یک جنگ گزینشی است که بر مبنای منافع استراتژیک، نه اصول، انجام میشود.

از سال ۲۰۰۱، ایالات متحده خود را بهعنوان طلایهدار جهانی در «جنگ علیه تروریزم» معرفی کرده است. امریکا به کشورها حمله کرده است، حکومتها را تحریم، متحدان را به پیروی از خط خود سوق داده و برای توجیه اقدامات نظامی و اقتصادیاش به قوانین بینالمللی استناد کرده است. گروه ویژه اقدام مالی (FATF) به یکی از ابزارهای مورد علاقه این کشور تبدیل شده است – ظاهراً برای مبارزه با تأمین مالی تروریزم.
اما با وجود همه لفاظیها، اقدامات واشنگتن دستور کار متفاوتی را نشان میدهد. جنگ علیه تروریزم ریشه در ارزشهای اخلاقی جهانی یا معیارهای ثابت ندارد. این یک جنگ گزینشی است که بر مبنای منافع استراتژیک، نه اصول، انجام میشود. این مبارزه با تروریزم نیست – ریاکاری استراتژیک است.
حتی پس از ۱۱ سپتمبر، سیاست امریکا همچنان متناقض باقی ماند. در حالی که مواضع طالبان را بمباران میکرد، با وجود بازی دوگانه اسلام آباد – پناه دادن به شبهنظامیان در حالی که ادعا میکرد با آنها میجنگد – اما به کمک به پاکستان ادامه داد.
سوریه و جنگ کثیف
در سوریه، ریاکاری آشکارتر شد. برای سرنگونی بشار اسد، امریکا از مجموعهای از جناحهای شورشی حمایت کرد – بسیاری آنها چیزی بیش از افراطگرایان تغییرنام یافته نبودند. گزارش اطلاعاتی امریکا که در ۲۰۱۲ از حالت طبقهبندی خارج شده بود، اذعان کرد که غرب و متحدان خلیج فارس آن، ظهور یک «شاهزادهنشین سلفی» را بهعنوان یک نقطه فشار مفید علیه اسد میدیدند. آن «شاهزادهنشین» به داعش تبدیل میشد.
این حمایت غیرمستقیم از رادیکالیزم باعث رنجهای ناگفتهای در سراسر منطقه شد. با این حال، روایت مبارزه با ترور همچنان پابرجا ماند.
غزه؛ سکوت در برابر تروریزم دولتی
این معیار دوگانه در هیچ کجا به اندازه غزه آشکار نیست. پس از حمله ۷ اکتوبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل، امریکا از عملیات نظامی اسرائیل که از آن زمان تاکنون بیش از ۵۳ هزار فلسطینی، بسیاری آنها زن و کودک بودند، را قتلعام کرده است، پشتیبانی کامل کرد. زیرساختهای غیرنظامی ویران شده است. شفاخانهها، کمپهای پناهندگان و مکاتب سازمان ملل بمباران شدهاند. با این حال، مقامات امریکایی همچنان از این اقدامات بهعنوان «دفاع از خود» دفاع میکنند، قطعنامههای آتشبس را وتو میکنند و محمولههای تسلیحاتی ارسال میکنند، در حالی که ارتکاب جنایات جنگی را نادیده میگیرند.
دفتر حقوق بشر سازمان ملل گفت: «پاسخ نظامی اسرائیل در غزه ممکن است به منزله جنایات جنگی باشد.»
ایالات متحده ادعا میکند که با تروریزم مخالف است. اما وقتی خشونت دولتی توسط متحدانش اعمال میشود، سکوت یا حمایت در پی آن میآید.
فتف، که قرار است بر تأمین مالی تروریزم جهانی نظارت کند، به یک سلاح جیوپولیتیکی تبدیل شده است. کشورهایی مانند پاکستان، ایران و کوریای شمالی در فهرستهای خاکستری یا سیاه قرار میگیرند. در همین حال، بانکهای غربی که میلیاردها دالر پولشویی میکنند، از بررسی و نظارت دقیق فرار میکنند.
بازی کارت قربانی
در تمام این مدت، ایالات متحده همچنان خود را قربانی اصلی تروریزم معرفی میکند. حملات یازده سپتمبر همچنان سنگ بنای سیاست خارجی این کشور است و همه چیز را از حملات پهپادی در سومالیا گرفته تا نظارت به نام امنیت توجیه میکند.
اما این روایت نادیده میگیرد که ایالات متحده چند بار بازیگران مسئول ترور — از جهادگرایان ضد اسد گرفته تا نیروهای نیابتی پاکستانی، از جنگسالاران افغان تا مصونیت اسرائیل – را حمایت، تسلیح و پوشش داده است.
مبارزه جهانی با تروریسم فاقد صداقت است. تا زمانی که واشنگتن — و متحدانش — حاضر نباشند همان معیارهای اخلاقیای را که از دیگران طلب میکنند، بر خود نیز اعمال کنند، «جنگ با تروریزم» صرف یک نمایش جیوپولیتیکی باقی خواهد ماند.
صلح و امنیت واقعی نیازمند ثبات در اصول است، نه راحتطلبی. و بیش از همه، پایان دادن به این عصر ریاکاری استراتژیک.
مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: شارق صباح
منبع: Counter Currents.org – کانتر کرنتس