خبرگزاری دید: افغانستان به دلیل موقعیت جغرافیایی محصور به خشکه و اقتصاد متکی به زراعت، در برابر خشکسالی بسیار آسیبپذیر است و این بحران صدمات گستردهای به محصولات کشاورزی وارد کرده است.

خشکسالی در کشور طی سالهای اخیر به اوج خود رسیده و گزارشها نشان میدهد که افغانستان هماکنون با بدترین بحران کمآبی درگیر است. کاهش ۴۵ تا ۶۰ درصدی بارندگی نسبت به میانگین سالهای گذشته، همراه با افزایش ۱٫۸ درجهای دمای متوسط سالانه نسبت به میانگین جهانی، چرخههای طبیعی آب را مختل کرده است. این وضعیت، ۳۰ ولایت از ۳۴ ولایت کشور را درگیر کمبود شدید آب کرده و زندگی میلیونها نفر را تهدید میکند.
تغییرات اقلیمی به عنوان عامل اصلی خشکسالی در افغانستان، با کاهش چشمگیر بارشهای فصلی و ذوب زودهنگام برفها، منابع آبی کشور را به شدت کاهش داده است. این اختلال در چرخههای طبیعی آب، زمینهای زراعتی را خشک کرده و تولید محصولات زراعتی را به مخاطره انداخته است.
این در حالی است که افغانستان به دلیل موقعیت جغرافیایی محصور به خشکه و اقتصاد متکی به زراعت، در برابر خشکسالی بسیار آسیبپذیر است و این بحران صدمات گستردهای به محصولات کشاورزی وارد کرده است. گزارشها نشان میدهد در یک سال گذشته، بیش از ۲۳ میلیون نفر با ناامنی غذایی شدید مواجه شدهاند و ۵٫۷ میلیون کودک زیر پنج سال دچار سوءتغذیه حاد شدهاند، که عمق فاجعه انسانی ناشی از این بحران را آشکار میسازد.
خشکسالی نهتنها زراعت، بلکه دامداری را نیز به شدت متأثر کرده است. کمبود علوفه و آب آشامیدنی، تلفات گسترده دامها را به دنبال داشت و معیشت دامداران، که بخش بزرگی از جمعیت روستایی را تشکیل میدهند، به خطر افتاد. کاهش تولید لبنیات و گوشت، بازارهای محلی را تحت فشار قرار داده و به افزایش قیمت مواد غذایی و تشدید فقر در مناطق روستایی منجر شده است.
از سوی هم، مدیریت ناکارآمد منابع آبی و تخریب محیط زیست، از جمله قطع بیرویه درختان و فرسایش خاک، بحران خشکسالی را تشدید کرده است. استفاده غیرپایدار از آبهای زیرزمینی، ظرفیت زمین برای مقابله با کمآبی را کاهش داده و بیش از ۷۵ درصد اراضی در مناطق شمالی، غربی و جنوبی کشور را به بیابان تبدیل کرده است. این عوامل، چشمانداز بهبود سریع را تیره کرده و نیاز به اصلاحات ساختاری را برجسته میسازد.
تبعات اجتماعی خشکسالی نیز غیرقابل انکار است و به مهاجرت گسترده از روستاها به شهرها و حتی خارج از کشور منجر شده است. این جابهجاییها، فشار بر زیرساختهای شهری را افزایش داده و گاهاً به تنشهای اجتماعی دامن زده است.
دورنمای خشکسالی در حال حاضر اما همچنان نگرانکننده است، زیرا تداوم تغییرات اقلیمی و فقدان زیرساختهای مقاوم در برابر کمآبی، بهبود شرایط را دشوار کرده است. پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۰، خشکسالی به حالت عادی در بسیاری از مناطق افغانستان تبدیل شود. این وضعیت، بدون مداخلات فوری، میتواند به فاجعهای انسانی با ابعاد گستردهتر منجر شود.
با این حال، حکومت سرپرست، که از سال ۱۴۰۰ شمسی تاکنون قدرت را در دست دارد، با چالشهای متعددی در مدیریت این بحران مواجه است. فقدان برنامهریزی موثر برای مدیریت منابع آبی و عدم سرمایهگذاری در سیستمهای آبیاری پایدار، توانایی این گروه را برای کاهش آسیبهای خشکسالی محدود کرده است. بیتوجهی به هشدارهای بینالمللی و نبود هماهنگی با نهادهای جهانی، بحران را پیچیدهتر کرده است.
با این حال، فرصتهایی برای کاهش اثرات خشکسالی وجود دارد، مشروط بر اینکه طالبان رویکردی عملگرایانه در پیش گیرند. سرمایهگذاری در زیرساختهای آبیاری مدرن و آموزش دقاقین برای استفاده بهینه از منابع محدود، میتواند از شدت بحران بکاهد. همکاری با نهادهای بینالمللی مانند سازمان غذا و زراعت ملل متحد نیز برای تامین کمکهای بشردوستانه ضروری به نظر میرسد.
به صورت کلی، خشکسالی در افغانستان تنها یک بحران زیستمحیطی نیست، بلکه یک چالش چندوجهی با تبعات اقتصادی، اجتماعی و انسانی است که بدون اقدام فوری و هماهنگ، این بحران میتواند به فروپاشی معیشت میلیونها نفر و تشدید بیثباتی در منطقه منجر شود. با این وصف، طالبان بایستی با درک این واقعیت، سیاستهای پایدار و فراگیر را برای کاهش آسیبها و حمایت از مردم آسیبپذیر در اولویت قرار دهند.
نویسنده: احمدرضا نویسا- خبرگزاری دید